گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

سید محمد بطحایی رئیس سازمان امور اجتماعی کشور در گفت‌وگویی تفصیلی با جماران؛

تیر خلاص به دشمن را انسجام و همبستگی زد / هر عاملی که انسجام اجتماعی ما را به مخاطره بیندازد حتماً آثار تخریبی‌اش از قوی‌ترین بمب‌های اسرائیل بیشتر است / امام وقتی صحبت از مردم می‌کرد با عمق وجودش اعتقاد داشت که اگر مردم نباشند هیچ است

یکی دیگر از مهم‌ترین تصمیماتی که به نظر من تصمیم مهمی بود و إن‌شاءالله اگر ادامه پیدا کند خیلی می‌تواند مفید فایده قرار بگیرد اتاق وضعیت اجتماعی بود. تشکیل اتاق وضعیت اجتماعی که اصطلاحاً به آن «آوا» می‌گفتیم وظیفه پیدا می‌کرد داده‌هایی که احتمالاً در پدیده‌ها و رفتارهای اجتماعی می‌تواند تأثیرگذار باشد در سطح شهرستان‌ها جمع‌آوری بشود و در یک پلتفرمی که پیش‌بینی شده در یکی از پلتفرم‌های داخلی این داده‌ها بارگذاری بشود و اقدامات مناسب و سریع برای کنترل و مدیریت آن اتفاقات به عمل بیاید.

پایگاه خبری جماران، سجاد ستایشی - پس از جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران و همزمان با اولین سال آغاز به کار دولت چهاردهم  و همچنین آغاز سال تحصیلی، جماران گفت‌وگویی تفصیلی با سید محمد بطحایی معاون وزیر کشور و رئیس سازمان امور اجتماعی کشور داشت. وی بین سال‌های 1396 تا 1398 وزیر آموزش و پرورش و در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری  رئیس ستاد فرهنگیان مسعود پزشکیان بود. با او در خصوص عملکرد سازمان امور اجتماعی کشور در دوران جنگ تحمیلی 12 روزه، ضرورت انسجام ملی و همبستگی اجتماعی،  تحولات جامعه پس از جنگ اخیر، وضعیت مهاجرین افغانستانی، فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد(سمن‌ها)، عملکرد یک‌ساله دولت و وضعیت فعلی آموزش و پرورش کشور به گفت‌وگو پرداختیم.

 

 

مشروح گفت‌وگوی خبرنگار جماران را در ادامه می‌خوانید:

 

 

* بسم الله الرحمن الرحیم خیلی خوش آمدید جناب آقای دکتر بطحایی؛ ما یک جنگ تحمیلی ۱۲ روزه را پشت سر گذاشتیم و در طلیعه سؤالات دوست داشتیم بدانیم که سازمان امور اجتماعی کشور که به عنوان یکی از محوری‌ترین و شاید بتوان گفت مرجع فعالیت‌های اجتماعی در کشور است، عملکرد این سازمان در ایام جنگ تحمیلی اخیر به چه صورت بود و چه اقداماتی در سازمان در خصوص فضای جنگی کشور صورت پذیرفت؟

 

 

** بسم الله الرحمن الرحیم اجازه بدهید در آغاز من یاد و نام و خاطره همه شهدای عزیزی که در این جنگ ۱۲ روزه جان خودشان را از دست دادند زنان و مردان و کودکان و سربازان وطن را گرامی بدارم و آرزو بکنیم خداوند متعال بر علو درجاتشان بیفزاید و در آرامش ابدی إن‌شاءالله قرارشان بدهد.

 

در اتفاقات و پدیده‌هایی مثل جنگ ۱۲ روزه یا بهتر بخواهم بگویم تهاجم ناجوانمردانه ۱۲ روزه که اتفاق افتاد خصوصاً در یکی دو روز اول که یک جور احساس غافلگیری در کشور بروز پیدا کرده بود اولویت‌های اول در ابعاد نظامی، امنیتی و اطلاعاتی استوار خواهد بود و موضوعات اجتماعی در اولویت‌های بعدی قرار می‌گیرد اما از آنجایی که معمولاً کسانی که در حوزه‌های اجتماعی هستند باور و دغدغه‌شان این است که ولو در آن روزهای اول و ساعات اول هم که حالت غافل‌گیری و یک شوکی به جامعه وارد می‌شود باید عوامل تأثیرگذار در حوزه‌های اجتماعی مدیریت و کنترل بشود. ما همان روز اول جمعه‌ای که صبح این تهاجم صورت گرفت بعدازظهر جمعه ما جلسه برگزار کردیم تعدادی از دوستان جمع شدیم و پیش‌بینی رفتارهایی را که می‌تواند در ابعاد اجتماعی مورد توجه قرار بگیرد و به آن نیاز داریم را پیش‌بینی کردیم که از جمله این‌که شورای اجتماعی را پیش‌بینی کردیم بلافاصله تشکیل می‌شود که البته بنا به ملاحظات امنیتی و حفاظتی این شورا تشکیل نشد و پس از آتش‌بس این جلسه را برگزار کردیم و همچنین یکی دیگر از مهم‌ترین تصمیماتی که به نظر من تصمیم مهمی بود و إن‌شاءالله اگر ادامه پیدا کند خیلی می‌تواند مفید فایده قرار بگیرد اتاق وضعیت اجتماعی بود. تشکیل اتاق وضعیت اجتماعی که اصطلاحاً به آن «آوا» می‌گفتیم وظیفه پیدا می‌کرد داده‌هایی که احتمالاً در پدیده‌ها و رفتارهای اجتماعی می‌تواند تأثیرگذار باشد در سطح شهرستان‌ها جمع‌آوری بشود و در یک پلتفرمی که پیش‌بینی شده در یکی از پلتفرم‌های داخلی این داده‌ها بارگذاری بشود و اقدامات مناسب و سریع برای کنترل و مدیریت آن اتفاقات به عمل بیاید، مثلاً با تعداد مسافرینی که به مازندران سفر کردند میزان پخت نان و خدمات این چنینی خیلی با بحران و مشکل مواجه شد و نیازمند بود که ما در بعضی از شهرها بلافاصله با داده‌هایی که جمع آوری می‌کنیم به مراجع ذی‌ربط آن اطلاع بدهیم که در فلان جا به هرحال یک چنین بحرانی دارد حاصل می‌شود البته این یک مثال خیلی ساده‌اش بود اما مثال‌های دیگر هم وجود دارد که ما بتوانیم رفتارهای اجتماعی را پیش‌بینی بکنیم رفتارهایی که متأثر از این بحران اتفاق افتاده در کشور بود.

 

آموزش‌هایی را به همکارانمان در شهرستان‌ها دادیم در فرمانداری‌ها البته، کارشناسان اجتماعی فرمانداری‌ها و معاونین فرمانداری‌ها آموزش‌هایی را دیدند، یک دوره دو سه ساعته آموزشی را هم باز به صورت از راه دور و مجازی برگزار کردیم و همچنین دو پلتفرم یکی در پلتفرم‌های داخلی کشور و یکی هم یک پلتفرمی که برای نظرسنجی بود طراحی و معرفی شد که با یک فرمتی این‌ها داده‌ها را در اختیار ما قرار بدهند و ما بتوانیم آن داده‌ها را تحلیل بکنیم و مداخله سریع صورت بگیرد. تقریباً در تمام ایام ۱۲ روز جنگ تعدادی از همکاران من حضور داشتند و دائماً پیگیر مسائل بودیم.

 

یک اقدام دیگری که من جا دارد نام ببرم که الحمدالله آن هم دارد جلو می‌رود این بود که ما یک ائتلافی از سمن‌ها و تشکل‌های مردمی که در محلات و در شهرستان‌ها می‌توانند در زمینه‌های مختلف به سرعت مداخله بکنند را پیش‌بینی کردیم که این ائتلاف به صورت آبشاری سرشاخه‌های خودش را بشناسد و ارتباطات خودش را بتواند برقرار کند که اگر در یک شهرستانی به یکباره مثلاً در یکی از زمینه‌های عمرانی یا بهداشتی یا اجتماعی مثل مشاوره‌های روانپزشکی روانشناسی نیازی به ارائه خدمات پیدا شد بلافاصله ما بدانیم که در فلان شهرستان دوتا سمن یا گروه مردمی وجود دارد که این‌ها تو این زمینه‌ها می‌توانند خدمت بکنند و با آنان تماس گرفته شود و این‌ها نیروهایشان را بسیج کنند و کمک دولت و ساختارهای دولتی باشند. این اجمالی بود از اتفاقاتی که در آن ۱۲ روز افتاد.

 

 

* با عنایت به وقوع جنگ و همچنین اتفاقات پس از آن لایه‌های گوناگونی از جامعه ایران هم از منظر امنیت و دفاعی و هم از منظر اجتماعی و روانی با یک تجربه خاص و متفاوتی مواجه شدند با عنایت به مسئولیتی که حضرتعالی در حوزه اجتماعی دارید و شناختی که اکنون نسبت به بطن جامعه پیدا کردید، ارزیابی شما از فضای عمومی کشور هم از نظر همبستگی اجتماعی و هم سرمایه اجتماعی در پی این تحولات چیست؟

 

 

** ببینید یکی از پدیده‌هایی که در ایام ۱۲ روز جنگ و بعد از آن شاهدش بودیم و دنیا را در یک بُهتی فرو برد همین بحث انسجام اجتماعی و دلبستگی و وفاداری مردم به کشورشان به ایران به تمدنشان و نشانگان تمدنی‌شان بود، استحضار دارید بسیاری از این تحلیل‌ها که زیاد گفته شده و شما هم که در رسانه هستید خیلی بهتر و بیشتر در جریانش هستید بنا نبود آن چیزی که رخ داد اتفاق بیفتد یعنی پیش‌بینی‌ها چیز دیگری بود پیش‌بینی‌ها این طور بود که بنا هست که بعد از مثلاً دو سه روز این حمله که اتفاق افتاد و فرمانده‌های ارشد نظامی ما را ترور کردند و بعد احتمالاً بعضی از مدیران ارشد سیاسی ما را هم ترور کردند کشور تجزیه بشود، نیروهای پیاده‌نظام وارد بشوند و آشوب‌های داخلی شیرازه حکمرانی را بپاشاند و در مدت کوتاهی اعتصاباتی که ما در بعضی از کشورها مثل عراق و سوریه و برخی کشورها شاهد بودیم اینجا اتفاق بیفتد. آن چیزی که تمام نقشه‌ها را و نقش بر آب کرد - من البته نمی‌خواهم خدایی‌ناکرده اقتدار نظامی و زحماتی که سربازان وطن انجام دادند را کوچک بشمارم - اما واقعاً من فکر می‌کنم تیر خلاص را به دشمن ما این انسجام و همبستگی زد نه فقط موشک‌هایی که فرستادیم و نه فقط تجهیزات نظامی ما که البته آن هم خیلی مؤثر بوده اما تیر خلاص را این انسجام و همبستگی زد که آن‌ها را وادار کرد که پیشنهاد آتش‌بس و خاتمه مناقشه و منازعات را ارائه بدهند و این اسلحه بسیار بُرّانی که می‌تواند کشور را در برابر تجاوزات حفظ بکند سرمایه‌ای است که ما تا حالا یا ندیدیمش یا کمتر به آن توجه داشتیم این به تعبیری دارایی پنهانی که از چشم‌ها به دور بود و ما کمتر سراغش می‌رفتیم و گاهی وقت‌ها هم متأسفانه با اظهار نظرهای نسنجیده حتی تخریبش می‌کردیم ایران بما هُوَ ایران اشک هر فردی را به محض این‌که ببیند که در معرض خطر افتاده و یک ایرانی اصیل ریشه‌دار باشد در می‌آورد؛ این سرمایه و دارایی را ما خیلی از آن غفلت کرده و مهجورش قرار دادیم. پرچم کشور، آموخته‌ها و آموزه‌های تمدنی‌مان این‌ها عواملی بودند که در کنار آموزه‌های دینی و تعلقات مذهبی ما آن انسجام را رقم زد. من به عنوان کسی که بالأخره عمرم را در حوزه‌های سیاست و سیاستی کار کردم دیدم بسیاری از افرادی که در طی ۴۰ سال گذشته در خارج از کشور دائماً منتقد جمهوری اسلامی بودند و حتی فحش می‌دادند و الفاظ رکیک به کار می‌بردند همان ساعات اولیه ببینید همان ساعات اولیه این‌ها پرچم دفاع از کشور و میهن را بلند کردند و جانانه آمدن در دفاع از کشور اظهار نظر کردند مطلب نوشتند، این‌ها نکاتی است که الآن صداوسیمای ما تعمداً به آن نمی‌پردازد. من بارها به دوستان عرض کردم یک موقع هست که بطحایی در دفتر جماران در قلب تهران نشسته و چنین حرف‌هایی را می‌زند خیلی کار سختی نیست این حرف‌ها را زدن اما شما تصور کنید کسی که اقامت آمریکا را دارد و در قلب کشور آمریکا دارد زندگی می‌کند و به شدت محتاج حمایت‌های دولت آمریکاست و او بیاید در برابر تجاوزات اسرائیل آن‌چنان جانانه قد علم کند و صحبت کند و قلم بزند و موضع‌گیری بکند این یعنی همه داروندارش را آورده در میدان، این خیلی فرق می‌کند و متفاوت است با گفت‌وگویی که امثال من در صداوسیما، خبرگزاری‌ها و افکار عمومی دارند و ما متأسفانه دوباره یادمان رفت. الآن چندین روز از ایام حمله ناجوانمردانه گذشته و ما یادمان رفت که این افراد شایسته قدردانی‌اند ولو این‌که منتقد ما هستند و حتی به ما فحش می‌دهند از قیافه ما بدشان می‌آید، - ما که عرض می‌کنم یعنی بنده و امثال بنده - اصلاً ما را عامل تحجر کشور می‌دانند و می‌گویند اگر شما نبودید الآن ایران خیلی جلوتر بود ولو این‌که این افکار را داشته باشند به خاطر این جوانمردی، شجاعت، وطن‌دوستی و میهن‌دوستی‌شان به نظر من شایسته تقدیر هستند و باید این اتفاق بیفتد.

بازدید رییس سازمان امور اجتماعی از پایگاه خبری جماران

می‌خواهم برگردم به سؤال شما، این اجزا وقتی کنار همدیگر قرار می‌گیرد انسجام پایدار را تولید می‌کند. ما دلمان را نباید به انسجام ۱۲ روزه که در کشور اتفاق افتاد خوش کنیم و بگوییم پس دیگر تمام شد! پس معلوم است که انسجام وجود دارد! آن چیزی که می‌تواند بقای یک جامعه را حفظ بکند انسجام پایدار و همبستگی مداوم است و ذره ذره این دانه‌هاست که می‌تواند آن انسجام پایدار و مستمر را حفظ کند، وقتی فلان آقا رو دعوت می‌کنند در صداوسیما در مورد وزیر امور خارجه کشوری که هنوز تب جنگ سایه جنگ بالای سرش است و آن آقا بی‌مهابا و بدون آثار و تبعات این اظهار نظرش بر امنیت ملی کشور شروع بکند شجاعانه به اظهار نظر کردن غافل از این‌که تو در مورد یک فرد اظهار نظر نمی‌کنی تو داری در مورد سیاست خارجی کشوری صحبت می‌کنی که همین چند وقت پیش توسط دو قدرت اتمی دنیا مورد حمله قرار گرفته بوده تو چطوری به خودت اجازه می‌دهی که این حرف‌ها را که امنیت ملی رو مجدداً در خطر می‌اندازد صحبت کنی، من اصلاً بحثم خط سیاسی نیست حتی دوستان همخط و ربط سیاسی ما هم از این خطاها انجام می‌دهند که یکی دو تا نمونه‌اش را شما شاهد بودید. در این ایام هر عاملی که ولو به میزان اندک انسجام اجتماعی ما را با خطر مواجه و تهدید کند و به مخاطره بیندازد حتماً آثار تخریبی‌اش از قوی‌ترین بمب‌های اسرائیل بیشتر است، این را شک نکنید! حتماً این آثار تخریبی‌اش از آن بمبی که آمریکا در فردو انداخت و بمب سنگرشکنی که توسط B-2 در فردو پرتاب شد بیشتر است و این نیاز به یک عزم ملی دارد یعنی اگر یک چنین خطایی اتفاق افتاد یک امام جمعه محترمی که من به حقانیت و یا درست نبودن موضوع اصلاً کاری ندارم ولی وقتی صحنه افکار عمومی ما به گونه‌ای است که مثلاً آمدن بطحایی در پشت قاب صداوسیما انسجام اجتماعی را کم می‌کند من خودم نباید بیایم ولو این‌که بگویم من آدم حقی هستم و حق با من بوده من باید یک مدتی دور باشم من باید اجازه ندهم که با دست من انسجام اجتماعی لطمه بخورد. ببینید این نیاز به یک عزم ملی دارد حالا اگر شما با یک چنین اتفاقی مواجه شدید مثلاً رئیس جمهور، رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه بخواهند تذکر بدهند این‌ها آثار و تبعات دارد لذا باید یک نوع اراده ملی توسط افکار عمومی و خود مردم برای صیانت از انسجام ملی شکل بگیرد که بلافاصله همه پرچم قرمزشان را بالا ببرند و بگویند این اظهار نظر انسجام ملی ما را تحت تأثیر قرار داده است. در قدیم بیشتر دیده می‌شد که مثلاً فردی پرتقال می‌خورد و پوستش را همین‌طور می‌انداخت در خیابان ولی کسی توجه نمی‌کرد یعنی برای عموم طبیعی بود ولی این روزها دیگر تقریباً غیرطبیعی است به محض این‌که کسی این کار کند همه حداقل یک طور دیگری به او نگاه می‌کنند ممکن است چیزی به زبان نیاورند اما یک طور دیگری به طرف نگاه می‌کنند ما باید در چنین فضایی قرار بگیریم تا از این ثروت بسیار مهم و بزرگ خودمان صیانت و دیده‌بانی کنیم و نگذاریم به آن لطمه وارد شود.

 

 

* مقام معظم رهبری از سالیان گذشته تاکنون به بحث حفظ انسجام اشاره داشتند و از تعبیر «اتحاد مقدس» استفاده کردند و اکنون نیز به عنوان یکی از پایه‌های امنیت و اقتدار شناخته می‌شود، رئیس جمهور نیز مرتباً به لزوم وحدت و انسجام تأکید می‌کنند، تعبیری هم رئیس مجلس تحت عنوان «هسته سخت ۹۰ میلیونی» داشته است. فکر می‌کنید با عنایت به این تأکیدها و نکاتی که خود شما هم مطرح کردید و تجربه‌ای که هم‌اکنون مردم به واسطه این جنگ پیدا کردند، سیاست‌ها و راهکارهایی که به صورت عینی و به صورت ملموس می‌شود برای تقویت این انسجام انجام داد چیست؟ به هرحال شما خودتان در رأس سازمان امور اجتماعی و همچنین در وزارت کشور تشریف دارید، اتفاقاتی می‌افتد که به انسجام لطمه می‌زند. با کسانی که بخواهند این انسجام را مخدوش کنند به چه شکل مواجهه خواهید داشت؟ و برای این‌که انسجام به وجود آمده تثبیت شود و پایدار بماند چه باید کرد؟

 

بازدید رییس سازمان امور اجتماعی از پایگاه خبری جماران

** من فرمایش شما را اجازه بدهید در دو بخش جواب بدهم بخش اولش اتفاقاتی است که دارد می‌افتد و نشانه‌هایش مثبت است یعنی نشانه‌های امیدوارکننده‌ای است مثل این‌که به اصطلاح ما داریم رو به جلو می‌رویم و یک اصلاحاتی صورت می‌گیرد وقتی افراد چنین اظهار نظرهایی می‌کنند حالا جناب آقای دکتر قالیباف که خیلی صریح اشاره داشتند به این موضوع، دوستان دیگری که ما تا چند وقت پیش شاید خودشان در برابر این نوع اظهار نظرها جبهه‌گیری می‌کردند ولی امروز من اگر اجازه بدهید اسم نبرم، در قالب توییت شما می‌بینید یک فردی که کاملاً محافظه‌کار بوده و به شدت در برابر تغییرات مقاومت می‌کرده یک دفعه شما می‌بینید یک توییتی می‌زند که شما می‌گویید نکند خودش نزده، یا شاید مثلاً فیک باشد، ببینید این‌ها همه نشانه‌های رو به جلو رفتن است. صحبت‌هایی که دوست عزیزم جناب آقای ضرغامی چند وقت پیش داشت این‌ها همه حاکی از آن است که این احساسات اجتماعی دولتمردان ما دارد یک سری واقعیت‌ها را درک می‌کند، درک این واقعیت‌ها و اصرار نکردن و اصرار نداشتن بر آموزه‌های قبلی به نظر من یک قدم بسیار بزرگ رو به جلو است. فرمایشاتی که مقام معظم رهبری در جلسه با قوه قضائیه داشتند را اگر ملاحظه بفرمایید در جمع شاید محافظه‌کارانه‌ترین بخش کشور که قوه قضائیه است شاید هیچکس غیر از مقام معظم رهبری نمی‌تواند چنین صحبت‌هایی را مطرح کند. همه این‌ها نشانه‌های مثبتی است که به نظرم می‌آید به تدریج ما داریم تغییراتی را که لازمه ادامه حکمرانی است انجام می‌دهیم و إن‌شاءالله ما بتوانیم نشانه‌های عملی آن را هم در صحنه تصمیم‌گیری و اداره کشور ببینیم. نیروهای جوان، خوشفکر و نیروهایی که واقعاً دل در گرو این کشور دارند، این جمله را بارها و بارها آقای پزشکیان مطرح کرده که ما چرا از این‌ها می‌ترسیم در حالی که این‌ها در عمل خودشان را ثابت کردند که دشمن ایران نیستند، این‌ها اگر بیشتر از من این خاک را دوست نداشته باشند کمتر از من نیست. اجازه بدهید آن‌ها بیایند در میدان و این‌ها نشانه‌های مثبتی است که دارد اتفاق می‌افتد.

 

اما بخش دومی که فرمودید یک موضوع بسیار مهم است از این جهت که اگر ما فقط این تذکراتمان در قالب لفظ باشد مثلاً بگوییم بطحایی کاش تو این حرف را در صداوسیما نمی‌زدی! اگر در حد توصیه کلامی باقی بماند حتماً یا تأثیر نخواهد داشت یا تأثیرش خیلی خیلی جزئی است. ما باید یک سیستم، یک مکانیزم و یک ترتیباتی داشته باشیم که با رعایت ملاحظات نه این‌گونه که بخواهد فضا را متشنج کند و نه به این معنا که خودش به ضد خودش تبدیل شود، بیاید و دیده‌بانی کند، اخطار بدهد، به اصطلاح تذکر آئین‌نامه‌ای بدهد، بگوید آقای فلانی این مصاحبه‌ای که تو داشتی این موضع‌گیری که تو کردی این تصویری که تو گرفتی این بخشنامه‌ای که تو صادر کردی این انتصابی که تو کردی حتی به صورت کمّی بیاید تحلیل بکند و بگوید این‌قدر درصد در انسجام اجتماعی ما تأثیر منفی گذاشته و یا بالعکس تأثیر مثبت گذاشته و دست شما درد نکند این رفتار حرفه‌ای شما باعث شد که انسجام اجتماعی تقویت بشود. اگر ما این مکانیزم را نداشته باشیم و در حد توصیه و تذکر برادرانه و خواهش می‌کنم این کار را نکن اصلاح نمی‌شود خصوصاً با وجود افرادی که اصلاً تشنه دیده شدن هستند. ما متأسفانه به دلایل مختلف در موقعیتی قرار گرفتیم افرادی که فحش می‌دهند، نفرین می‌کنند، تهمت می‌زنند این‌ها خیلی زود دیده می‌شوند و مورد توجه قرار می‌گیرند. در همین صداوسیما اصلاً یک کارشناس رتبه اول و بسیار متخصص در حوزه آب می‌آورند که با او مصاحبه کنند تا آن کارشناس شروع می‌کند یک بحث علمی کردن می‌گویند وقتمان تمام شده! حضرت آقا، سرکار خانم دیگر فرصت نداریم! ظرف دو دقیقه شما جمع‌بندی بفرمایید! می‌گوید من در دو دقیقه نمی‌توانم وقت بیشتری نیاز است، می‌گویند إن‌شاءالله در یک برنامه دیگر. بعد در همین صداوسیما یک کس دیگری را می‌آورند که شما دو ساعت حرف‌هایش را گوش می‌دهی هیچ چیزی نمی‌فهمی که اصلاً چه دارد می‌گوید، ساعت‌ها دارد برنامه اجرا می‌کند، هفته‌ها به صورت منظم برنامه دارد، چه گره‌ای را صحبت‌های این آدم باز می‌کند؟ باز می‌خواهم عرض بکنم که اگر آن سیستم نباشد ما به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید. حالا وزارت کشور حسب وظیفه‌ای که دارد و سازمان امور اجتماعی کشور به دنبال آن است که این فرآیند و مواجهه منطقی را با موضوع داشته باشد و إن‌شاءالله ما در آینده‌ای نزدیک بعد از تأیید مراجع ذی‌ربط مکانیزمی را راه‌اندازی خواهیم کرد و اخطارها و یا سندهای تأییدی را برای کسانی که توانستند در آن انسجام اجتماعی مؤثر باشند و یا خدایی‌ناکرده تأثیر منفی گذاشتند إن‌شاءالله انجام بدهیم.

 

بازدید رییس سازمان امور اجتماعی از پایگاه خبری جماران

* با عنایت به این‌که سازمان‌های مردم‌نهاد ذیل سازمان امور اجتماعی کشور تعریف می‌شوند آیا بازتابی از فعالیت سمن‌ها در دوره جنگ داشتید و برنامه‌ریزی خاصی برای فعالیت آن‌ها انجام شد؟

 

 

** داده‌ها و گزارش‌هایی که ما داشتیم بله، به صورت خودجوش سمن‌ها، گروه‌های جهادی و تشکل‌های مردمی واقعاً به صورت خودجوش خدمات خیلی خیلی خوبی را به ویژه آنجاهایی که در مناطق بحرانی قرار داشتند انجام دادند. در همین تهران گشت‌هایی که به کمک بسیج و سپاه آمدند که به صورت محلی انجام می‌شد. در دو استان گیلان و مازندران که با حجم مسافر بسیار زیادی مواجه شده بودند که سمن‌هایی در حوزه محیط زیست تلاش‌هایی می‌کردند اما این‌ها همه به صورت خودجوش بود. در حوزه آسیب‌های روانی و خدمات مشاوره و روانپزشکی، سمن‌ها بیشتر فعال بودند حتی دو سه تشکل هم شکل گرفت با کمک بهزیستی، هلال احمر و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام در حقیقت تشکل‌هایی هم شکل گرفت که به خدمات رایگان مشاوره می‌پرداختند و کسانی که نیازی به خدمات راهنمایی و مشاوره داشتند از حیث بحران‌های عاطفی و هیجانی با مشکلاتی مواجه شده بودند چه خودشان یا بستگانشان این نوع خدمات را دریافت می‌کردند.

 

متأسفانه ما به صورت نظام‌مند و سیستماتیک نتوانستیم کاری را انجام بدهیم شاید بخشی از آن هم ضعف دسترسی و ارتباط با سمن‌ها بود که این ضعف را داریم برطرفش می‌کنیم إن‌شاءالله در موقعیت‌های مثبت و ایجابی هم بتوانیم از ظرفیت سمن‌ها استفاده کنیم و همه‌‌اش صحبت در جنگ و بحران نکنیم. این سؤال شما من را بر این داشت که ما حتماً یک گزارشی از عملکرد سمن‌ها دریافت کنیم و این را اطلاع‌رسانی کنیم چون یک مشکل جدی ما در حوزه سمن‌ها ضعف اطلاعات عامه مردم با خدمات سمن‌ها و تشکل‌ها است.

 

 

* همان‌طور که مستحضرید بعد از جنگ یکی از مسائل در حوزه عملکرد وزارت کشور بحث خروج مهاجرین افغانستانی بود، به هرحال یک حالت دوگانگی در فضای جامعه شکل گرفته که یک عده این امر را تقبیح و عده‌ای دیگر این امر را تشویق می‌کنند و یک فضای مبهمی شکل گرفته است. شما به عنوان هم رئیس سازمان امور اجتماعی هم به عنوان معاون وزیر کشور در این خصوص توضیحاتتان چیست؟

 

 

** من می‌خواهم پاسخ این بخش را از اینجا شروع کنم که در این موضوع هم مثل خیلی از موضوعات دیگر افکار عمومی دچار افراط و تفریط شد یعنی قضاوت‌های ما در مورد مواجهه با افغانستانی‌ها گرفتار افراط و تفریط شد همان‌طور که اشاره کردید بعضی از افراد و بخشی از افکار عمومی جامعه قضاوتشان این بود که به هر حال افغانستانی‌ها هم مثل ما انسان هستند باید رعایت کامل ملاحظات انسانی انجام بشود و این‌ها نباید اخراج بشوند این‌ها مثل ایرانی‌ها باید زندگی بکنند و این به نوعی رفتار ضد حقوق بشری است و شما نباید این اخراج را صورت بدهید اما این افراد به این توجه نداشتند که الآن کشور ما در موقعیت بحرانی قرار گرفته ما در خوشبینانه‌ترین حالت طبق آمار قبل از آغاز فرآیند خروج اتباع افغانستانی حدود ۶ میلیون مهاجر افغانستانی در کشور داریم بعضی از عددهای غیر رسمی که تا ده یازده میلیون هم گزارش می‌کنند اما در خوشبینانه‌ترین حالت بین ۶ تا ۷ میلیون مهاجر افغانستانی در کشور وجود داشته که از این تعداد حدود 4 میلیون کسانی بودند که توسط وزارت کشور دارای اسناد هویتی قابل تشخیص و شناسایی هستند و چیزی حدود مثلاً نیمی‌شان یا حدود دو سه میلیون نفرشان غیرقانونی هستند، وقتی شما واژه غیرقانونی به کار می‌برید در دلش خیلی از آسیب‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی ناگفته است یعنی شما به عنوان میزبان این‌ها هیچ امکان مدیریت رفتارهای این‌ها را ندارید نه شناسنامه دارند نه گوشی تلفن دارند نه معلوم است کجا زندگی می‌کنند و نه معلوم است چگونه می‌روند کجا می‌آیند پس این بخش افراطش اینجاست که الّا و لابد این‌ها را باید نگهدارید، این‌ها کسانی هستند که واقعیت‌های کشورشان را نگاه نمی‌کنند. در همین تهران که ما الآن با بحران آب مواجه هستیم بیش از دو میلیون نفر اعم از قانونی و غیرقانونی افغانستانی دارند زندگی می‌کنند وجود این افراد بحران ناترازی انرژی، بحران آب، یارانه‌هایی را که برای کالاهای اساسی مثل نان و بنزین داده می‌شود و ده‌ها قلم دیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهد و شما نمی‌توانید چشمتان را در برابر این ببندی.

 

در طرف مقابل هم گروهی واقعاً تفریط می‌کردند که الّا و لابد همه را صفر تا صد اخراج کنید اعم از قانونی و غیرقانونی و چه آن کسی که ۲۰ ساله آمده و تشکیل خانواده داده، این هم باز یک نگاه به نظر من غیرکارشناسی به موضوع است شما می‌دانید الآن در شرایطی که به هر حال همه بسیج شدند و خیلی هم روی آن حرف و سخن بوده حدود یک میلیون و دویست هزار نفر بیشتر نتوانستیم از کشور خارج کنیم حالا از این یک میلیون و دویست چند نفرشان برگشتند خدا می‌داند ولی در بهترین حالت یک میلیون و دویست هزار نفر رفتند از این یک میلیون و دویست احتمالاً یک تعدادشان از این طرف و آن طرف دوباره آمدن داخل ولی در بهترین حالت بیش از یک میلیون و دویست هزار رفتند آن هم با این همه بگیر و ببند خب یک میلیون و دویست از ۶ میلیون از ۷ میلیون خیلی هنوز جا دارد و همچنان یک مسئله جدی ماست.

 

وزارت کشور به عنوان متولی ساماندهی اتباع بیگانه از جمله افغانستانی‌ها مکلف بود که یک مواجهه منطقی با این موضوع داشته باشد اما عامل عمل‌کننده فرماندهی انتظامی است که به وسیله مرزبانی و نیروهایی که در داخل کشور هستند مهاجران غیرقانونی را جمع‌آوری، هدایت و از مرز خارجشان کند، در این مسیر شاید به برخی از این خانواده‌های عزیز سخت هم گذشته باشد. به هر حال افغانستان به عنوان کشور همسایه ما یک نقش بسیار تعیین کننده و استراتژیک برای ما دارد این‌ها همسایگانی هستند که ما در آینده به آن‌ها نیاز داریم و آن‌ها به ما نیاز دارند همسایگانی که هر دو نیازمند داده و ستانده هستیم و در زندگی آینده به همدیگر نیاز داریم نباید برخورد ما به گونه‌ای باشد که خاطرات بسیار تلخی را خدایی‌ناکرده در این افراد ایجاد بکند که در دلشان نگهدارند و این خاطرات تلخ همه خدماتی که در طی سال‌های گذشته جمهوری اسلامی به آن‌ها داده را نقش بر آب بکند. من این را مستند به گزارش‌هایی که استانداران محترم ارائه کردند دارم عرض می‌کنم که در سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی ستادهایی که آنجا تشکیل شده بود حتی در یک ایامی از این مدتی که خواهران و برادران افغانستانی دارند خارج می‌شوند و به تعبیر خودشان ردّ مرز می‌شوند غذای سرد میان‌راهی هم به این‌ها می‌دادند که در زمانی که از مرز دارند به افغانستان می‌روند تا به یک جای آبادی برسند و بتوانند بیتوته بکنند یک غذای میانه راه هم داشته باشند، یک بطری آب میانه راه هم داشته باشند، این‌ها خدماتی بوده که جمهوری اسلامی می‌توانسته بدهد و موضوعی که آقای وزیر کشور مطرح کرد به نظر من باید رسانه‌ها به آن بپردازند و این واژه است که ما به عنوان میزبان توانایی پذیرش میهمانان محدودی را داریم و میهمان نباید توقع داشته باشد که هر تعدادی که آمد من به عنوان میزبان آن رو پذیرایی بکنم، ما با توجه به شرایطی که در کشورمان به وجود آمده توانایی میزبانی‌مان محدود است با شرایط خاص و ویژه‌ای می‌توانیم این میزبانی را انجام بدهیم و امیدوار هستم که إن‌شاءالله با تبدیل شدن شرایط در آینده و نظم و نسق پیدا کردن مهاجران در داخل کشور بخشی از آثار و تبعاتی که ما در این سه چهار سال گذشته متأسفانه شاهد بودیم که بدون حساب و کتاب مهاجران افغانستانی وارد کشور شده بودند و شرایط میزبانی را برای ما سخت کرده بودند إن‌شاءالله بتوانیم با مدیریت بهتر این کار را سامان بدهیم.

بازدید رییس سازمان امور اجتماعی از پایگاه خبری جماران

 

* شما اشاره‌ای به جلسه رئیس جمهور با استانداران داشتید، با عنایت به این‌که خود شما هم در این جلسه حضور داشتید لطفاً گزارشی از این جلسه ارائه فرمایید که فضا به چه شکل بود و چه بحث‌هایی مطرح شد.

 

 

** اصلی‌ترین موضوعی که ما در دستور کار داشتیم بحث «مدیریت محله‌محور» بود که شخص آقای رئیس جمهور به شدت پیگیری می‌کند و مصر هست که مدیریت محله محور در محلات ما مستقر بشود. در مدیریت محله محور ما باید به سمتی برویم که اداره محلات به دست مردم محله و نهادهای محلی سپرده بشود و دولت خدمات خودش را از طریق نهادهای محلی و مردم محله در آنجا به اجرا دربیاورد این موضوع خیلی خیلی مشابه CBO‌‌ها است (Community Based Organization) سازمان‌های محله محور یا سازمان‌های مبتنی بر محله و تجمعات محلی. کشورهای مختلف در این زمینه تجربیاتی دارند خود ما هم تجربیات خوبی در این زمینه داریم اگر خاطرتان باشد شوراهای محلی که قبلاً بود تعاونی‌های محلی قبلاً زمانی که کالا کم بود تشکیل شده بودند که کالاهای اساسی و کوپن‌ها را می‌دادند آن‌ها نمونه‌هایی از CBOها بود که در محلات شکل گرفت و خدماتی هم به نوبه خودش انجام داد. الآن مساجد به عنوان رکن اصلی می‌تواند کانون اصلی برای تشکیل این نوع خدمات بشود منتها یک سری شرایط و ضوابط را باید داشته باشد و الا نمی‌توانیم این نقش را پیدا بکنیم؛ بسیج در محلات به ویژه در زمینه‌های تأمینی و امنیت محله در کنار کلانتری‌ها و پایگاه‌های فرماندهی انتظامی خیلی می‌توانند ایفای نقش بکنند. آقای رئیس جمهور خیلی مصر هست و دائماً هم این موضوع را پیگیری می‌کند که زودتر طراحی این کار انجام شود و به اجرا دربیاید مرکز امور مساجد و سازمان بسیج مستضعفین کار مشابهی را شروع کرده و بنا هست به صورت ائتلاف و کار مشترک بین نهادهای مختلف إن‌شاءالله این کار شکل بگیرد. بخش عمده این جلسه پرداختن به این موضوع بود که استانداران نظراتشان را دادند و تجربیاتی که در استان خودشان انجام شده بود را گفتند؛ مثلاً آذربایجان شرقی می‌دانید در تبریز از حیث خیریه‌ها و انجمن‌های خیریه یک سابقه طولانی دارد و اصلاً شما الآن در تبریز فقیری که بیاید سر چهارراه گدایی کند پیدا نمی‌کنید یعنی از سالیان سال یک خیریه خیلی بزرگی آمده این‌ها را ساماندهی کرده و اگر کسی فقیر باشد که بخواهد سر چهارراه گدایی کند بلافاصله او را به کارگاه‌های تولیدی هدایتش می‌کند ملزومات برایش تهیه می‌کند یک سرپناهی برایش تهیه می‌کند یعنی اجازه نمی‌دهد که چهره شهر با این نوع اتفاقات زشت آلوده بشود لذا این‌ها تجربیاتی است که ما در کشور داریم بحث مفصلی در این زمینه صورت گرفت که ما هم یادداشت کردیم که قرار شد این‌ها را ما در شهرستان‌ها و استان‌های مختلف اعمال بکنیم.

 

بحث دیگری که استانداران داشتند مسئله تفویض اختیاری است که آقای رئیس جمهور به استاندارها داده و اخیراً مجلس هم اگر عنایت فرموده باشید یک ان‌قلتی در مسئله آورده که بخشی از این اختیاراتی که رئیس جمهور دارد قابل تفویض نیست و نمی‌شود تفویض کرد‌، استانداران محترم موانع و محدودیت‌هایی که برای اجرای کار خودشان در استان‌ها داشتند مطرح کردند جالب است برایتان بگویم که یکی از مهمترین موارد، تعدد مراجع نظارتی است یعنی شما به عنوان یک دستگاه اجرایی می‌آیید یک کاری انجام می‌دهید برای انجام این کار ممکن است سه نفر آدم را اختصاص بدهی در ساختار تشکیلاتی خودت اما ده‌ها نفر در مراجع نظارتی مسئولیت نظارتی برای این سه نفر را بر عهده دارند که نه‌تنها کاری را تسهیل نکرده و نمی‌کنند بلکه جلوی دست و بال این‌ها را می‌گیرد و مانع برای آن‌ها ایجاد کرده است. به هر حال حضور آقای دکتر پزشکیان در جلسات استانداران که به اذعان خود استاندارها و دوستانی که از قبل هم بودند و تجربه گذشته را دارند واقعاً یک حضور کم نظیر است، تا حالا نشده که رئیس جمهور این‌قدر در جلسات متعدد با استانداران حضور پیدا بکند و صحبت‌های آن‌ها را از نزدیک بشنود و سعی بکند موانع را از جلوی پایشان بردارد نظرات خودش را هم به استانداران بگوید این واژه‌ای که آقای پزشکیان به کار برده که شما رئیس جمهور استانت هستی خیلی گفتنی‌ها در دلش دارد و امیدوار هستم که این مسیر که برای اداره استان‌ها توسط استانداران انتخاب شده با رفع موانع و محدودیت‌هایی که دست و پایشان را می‌بندد و گاهی اوقات آن‌ها را می‌ترساند یعنی من به عنوان یک استاندار می‌گویم مبادا من این کار را بکنم بعداً تا قیام قیامت مدام باید بروم جواب بدهم، این واهمه‌ها کشور را قفل می‌کند و الا ما از حیث نیروهای جسور کاربلد دلسوز پاکدست کم نداریم ولی چرا گره باز نمی‌شود به خاطر این‌که من به عنوان یک مدیر ارشد واهمه دارم من الآن این کار را بکنم گره این آدم را حلش می‌کنم ولی پسفردا خودم باید بروم جواب بدهم. ما هر چقدر این موانع را کاهش بدهیم خیلی می‌توانیم سرعت پیشرفت کشور را زیاد کنیم. در آخرین جلسه‌ای که مقام معظم رهبری با استانداران داشتند ایشان هم همین نکته را تأکید کردند قریب به این مضمون که شما نماینده تام الاختیار در استان خودت هستی، تو باید گره‌ها را باز کنی مدام منتظر نباش که وزیر فلان جا و فلان دستگاه بالاسریت بیاید و کمکت، خودت تلاش کن گره را باز کن با مردم ارتباط داشته باش با نهادهای محلی و استانی ارتباط داشته باش و گره را باز کن و جلو ببر. لذا این مسیر به نظر من موفقیت‌آمیز است اگر إن‌شاءالله استفاده کنند.

 

 

* سؤال دیگری که از شما دارم نه به عنوان رئیس سازمان امور اجتماعی کشور بلکه به عنوان شخص جناب آقای سید محمد بطحایی است؛ برگردیم به سال قبل، شما در انتخابات ریاست جمهوری و در ستاد‌ آقای دکتر پزشکیان از عناصر مؤثر و فعال بودید. فکر می‌کنید چه مقدار از آن چیزی که در ذهنتان در سال گذشته داشتید هم در ایام مبارزات انتخاباتی آقای رئیس جمهور و هم بعد از آن در این یکسال محقق شده است؟ خصوصاً که شما در دوره‌ای هم وزیر آموزش پرورش و رئیس ستاد فرهنگیان ایشان بودید و امروز یکی از شعارهای اصلی آقای دکتر پزشکان هم بحث عدالت آموزشی و ساخت مدارس بود.

 

 

** من به عنوان کسی که ساختارهای دولت را خوب می‌شناسم برخلاف کسانی که فکر می‌کردند یک دفعه از فردای روز پیروزی آقای پزشکیان همه چیز زیر و رو خواهد شد و تمام مسائل و مشکلات حل خواهد شد می‌دانستم که این اتفاق نمی‌افتد، ما نظام حکمرانی‌مان اولاً اختیاراتی که رئیس جمهور دارد کاملاً تعریف شده است، ثانیاً موانع، محدودیت‌ها و ظرفیت‌هایی که وجود دارد آن‌ها هم تعریف شده است و به این سادگی شما نمی‌توانید موانع را برطرف کنید اما همه امید من به یک ویژگی بارز و بسیار مشخص آقای پزشکیان است و آن صداقت ایشان است که دوست و دشمن ایشان این را تأیید می‌کنند که به هر حال یکی از مهمترین ویژگی‌های بارز دکتر پزشکیان صداقتش است و این‌که او از صمیم قلب می‌خواهد برای مردم و کشورش کار بکند. این حسن نیت، این بی‌غل و غش بودن و صداقت داشتن خودش می‌تواند بسیاری از گره‌ها را باز کند همچنان که تا الآن گره بخشی از این مشکلات را باز کرده و آن تعارضاتی که وجود داشت آن به اصطلاح ارّه بده تیشه بگیر، آن دعواها، کشمکش‌ها بسیاریش الآن خوشبختانه وجود ندارد که اگر تو این شرایط سیاسی و اقتصادی ما آن‌ها می‌خواست بماند واقعاً مردم دیگر توان نداشتند. شما اگر بخشی از بداخلاقی‌ها و بدسلیقگی‌هایی که یک دفعه فلان آدم می‌آید در صداوسیما می‌زند زیر میز کام همه را تلخ می‌کند، این را که کنار بگذارید برآیند عمومی رفتار اجتماعی و برخوردهای اجتماعی در کشور بین قوای مختلف برآیند نسبتاً قابل قبولی است و آن فضای کشمکش‌هایی که ما در قبل داشتیم خیلی کاهش پیدا کرده و یک نوع آرامشی امروز تا حدودی وجود دارد.

 

اما در مورد پیشرفت امور و حل مسائل توقع من یک خرده بیشتر بود یعنی من سال گذشته قبل از انتخابات تصورم این بود که با آمدن جناب آقای پزشکیان و تیم همراهش به ویژه مسائل سیاست داخلی ما یک مقداری با سرعت بیشتری حل بشود، فضای سیاسی جامعه یک مقدار بیشتر و راحت‌تر برای تنفس باشد به نظر من این یک خرده کُند دارد جلو می‌رود البته اگر شما بپرسید علتش چیست، یک مقدارش را ناشی از این می‌دانم که آقای پزشکیان اصلاً باورش این است که اگر قرار است کاری انجام بشود همه ذی‌نفعان آن کار باید همراه بشوند و دلشان با آن کار همراه بشود و من نمی‌توانم دستور بدهم و به شکل دستوری آن‌ها رو بیاورم پای کار یک مقداری من خودم اینجا تردید دارم شما در همه مؤلفه‌ها نمی‌توانید این‌طوری عمل کنید، نظام بروکراتیک کشور یک جاهایی دستور می‌خواهد یک جاهایی حکم می‌خواهد یک جایی حساب پس کشیدن می‌خواهد یک جایی ضرب‌العجل دادن می‌خواهد که الّا و لابد یک ماه فرصت داری بعد از یک ماه تو باید بیایی و حساب پس بدهی باید بیایی پاسخ بدهی بالأخره نظام بروکراتیک ما یک جاهایی این‌طوری می‌خواهد البته این نظر من است من نمی‌خواهم بگویم حالا حتماً این درست است ولی من فکر می‌کنم یکی از دلایلی که یک خرده پیشرفت کار دولت چهاردهم در این زمینه‌ها کُندتر دارد جلو می‌رود این موضوع است و نیازمند این است که آن سازوکارهای نظام بروکراتیک به ویژه در بدنه دولت - حالا قوه قضائیه ساز و کارها و پروتکل‌های اداری خودش را دارد، قوه مقننه هم باز به شکل خودش - اما در قوه مجریه این پروتکل‌ها و این سازوکارها اقتضایش این است که در زمینه‌هایی باید یک مقداری اقتدار بروکراتیک بالا برود و دستوراتی که صادر می‌شود با قدرت بیشتری حساب پس کشیده شود پاسخ بدهند برای منِ کارمند دولت البته منظورم مردم نیستند اما برای منِ کارمند دولت تا یک مقداری پیشرفت کار و برنامه‌ها با تضمین بیشتری بتواند جلو برود.

بازدید رییس سازمان امور اجتماعی از پایگاه خبری جماران

در مورد آموزش و پرورش هم ما در موج پنجم پیمایش سرمایه اجتماعی خیلی برای من جالب بود که همچنان مدرسه بالاترین مرجعیت را در افکار عمومی دارد و مردم در بین همه دستگاه‌های کشور به مدرسه اطمینان و اعتماد بیشتری دارند و رتبه یک را مدرسه به دست آورده است.

 

جالب است بدانید که کلانتری‌ها هم رتبه بالایی را دارند که خیلی به نظر من امتیاز بزرگی برای کلانتری‌ها است معلوم است که یک اتفاقات خوبی آنجا افتاده به ویژه بعد از جریان مهسا امینی که سرمایه اجتماعی پلیس خیلی کاهش پیدا کرد معلوم است یک بازسازی در آن‌ها صورت گرفته که الآن این پیمایش توانسته این را گزارش بدهد و املاکی‌ها هم در رتبه آخر قرار گرفته‌اند که مردم نسبت به آن‌ها کم اعتمادترین هستند و بعد از املاکی‌ها پایین‌ترین اعتماد را مردم به گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی دارند و این خیلی عجیب است. در مورد این پیمایش هم جالب است که برایتان بگویم که این پیمایش تا حالا در سطح ملی منتشر می‌شد و ما در این موج پنجمش تا سطح شهرستان هم رفتیم و شما می‌توانید بگویید از حیث امید به آینده کدام شهرستان ما وضعیتش از همه بدتره و کدام استان وضعیتش نسبت به استان‌های دیگر بهتر است یعنی برنامه‌هایی را که ناظر بر تقویت امید هست کجا اولویت دارد و در کجا باید اجرا بشود.

 

برگردم به بحثم در مورد مدرسه و آموزش و پرورش، همیشه در شرایط بحرانی بیشترین لطمه را مدرسه و حوزه آموزشی می‌خورد یعنی نتیجه حرف من این است که اگر ما بخواهیم مدارسمان سروسامان بگیرد شما به یک فضای آرام در جامعه نیاز دارید. جامعه‌ای که دائماً با التهاب و تهدید جنگ و آثار اقتصادی و سیاسی و امثالهم مواجه باشد نمی‌تواند به مدرسه توجه کند نه این‌که نخواهد نمی‌تواند برای این‌که اولویت‌هایش چیزهای دیگری است. این حرف من به این معناست که ما اگر اهمیت مدرسه و آموزش و پرورش را باور داریم باید حتماً جامعه را به سمت آرامش ببریم، باید تنش‌های سیاسی درون و بیرون را کاهش بدهیم این نه به خاطر امنیت ملی امروز بلکه به خاطر این‌که مدرسه پایه‌های انسجام فردای جامعه را در اختیار دارد من با این مقدمه‌ای که گفتم نمی‌خواهم یک وقتی خدایی‌ناکرده اظهار نظر من اتهامی را متوجه همکاران فعلی در آموزش و پرورش کند یعنی من هم اگر الآن آموزش پرورش بودم بهتر از این نمی‌توانستم کار کنم اما متأسفانه شاهد تحولی در آموزش و پرورش نیستم یعنی آموزش و پرورش ما دارد یک مسیر روزمره خودش را جلو می‌رود باز خواهش می‌کنم اگر این مطلب من را منتشر کردید حتماً این جمله من را بیاورید که این به معنای کم‌کاری همکاران من در آموزش و پرورش نیست که اگر من و امثال من هم آموزش و پرورش بودیم الآن بهتر از این نمی‌توانستیم کار کنیم به دلیل همان شرایطی که در مقدمه عرض کردم آموزش و پرورش ما به شدت و به سرعت دارد عقب می‌افتد از آنجایی که باید باشد و بچه‌های ما آن چیزهایی را که به آن نیاز دارند را یاد نمی‌گیرند و وقتی ما یادشان ندادیم این‌ها می‌روند در کوچه و خیابان در فضای مجازی و در گروه‌های همسالان خودشان یاد می‌گیرند و آن چیزهایی که آنجا یاد می‌گیرند معلوم نیست چیزهای درستی باشد در حالی که نقش مدرسه انتقال دانش‌ها و مهارت‌هایی است که بچه‌های ما الآن به آن نیاز دارند و این را متأسّفانه مدرسه ما از عهده‌اش برنمی‌آید.

 

 

* به عنوان سؤال آخر و جمع‌بندی ما الآن در فضای پسا جنگ هستیم و البته یک آتش‌بس شکننده داریم که هم مردم و حتی مسئولین معتقدند که شاید ممکن است این آتش بس بشکند و هر لحظه یک جنگی مجدداً شکل بگیرد. فکر می‌کنید اولویت اصلی که الآن نظام و دولت می‌خواهد داشته باشد با عنایت به بحث سرمایه اجتماعی و تقویت حس همدلی و مشارکت بین مردم چیست؟ چگونه می‌توان از اندیشه‌های حضرت امام خمینی(س) برای این موضوع الهام گرفت؟

 

 

** من اگر بخواهم گزاره‌ای که شما پیشفرض سؤال آخرتان بود را مبنا قرار دهم باید عرض کنم که شرایطی که ما در آن هستیم و نیستیم این شرایط نه صلح نه جنگ قطعاً صلاح نیست و استمرارش به نفع ما نیست؛  مسئولان ارشد نظام بارها اعلام کرده‌اند که ما هیچگاه آغاز کننده هیچ جنگی نبودیم ، معتقد به مسیر مذاکره با حفظ استقلال و عزت ملی هستیم و به دنبال این هستیم حق مردم، کشور و ملت را استیفا کنیم. برای نسل ما به محضی که اسم جماران می‌آید یاد ایام بسیار خاطره‌انگیزی می‌افتیم که در عین وجود سختی‌ها در عین سختی‌هایی که وجود داشت اما نفسی که می‌کشیدیم آن نفس روحمان را تازه می‌کرد یعنی به تعبیر جوان‌ها احساس مثبت و خوبی داشتیم از زندگی کردن الآن البته نسل جدید وقتی برمی‌گردد می‌گوید آقا شما چطوری این‌قدر تعریف می‌کنید، نان نبوده آب نبوده نفت نبوده همه‌اش صف بوده کوپن بوده ولی با آن شرایط چون احساس می‌کردیم این کشور را من دارم اداره می‌کنم یعنی من در اداره این کشور به عنوان یک آدم کوچک مشارکت دارم لذت می‌بردم از زندگی کردن، این احساس را باید در مردم تقویت کنیم احساسی که امام خمینی(س) دامن زد و تعمیق بخشید امام وقتی صحبت از مردم می‌کرد با عمق وجودش اعتقاد داشت که اگر مردم نباشند هیچ است. در کلام مقام معظم رهبری هم مشابه این فرمایشات امام را ما زیاد می‌شنویم ما باید با الگوها و مدل‌هایی که امام استفاده می‌کرد در زمان حیات خودش به این فضا دامن بزنیم در غیر این صورت اگر ما نخواهیم یک نوع سیاست مدارا را در پیش بگیریم اگر ما این سیاست را در پیش نگیریم و تابع فضاسازی‌های یک سری تندرویی که البته احتمالاً حسن نیت دارند آن‌ها هم خدایی ناکرده نمی‌خواهم بگویم با نیت بد دارند این حرف‌ها را می‌زنند اما تندروی و افراط در یک سری رفتارها حتماً لطمه و ضربه‌ای که به ما خواهد زد خیلی بیشتر خواهد بود و ما همه امیدوار هستیم که رهنمودهایی که مقام معظم رهبری به ویژه در ایام جنگ و بعد از جنگ در این زمینه داشتند دوستانی هم که دلسوزانه از سر دلسوزی تندروی و افراط در رفتار را راه حل می‌دانند تمکین کنند و فشارهای روانی و روحی را بر کشور و مردم کاهش بدهند و اجازه بدهند که با رهنمودهای مقام معظم رهبری کشور اداره بشود نه با فضاسازی‌های تندی که تندروها می‌خواهند در جامعه تزریق کنند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.