بمباران های بد و بی هدف: اول در سوریه و اکنون در افغانستان. دونالد ترامپ در حال جنگ افروزی است و هیچ کس جلودار او نیست.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، گاردین در گزارشی نوشت: بمباران ها بخش احمقانه جنگ ها هستند. بمب ها بی رحمانه ترین ابزار استراتژیک هستند که با فرمانی از پشت میز یک سیاستمدار پرتاب می شوند و اهدافی را تخریب می کنند. آمریکا و انگلیس به مدت 16 سال است که کشورهای اسلامی را بمباران می کنند و چیزی جز مرگ و هرج و مرج را به دنبال نداشته اند. اما بمب ها تنها موجب خرسندی روسای جمهور و نخست وزیران می شوند و نتیجه دیگری ندارند.

در طول هفته گذشته «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا شاهد افزایش مقبولیت خود در میان سیاستمداران حتی در میان لیبرال ها بود؛ زیرا وی از سیاست ضد مداخله خود که طی مبارزات انتخاباتی شعار می داد، خارج شد و سوریه و افغانستان را بمباران کرد. این اقدام در حالی صورت گرفت که هیچ یک از این دو کشور تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا نیستند و هیچ یک از لحاظ فنی با آمریکا «در حال جنگ» نیستند. هر دو دقیقا درگیر این موضوع شده اند که ترامپ بر شعار «ابتدا آمریکا» متمرکز شده است.

در حال حاضر جنگ زیر دندان رئیس جمهور آمریکا مزه کرده است. پوچی این اقدام را از آنجا می توان دریافت که موشک 11 تنی عظیم آمریکا به جای داعش، در کوه های افغانستان قربانیان این گروه یعنی طالبان را هدف قرار داده است. او فقط می خواست بگوید داعش را هدف قرار داده است. او در حال حاضر آن قدر در ژست بمباران های خود فرو رفته که برای به رخ کشیدن آن، کنفرانس مطبوعاتی برگزار می کند.

وقاحت اقدام سوال برانگیز آمریکا (در سوریه و افغانستان) این است که ترامپ با این بمباران ها در هیچ جنگی پیروز نشده و هیچ قلمرویی را تحت کنترل خود درنیاورده است. نیروهای نظامی غربی نیز به وضوح از جنگ های زمینی بی ثمر در نقاط دور جهان خسته شده اند. گرچه در هدف قرار دادن غیرنظامیان در شهر «موصل» عراق، هدف گیری اشتباه صورت گرفت اما هدف سیاسی دقیق بود. هدف سیاسی از این اقدام، تامین امنیت عمومی با ترساندن اهداف دور با نمایش مرگ و نابودی است.

ترامپ آشکارا اذعان می کند که آخرین بمباران به منظور ارسال پیام برای کره شمالی صورت گرفت. چنین پیام هایی ممکن است در تلویزیون با فناوری بالا، پیچیده و بزرگ باشند، اما آنها هم تروریستی هستند. و ما برای تغییر سیاست های خشونت آمیز، با ریاکاری دیگران را از حرکات مشابه باز می داریم.

آمریکا به وضوح با «کارت وحشی» مردی رهبری می شود که دستیارانش در تلاش برای کنترل او هستند. در طول دوران جنگ سرد، غیر قابل پیش بینی بودن در یک رهبر، به عنوان یک مکمل قدرتمند برای یک عامل بازدارنده هسته ای دیده می شد و به همین دلیل یک مسابقه تسلیحاتی بزرگ به راه افتاده بود. آیا ما واقعا به آن روزها باز می گردیم؟ تنها پاسخ عاقلانه باقی مانده در چنین شرایطی این است که کلاه خود را دو دستی بچسبیم و اجازه دهیم این کابوس پایان یابد. آنچه اکنون گیج کننده است، این است که چرا اکنون انگلیس لازم می بیند در چنین شرایطی تنها حامی باشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.