پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادداشت نویسنده مطرح انگلیسی در ایندیپندنت؛

ترامپ باید راه اوباما را در قبال ایران در پیش گیرد

ما اغلب فراموش می کنیم که دولت ها و جنبش های مخالفی وجود دارند که آمریکا را به سمت جنگ با دشمن های آن با تهدید جلوه دادن آنها برای جهان، سوق می دهند.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «پاتریک کاکبرن» نویسنده مطرح انگلیسی در مطلبی در روزنامه ایندیپندنت نوشت: موضع رئیس جمهور آمریکا در مورد مناقشات در خاورمیانه ترکیبی از تهدیدات و مخالفت های جنون آمیز است همراه با اقدامات محکم تر و دقیق محاسبه شده یا بی اثر است. رهبران در بغداد، دمشق، ریاض و تهران با مشکلاتی مشابه در توکیو و لندن مواجه هستند و مشخص نیست که این لفاظی ها در کجا پایان می یابند و واقعیت شروع می شود و مشخص نیست که آیا ترامپ می تواند میان این دو وجه تمایز قائل شود یا خیر.

بحث در مورد ترامپ در خاورمیانه با توجه به اهمیت آن در مقایسه با سایر نقاط جهان متفاوت است: نیاز به پاسخ در اینجا ضروری تر است به این دلیل که بیشتر احتمال وقوع بحرانی وجود دارد که ترامپ می تواند باعث تحریک و یا تشدید آن شود.

هنگامی که او برای ریاست جمهوری انتخاب شد، فوریت بسیار زیاد به نظر می رسید، اما هیچ بحران جدیدی به وجود نیامده است که او را آزمایش کند. همچون «باراک اوباما» سلف ترامپ، هدف دولت این کشور تامین منافع آمریکایی ها است و راهبرد آمریکا در عراق و سوریه بسیار شبیه به هم باقی مانده است. اولویت همچنان ادامه روند مقابله با داعش بوده است.

تداوم این اقدام به این دلیل است که این راهبرد موفق بوده است و عناصر باقی مانده داعش یا در حال نابودی هستند و یا در مخفیگاه ها در بیابان های غرب عراق و شرق سوریه پناه می گیرند. اما پیروزی در برابر داعش، این احتمال را برای یک اولویت جدید آمریکا در خاورمیانه با رویکرد متضاد بیشتری در قبال ایران به همراه می آورد.

ترامپ در 13 اکتبر اقدام خود در عدم تایید پایبندی ایران به توافق هسته ای را با تبانی های تبلیغاتی و دروغ های مستبدانه توجیه کرد. وی سیاست جدید آمریکا علیه ایران را براساس ادعاهای«ارزیابی واضح و روشن از دیکتاتوری ایران، حمایت از تروریسم و ادامه اعمال خود در خاورمیانه و سراسر جهان» توجیه کرد. این سخنرانی به نظر می رسید که زنگ یک مواجهه جدید علیه ایران را در جبهه های مختلف به صدا در آورده است.

نوعی رویارویی بین آمریکا و ایران محتمل به نظر می رسد؛ رویارویی که توسط نیروهای نیابتی دو طرف اجرا خواهد شد و پایانی نخواهد داشت. این بدین دلیل است که رویکرد ترامپ به جهان خارج، ترکیبی از ملی گرایی آمریکایی و انزواطلبی است. ملی گرایی، تهدیدات خصمانه ایجاد می کند و انزواطلبی، امیدی برای جلوگیری از هر گونه جنگ جدید در خاورمیانه ایجاد می کند.

این امر می تواند اخبار بدی برای آمریکا باشد، زیرا اگر از برتری نظامی عظیم خود استفاده نکند، در نبرد تا حدی نظامی و تا حدی سیاسی که ایرانی ها در آن مهارت دارند، شکست خواهد خورد. یک دوست عراقی با تجربه طولانی در برخورد با ایرانی ها گفت: «آنها در این نوع جنگ مهارت کامل دارند.»

ممکن است اصلا ماجرا به آنجا کشیده نشود. اما هر رهبر معقولی در خاورمیانه همیشه در ابتدا بدترین حالت را در نظر می گیرد. جنگ ها در سوریه و عراق یا در حال پایان یافتن هستند یا فاز کنونی آنها در حال خاتمه هستند؛ اما در هر دو حالت اوضاع شکننده است. مردم در بغداد پس از 40 سال جنگ و شرایط اضطراری از اخبار خوب محتاطانه استقبال می کنند و اگر اوضاع دوباره متشنج شود، خیلی شگفت زده نخواهند شد.

اگر چنین اتفاقی بیافتد جای بسی تاسف دارد. حکومت مرکزی عراق بسیار قوی تر از سه سال پیش یعنی زمانی که داعش بخش هایی از این کشور را اشغال کرد، است.

در جنگ جدید مهم نیست که برنده چه کسی خواهد بود اما عراقی ها قطعا بازنده خواهند بود.

بهترین سیاست برای آمریکا در عراق، سوریه و دیگر نقاط جهان این است که دست به اقدام جدیدی نزند. اما این ممکن است برای ترامپ مشکل باشد. او تنها فردی نیست که ایده های اشتباه در مورد خاورمیانه دارد. اخیرا یک نظرسنجی در مورد چگونگی پیروزی ایران پس از غلبه بر آمریکا در منطقه، قوی تر از حد معمول بوده است.

اتاق فکرهای آمریکایی، ژنرال های بازنشسته و روزنامه نگاران هشدار می دهند که ایران دالانی را برا گسترش نفوذ به مدیترانه باز می کند.

این می تواند به آن معنا باشد که تهدیدات ترامپ واقعا جدی هستند و در این صورت ایرانیان واکنش نشان می دهند. اما حتی اگر این تهدیدات عمدتا لفاظی باشند، ممکن است واکنش جدی ایران را موجب شوند.

در نهایت باید گفت که ترامپ ممکن است از رویارویی با ایران صحبت کند، اما هیچ نشانه ای وجود ندارد که او یک طرح منسجم برای این کار در نظر داشته باشد. بخش عمده ای از آنچه در منطقه اتفاق می افتد فراتر از کنترل اوست و نفوذ آمریکا در حال کاهش است؛ اما به دلایلی که هیچ ارتباطی با او ندارد. ایالات متحده پس از ناتوانی در دستیابی به اهداف خود در عراق پس از تهاجم هیچگاه دست از تلاش برای بهبود برنداشت. بازگشت روسیه به منطقه به عنوان یک قدرت بزرگ نیز نفوذ ایالات متحده را محدود کرده است. مردم آمریکا خواستار جنگ دیگری در خاورمیانه نیستند.

اوباما این محدودیت ها را پذیرفت و احتمالا ترامپ هم مجبور است همین کار را انجام دهد. اما پیش بینی ناپذیری او، باعث می شود که منطقه احساس خطر بیشتری کند؛ حتی زمانی که او هیچ کاری انجام نمی دهد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.