چند روزی همقدم با شهید ابراهیم هادی

علت خرید پی در پی پارچه پیراهنی به وسیله ابراهیم چه بود؟

با اینکه حاج آقا با اجازه ای که از مراجع داشت و با شناختی که از ابراهیم پیدا کرده بود، قصد بخشیدن خمس او را داشت، اما ابراهیم قبول نکرد که نکرد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: از علمایی که ابراهیم به او ارادت خاصی داشت مرحوم حاج آقا هرندی بود. این عالم بزرگوار غیر از ساعات نماز مشغول به شغل پارچه فروشی بود.

اواخر تابستان 1361 بود که ابراهیم آمد مسجد و رفت پیش حاج آقا.

من هم رفتم ببینم چه شده. ابراهیم مشغول حساب سال بود و خمس اموالش را حساب می کرد.

خنده ام گرفت! او برای خودش چیزی نگه نمی داشت. هر چه داشت خرج دیگران می کرد.

پس می خواهد خمس چه چیزی را حساب کند؟!

حاج آقا حساب سال را انجام داد. گفت 400 تومان خمس شما می شود. بعد ادامه داد: من با اجازه ای که از آقایان مراجع دارم و با شناختی که از شما دارم آن را می بخشم.

اما ابراهیم اصرار داشت که این واجب دینی را پرداخت کند. بالاخره خمس را پرداخت.

کار ابراهیم مرا به یاد حدیثی از امام صادق (ع) انداخت که می فرماید: کسی که حق خداوند (مانند خمس) را نپردازد دو برابر آن را در راه باطل صرف خواهد کرد.

بعد از نماز با ابراهیم به مغازه حاج آقا رفتیم. به حاجی گفت: دو تا پارچه پیراهنی مثل دفعه قبل می خواهم.

حاجی با تعجب نگاهی کرد و گفت: پسرم، تو تازه از من پارچه گرفتی. این ها پارچه دولتیه، ما اجازه نداریم بیش از اندازه به کسی پارچه بدهیم.

ابراهیم چیزی نگفت. ولی من قضیه را می دانستم و گفتم: حاج آقا این آقا ابراهیم پیراهن های قبلی را انفاق کرده!

بعضی از بچه های زورخانه هستند که لباس آستین کوتاه می پوشند یا وضع مالیشان خوب نیست. ابراهیم برای همین پیراهن را به آنها می بخشد!

حاجی در حالی که با تعجب به حرف های من گوش می کرد، نگاه عمیقی به صورت ابراهیم انداخت و گفت:

این دفعه برای خودت پارچه را می برم، حق نداری به کسی ببخشی. هر کسی که خواست بفرستش اینجا.

 

 

برشی از کتاب سلام بر ابراهیم؛ ج 1، ص 186-187.

دیدگاه تان را بنویسید