روایت انقلابی که ۴۰ ساله شد-۱۲

اقدامات علما و طلاب مشهد در حمایت از مرجعیت امام

بر اثر اتفاقاتی که در عراق به وقوع پیوست از جمله حمله رژیم عراق به حوزه های علمیه و دستگیری علما و طلاب و همچنین رفتار خشونت آمیز آنها در ارتباط با ایرانیان مقیم عراق، رژیم تصمیم گرفت، مرجعیت را در ایران حفظ، ولی آن را تحت کنترل خود در آورد. لذا بیشتر روی مرجعیت خوانساری و شریعتمداری تاکید، در باب خنثی سازی اقدامات طرفداران امام در ایران گام برداشت.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: وفات سید محسن حکیم و شهادت آیت الله سعیدی توسط ساواک در یک مقطع زمانی نزدیک به هم به وقوع پیوست. این دو واقعه موجی از ناراحتی و نگرانی را در میان مردم ایجاد کرد. با وفات حکیم در نجف که مرجعیت شیعه را عهده دار بودند، مساله جدیدی اذهان روحانیون و مردم را به خود مشغول ساخت و آن بحث جانشینی ایشان و واگذاری مرجعیت به مجتهدی دیگر بود. با رسیدن این خبر به مشهد، ساواک خراسان دست به اقداماتی در این خصوص زده، از برگزاری مجالس مذهبی، روضه خوانی و عزاداری توسط علما به طور جداگانه جلوگیری، ترتیبی اتخاذ کرد تا مجالس ترحیم با نام تولیت آستان قدس رضوی و با حضور علما در مسجد گوهرشاد برگزار شود.

رژیم در پی رسیدن به اهداف خود، سعی داشت تا مرجعیت شیعه را از ایران خارج کند چنانچه این امر را در زمان وفات بروجردی هم تکرار و محمدرضا شاه پیام تسلیتی به نجف و برای آیت الله حکیم ارسال کرد تا جایگاه مجتهدان و امام را تنزل بخشد. این بار هم با بازداشت افرادی که تلگرافات تسلیتی به بیت امام در قم نموده بودند، در همین راستا قدم برداشت. هدف رژیم این بود، کسی مرجعیت را عهده دار گردد که در برابر برنامه های حکومت انعطاف پذیر باشد.

در این زمان چون پیرنیا، استاندار خراسان نظری مثبت راجع به مرجعیت میلانی ابراز کرد، ساواک مرکز ضمن رد نظر او، ایشان را به عدم شناخت دقیق میلانی متهم ساخته، بیان کرد که اگر بنا باشد مرجعیت در ایران حفظ گردد، آقایان خوانساری و شریعتمداری موقعیت بهتری از میلانی دارند.

بر اثر اتفاقاتی که در عراق به وقوع پیوست از جمله حمله رژیم عراق به حوزه های علمیه و دستگیری علما و طلاب و همچنین رفتار خشونت آمیز آنها در ارتباط با ایرانیان مقیم عراق، رژیم تصمیم گرفت، مرجعیت را در ایران حفظ، ولی آن را تحت کنترل خود در آورد. لذا بیشتر روی مرجعیت خوانساری و شریعتمداری تاکید، در باب خنثی سازی اقدامات طرفداران امام در ایران گام برداشت. رژیم حتی محدودیت هایی را در رفت و آمد به منزل میلانی اعمال کرد و چون در این زمان تعدادی از شیعیان افغانی به بیت ایشان مراجعه و درخواست اخذ رساله عملیه را داشتند، شهربانی خراسان با آنها بدرفتاری و حتی وسایل یک تاجر افغانی را به علت ورود به منزل میلانی، مورد تفتیش قرار داد.

محدودیت های اعمال شده از سوی رژیم، هیچ سودی نبخشید چرا که روز 49/3/19 اعلامیه ای با امضای مدرسین حوزه علمیه مشهد مبنی بر اقامه سوگواری به مناسبت فوت آیت الله حکیم صادر شد و بنا بر اسناد خود ساواک اهداف آنها از برگزاری این مراسم سخنرانی هاشمی نژاد در خصوص امام بود. در روز 49/3/22 هم عده ای از طلاب از جمله عباس واعظ طبسی در منزل قمی اجتماع کرده و ایشان طی سخنانی بیان کرد که او مقلد امام بوده و هر کس در این زمینه از او سوال نمود، بدو گفته که از امام تقلید کند. در این زمان همچنین، سید علی خامنه ای، محمدرضا محامی و شیخ علی منتظری تهرانی فعالیت هایی در راستای اعلان کردن مرجعیت امام انجام دادند.

روز 49/3/16 عباس واعظ طبسی، سید علی خامنه ای، محمدرضا محامی و عده ای از طلاب علوم دینی طی تلگرافی به قمی، وفات آیت الله حکیم را به او تسلیت گفتند.

در همین زمان شیخ احمد کافی به مشهد وارد و خبر شهادت آیت الله سعیدی را به اطلاع علما و روحانیون و مردم مشهد رسانده و بیان کرد که طلاب و مدرسین قم، امام را به عنوان مرجع تقلید، تعیین کرده اند. اقدام او باعث قوت قلب طلاب شده و باعث شد طلاب و کسانی که از امام حمایت می کردند، فعالیت های خود را علنی سازند. عباس واعظ طبسی، محمدرضا محامی، سید علی خامنه ای و شیخ علی آقا تهرانی روز 49/3/24 وارد مدرسه میزرا جعفر گشته، ابتدا درس میرزا جواد آقا تهرانی را تعطیل نمودند. آنها سپس به مدارس علمیه رفته و از مدرسین حوزه خواستند تا درس خود را تعطیل کنند. آنها همچنین بر سر درس میلانی نیز رفته و شیخ علی آقا تهرانی طی سخنانی درباره شهادت آقای سعیدی و زندانی شدن علما و مدرسین حوزه علمیه قم سخن گفت و از ایشان خواست تا جهت ابراز همدردی درس خود را تعطیل کند. لذا میلانی هم طی نظرخواهی از طلاب قبول کرد. این عده از طلاب همچنین اعلامیه ای در همین زمینه صادر و شعارهایی را در حمایت از امام به در و دیوار مدارس چسباندند.

در پی این افزایش فعالیت های علما، بهرامی، ریاست ساواک خراسان طی نامه ای به شهربانی، خواستار اعمال قدرت و فشار بیشتر ماموران مربوطه در مشهد و اطراف صحنین، مساجد و مدارس مهم علوم دینی شد. ساواک همچنین پس از شناسایی عاملین اصلی، طلابی را که به تحریک طبسی، محامی، خامنه ای، شیخ علی آقا تهرانی و شیخ احمد کافی مبادرت به توزیع اعلامیه به نفع مرجعیت امام نموده بودند را دستگیر و بنا به دستور کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی به سه سال تبعید به ایرانشهر محکوم کرد. همچنین آن دسته از طلابی را که مشمول انجام وظیفه عمومی بودند را به اداره نظام وظیفه عمومی تحویل داد. به دنبال این اقدامات علمای مذکور و متواری و مخفی شدند. اما کافی توسط ساواک در تهران بازداشت شد.

 

 

برشی از کتاب نقش علمای مشهد در انقلاب؛ ص 211-214؛ چاپ اول (1389)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.

دیدگاه تان را بنویسید