چند روزی همقدم با شهید هاشمی-۸

چرا شهادت سردار سال ها در پرده ای از ابهام باقی ماند؟

شب پیش از حمله صدام به جزیره مجنون، علی در میان یارانش گفته بود: دشمن باید از نعش من رد بشود تا بتواند جزایر را بگیرد اگر دشمن جزایر را بگیرد من بر نمی گردم.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: روزهای آخر جنگ بود که ارتش صدام دوباره حملاتش را از سر گرفت و بمباران شیمیایی جزایر مجنون به اوج خود رسید. علی(1) و یارانش که مسئولیت حفظ این جزایر را بر عهده داشتند سعی در عقب بردن چند هزار نیرویی کردند که آنجا حضور داشتند و موفق هم عمل کردند. هر چه به سید علی اصرار کردند که عقب بیاید گوش نداد و می گفت تا یک نفر از رزمنده ها اینجاست من مسئولم که او را به عقب برگردانم و در مقابل اصرار دیگران می گفت برگردم و به خانواده ها بگویم بچه هایتان را رها کردم و برگشتم. شب قبلش هم به بچه ها گفته بود که دشمن باید از نعش من رد بشود تا بتواند جزایر را بگیرد اگر دشمن جزایر را بگیرد من بر نمی گردم. دست آخر سید و چند تن از دوستانش در همان هور به شهادت رسیدند اما هیچ کس از سرنوشت آنها خبری نداشت. هیچ کس نمی دانست او شهید شده و گمنام است یا به دست نیروهای بعثی اسیر شده است. آنگاه صلاح را بر آن دیدند که این موضوع پنهان بماند تا اگر او زنده است نکند که با مطرح کردن شهادتش رژیم بعث دست به شهادتش بزند یا مانع آزادی اش شود. شهادتی که در پرده ای از ابهام مانده بود و نه یادبودی و نه مراسمی؛ اما سال ها گذشت و صدام سقوط کرد و باز هم خبری از سید نشد که نشد و حالا احتمال شهادتش بالا و بالاتر رفت تا اینکه اردیبهشت ماه سال 89 یعنی 22 سال بعد از شهادتش پیکر مطهر او و سه تن از دوستانش با آزمایش دی ان ای شناسایی شد و مهر تاییدی بر شهادتشان زد.

 

1. شهید سید علی هاشمی، فرمانده قرارگاه نصرت (سری ترین قرارگاه جنگ) که در آخرین روزهای جنگ یعنی در چهارم تیرماه سال 67 به شهادت رسید.

 

دیدگاه تان را بنویسید