با گذشت بیش از 655 روز از آغاز جنگ در غزه و در حالی که اکثریت اسرائیلیها خواهان پایان فوری آن هستند، اسناد تازه فاش میکند بنیامین نتانیاهو عمداً فرصتهای آتشبس را یکی پس از دیگری از بین برده؛ نه برای منافع ملی، بلکه برای حفظ ائتلاف سیاسی و ماندن در قدرت. جنگ ادامه دارد، چون بقای سیاسی او به بهای جان هزاران انسان، ترجیح داده شده است.
به گزارش سرویس ترجمه و بینالملل جماران، گاردین نوشت: آیا جنگ در غزه تا ابد ادامه خواهد داشت؟ این پرسش کاملاً بلاغی نیست. روزهایی هست که واقعاً میترسم این مرگ و ویرانیای که اکنون ۶۵۰ روز ادامه یافته، هیچگاه متوقف نشود؛ که در نهایت، به یک جنگ فرسایشیِ دائمی و کمشدت در دل منازعه گستردهتر اسرائیل و فلسطین تبدیل شود – جنگی در دل جنگ – که همچون یک صدای زمینهای همیشگی در صحنه سیاست جهانی جا بیفتد، همانطور که درگیریهای ایرلند شمالی به مدت ۳۰ سال ادامه داشت. در همین کابوس، همچنین، بنیامین نتانیاهو را میبینم که با وجود نشستن متناوب بر صندلی نخستوزیری اسرائیل بهمدت نزدیک به ۱۸ سال، همچنان در قدرت باقی میماند؛ حتی برای ۱۸ سال دیگر یا بیشتر، و اسراییل را تا صدسالگیاش اداره میکند.
اما اسرائیلیها نمیخواهند هیچکدام از این دو اتفاق رخ دهد. نظرسنجیها نشان میدهد که تنها اقلیتی به نتانیاهو اعتماد دارند، و اکثریتی قاطع – حدود ۷۴ درصد – خواهان پایان این جنگ فاجعهبار هستند. چنانکه یکی از رهبران احزاب حریدی (افراطی ارتدوکس) – که این هفته به دلیل ناتوانی دولت در تصویب قانونی برای معافیت دائم جوانان حریدی از خدمت سربازی، از ائتلاف نتانیاهو خارج شد – بهصراحت گفت: «من نمیفهمم ما آنجا برای چه میجنگیم… اصلاً نمیفهمم این جنگ چه ضرورتی دارد.»
اگر حتی متحدان سابق نتانیاهو در دولت نیز دیگر دلیل روشنی برای ادامه جنگ نمیبینند، هزینههای آن برای جهان کاملاً عیان است. هر روز، خبر از کشته شدن ۱۰ یا ۲۰ یا ۳۰ فلسطینی دیگر در غزه میرسد – اغلب در حالی که در صف دریافت غذای ضروری یا آب ایستادهاند. سازمان ملل تخمین زده است که در مدت تنها شش هفته، حدود ۸۰۰ نفر در اطراف مراکز توزیع غذا کشته شدهاند؛ عمده این کشتهها در نزدیکی بنیاد بشردوستانه غزه (GHF) رخ داده – نهاد مشترک آمریکا و اسرائیل که پس از آنکه اسرائیل سازمان ملل را برای جلوگیری از رسیدن کمکها به حماس نامطمئن دانست، تأسیس شد و کارنامهاش تاکنون چیزی جز هرجومرج و خونریزی نبوده است. حتی وفادارترین مدافعان اسرائیل نیز ادعا نمیکنند که قربانیان این حوادث، جنگجویان حماس یا تهدیدی نظامی بودهاند. اینها، صرفاً و بیهیچ دلیلی، غیرنظامیانی بیگناهاند که روز به روز کشته میشوند.
در داخل اسرائیل، تداوم جنگ بیپایان یعنی ادامه کشتهشدن سربازان اسرائیلی – و یادمان باشد که تقریباً همه جوانان ۱۸ ساله یهودی (بهجز حریدیها)، دروزی و چرکس مشمول خدمت اجباری هستند – و نیز یعنی یک روز دیگر در تاریکی و اسارت برای ۲۰ گروگان زنده اسرائیلی که گمان میرود هنوز در دست حماس و متحدانش در غزه باشند. به همین دلیل است که سهچهارم مردم اسرائیل خواهان پایان فوری این جنگ هستند.
اما چرا این جنگ تمام نمیشود؟ برخی معتقدند که احتمال دارد طی روزهای آینده گشایشی در مسیر توافق آتشبس و آزادی گروگانها ایجاد شود؛ بهطوریکه یک مقام آمریکایی گفته این توافق “از هر زمان دیگری به واقعیت نزدیکتر شده است”. اگر این گفته درست باشد، یک عامل مهم در پسزمینه آن وجود دارد که باید بهروشنی بیان شود – زیرا افشاگرانه و افشاکننده است.
هفته آینده، دوره کنونی پارلمان اسرائیل (کنست) به پایان میرسد و پس از آن، کنست تا ماه اکتبر به تعطیلات میرود. در طول این سه ماه، از نظر روندهای قانونی، ساقط کردن دولت بسیار دشوارتر میشود. بنابراین، نتانیاهو در آستانه ورود به دورهای است که در برابر فشار افراطگرایانی چون ایتامار بنگویر و بزالل اسموتریچ – که بارها تهدید کردهاند در صورت توافقی برای پایان جنگ، ائتلاف را ترک میکنند – کمتر آسیبپذیر خواهد بود. از همین رو، گمانهزنیهایی درباره احتمال قریبالوقوع بودن توافق شکل گرفته است.
پشت این تحلیل، این فرضیه قرار دارد که نتانیاهو تا اینجا ترجیح داده بود گروگانها همچنان در بند بمانند و غیرنظامیان فلسطینی همچنان کشته شوند، تا اینکه موقعیت سیاسیاش به خطر بیفتد. به بیان دیگر، اگر اکنون توافقی صورت گیرد، توافقی خواهد بود که پیشتر هم امکانپذیر بوده – اما تنها برای حفظ قدرت نتانیاهو به تأخیر افتاده است.
این برداشت که بتوان به نتانیاهو انگیزههایی تا این اندازه فرصتطلبانه و غیراخلاقی نسبت داد، با گزارش تحقیقی جامع روزنامه نیویورک تایمز تقویت شده؛ گزارشی که بهصورت روشمند، و بر پایه مستندات، آنچه را که مدتها تحلیلگران بسیاری تصور میکردند تأیید کرده است: «نتانیاهو برای باقیماندن در قدرت، جنگ در غزه را طولانی کرده است.»
این گزارش بر چند لحظه کلیدی تمرکز دارد؛ مقاطعی که آتشبس در دسترس بود، زمانی که حتی فرماندهان ارشد ارتش اسرائیل نیز خواستار آن بودند، اما نتانیاهو تصمیم گرفت عقبنشینی کند؛ زیرا میترسید در صورت توافق، ایتامار بنگویر و بزالل اسموتریچ حمایت خود را از دولت او بردارند و ائتلافش فرو بپاشد. در صورت از دست دادن قدرت، نتانیاهو بخش عمدهای از سپر محافظتی خود را در برابر محاکمه به اتهامات فساد از دست میداد. او، همچون همتای ملیگرایش دونالد ترامپ، بهشدت از احتمال زندان رفتن وحشت دارد.
در آوریل ۲۰۲۴، نتانیاهو آماده بود طرحی برای توقف موقت ششهفتهای جنگ را به کابینه ارائه دهد؛ طرحی که میتوانست منجر به آزادی بیش از ۳۰ گروگان و آغاز مذاکرات برای یک آتشبس دائمی شود. این طرح نوشته و آماده اجرا بود. اما بر اساس صورتجلسات کابینه که روزنامه به آنها دست یافته، در آخرین لحظه، اسموتریچ – که همانند بنگویر خواهان اشغال غزه و بازسازی شهرکهای یهودی در آن است – هشدار داد که اگر نتانیاهو این «توافق تسلیمشدن» را امضا کند، دولتش سقوط خواهد کرد. در نتیجه، طرح بهصورت بیسر و صدا کنار گذاشته شد و جنگ ادامه یافت.
در آن زمان، شمار تلفات در غزه حدود ۳۵ هزار نفر بود. امروز، این آمار به حدود ۵۸ هزار نفر رسیده است. البته ممکن بود آن توافق در نهایت به نتیجه نرسد، یا حماس آن را رد کند، یا حتی اگر اجرا میشد، دوام نیاورد. اما یک فرصت واقعی وجود داشت – و بهاحتمال زیاد، جان ۲۳ هزار انسان را میشد نجات داد.
و این تنها فرصت از دسترفته نبود. در ژوئیه سال گذشته، میانجیگران بینالمللی در رم گرد هم آمدند با این باور که شرایط برای دستیابی به آتشبس، بالاخره فراهم شده است. اما به گزارش نیویورک تایمز، نتانیاهو بهطور ناگهانی شش شرط جدید مطرح کرد که هرگونه احتمال توافق را از میان برد. پیشتر، بنگویر با حالت تهدیدآمیز وارد دفتر نخستوزیری شده و به او هشدار داده بود که «توافقی نسنجیده» انجام ندهد. یک بار دیگر، نتانیاهو حفظ بقای سیاسی خود را بر جان گروگانهای اسرائیلی و غیرنظامیان فلسطینی ترجیح داد.
شاید تصور شود که این کارنامه کافی باشد تا نتانیاهو از سوی رأیدهندگان اسرائیلی طرد شود؛ شواهد علیه او چنان کوبنده و ویرانگر است که جایی برای تردید باقی نمیگذارد. اما او قصد دارد در انتخابات بعدی – که ممکن است تنها شش ماه دیگر برگزار شود – بار دیگر خود را بهعنوان مردی معرفی کند که دشمنان بزرگ اسرائیل را شکست داده است.
به روایت او، حزبالله دیگر از شمال اسرائیل را تهدید نمیکند؛ بشار اسد دیگر در معادلات غایب است؛ و ایران ضعیف شده، سامانههای پدافند هواییاش در هم شکسته و برنامه هستهایاش آسیب دیده است. حماس همچنان وجود دارد، اما اسرائیل دیگر در محاصره «حلقه آتشی» که تهران طراحی کرده بود نیست. نتانیاهو میگوید همه این دستاوردها حاصل رهبری اوست، در حالی که فجایع منتهی به حمله مرگبار حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، تقصیر دیگران است. این روایت، بهعنوان یک شعار انتخاباتی، حتی ممکن است مؤثر واقع شود.
این هفته در پادکست Unholy با ایلانا دیان، روزنامهنگار سرشناس اسرائیلی گفتگو کردم. او توضیح داد که چگونه اسرائیلیها برای مدت طولانی در شوک ۷ اکتبر باقی مانده بودند، اما اکنون «دستکم ۸ اکتبر برای ما طلوع کرده است. ما بالاخره میتوانیم – و باید – پرسشهای دشواری مطرح کنیم؛ درباره رهبریمان، درباره فاجعهای که در غزه رخ داده، و درباره این جنگ بیپایان. تاریخ رهبران را داوری خواهد کرد، اما ما را نیز قضاوت خواهد کرد.»
بیتردید، جامعه اسرائیل ناگزیر است روزی با حسابرسی بزرگی در قبال ویرانیهایی که در غزه پدید آورده، روبهرو شود. اما نخستین فردی که باید مورد داوری قرار گیرد، بنیامین نتانیاهو است؛ کسی که قدرت مرگ و زندگی را در دستانش داشت، و مرگ دیگران را انتخاب کرد تا حیات سیاسی خود را حفظ کند. او باید این ننگ را تا واپسین نفس با خود حمل کند.