آخرین دروغی که هرم نادرستی را که نخست وزیری بوریس جانسون را تداوم بخشید، فرو ریخت، به ویژه دروغی ناسازگار بود

به گزارش جماران به نقل از سى ان ان ادعای او مبنی بر بی اطلاعی از شکایات قبلی درباره یکی از اعضای دولتش که متهم به حمله بود، به سرعت فاش شد، که منجر به ریزش و سپس ازدحام وزرای دولت آلوده او شد.

جانسون اکنون استعفا داده است -- مانند یک کودک متعصب که نمی خواهد حزب را ترک کند، او قبلاً به گدایی برای چند ماه، هفته و چند روز دیگر در مقام نخست وزیر ی تقلیل یافته بود. چرا یک نخست وزیر با انتصاب یک شکارچی ادعایی در نقشی جزئی در دولت خود، رهبری خود را به خطر می اندازد؟ چرا وقتی به ناچار حماقت او معلوم شد در مورد آن دروغ گفت؟

پاسخ او این نیست که کریستوفر پینچر بدجنس به خصوص به جانسون نزدیک یا مهم بوده است. او نبود در عوض، هم ناتوانی در پیروی از هنجارهایی که دیگران را مقید می‌کند و هم دروغ‌های ساده و احمقانه‌ای که پس از آن به وجود آمد، حکایت از نقص‌های آرایش جانسون دارد. به نظر می‌رسد جانسون از دوران کودکی، رسیدن به دروغ مضحک را آسان‌تر از گفتن یک حقیقت آشکار می‌دانست - و هنوز به قانونی که به دنبال شکستن آن نبود، عمل نکرده است.

جانسون پسر مدرسه ای که در سن 13 سالگی به کالج نخبگان ایتون فرستاده شد، اعتماد به نفس نگران کننده ای را آموخت که تحصیلات گران قیمت و انحصاری می خرند، دارایی ای که عبور او از زندگی را روان می کند. او با گفتن آنچه که راحت بود و نه درست، با بی اهمیت جلوه دادن شکایات مربوط به عدم درستکاری اش، با این مفهوم که متهمانش بی ادب یا به نوعی بی ادب بودند، از افشاگری خودداری کرد.

و دوست داشتنی بود. جذاب مردم از او می خواستند که موفق شود، و زمانی که آنچه او می گفت کاملاً با هم جمع نمی شد، تمایل داشتند به سمت دیگری نگاه کنند. این به نوبه خود باعث تغذیه عادت او شد. اگر به نظر می رسید که مردم آماده بودند تا با این تظاهر همراه شوند، او چه انگیزه ای برای پایبندی به حقیقت ناخوشایند داشت؟

زمانی که او در دانشگاه آکسفورد به عنوان دانش آموز در مقطع لیسانس فرود آمد، او استاد دروغگویی وقیحانه شده بود. او همراه با دوستان هم نسل خود، که بسیاری از آنها او را در سیاست همراهی می کردند، به اتحادیه آکسفورد، باشگاه مناظره دانشگاه، که در آن اعضا با خوشحالی در هر دو طرف بحث با توجه اندک به صداقت یا اعتقاد بحث می کنند، پیوست. اظهار اطمینان از جمله ای که فرد معتقد نیست موفقیت را تشکیل می دهد، نه ضعف. زندگی، روابط، شغل، همه چیز یک بازی بود، بازی ای که در آن فقط اگر به خود باور کافی داشتید، می توانستید پیروز ظاهر شوید.

به عنوان یک روزنامه نگار جوان، جانسون توسط روزنامه تایمز به دلیل اختراع نقل قولی از پدرخوانده خود، مورخ سر کالین لوکاس، اخراج شد. با وجود این که در رقیب تلگراف نقشی ایفا کرد، او نام خود را با تشکیل پرونده های پوچ، زیرا گزارش های بروکسل در مورد بی عدالتی های آشکار اتحادیه اروپا تا حد زیادی نادرست است، مطرح کرد.

و با دروغی وارد سیاست شد -- وقتی که سردبیری مجله اسپکتیتور را به عهده گرفت قول داده بود که هیچ جاه طلبی برای نماینده شدن در مجلس ندارد، دقیقاً این کار را کرد. او به همسران و معشوقه های متعددش دروغ گفت. او در مورد فرزندانش دروغ گفت (تا همین اواخر مشخص نبود که چند نفر است).

از اولین استعفای او از تیم اصلی محافظه کار در سال 2004، پس از دروغ گفتن به مایکل هاوارد، رهبر وقت حزب در مورد رابطه اش با روزنامه نگار پترونلا وایات، که مدعی بود هزینه سقط جنین او را پرداخت کرده است، تا دروغ های او در سال جاری در مورد رسوایی مربوط به رسوایی مربوط به او. میهمانی ها در داونینگ استریت در طول قرنطینه، و همه دروغ هایی که در بین آنها وجود داشت، حرفه جانسون با دروغ مشخص، همراه، شکل و تعریف شد.

دروغ گفتن برای او یک عادت طبیعی است که گفتن حقیقت برای اکثر مردم به راحتی انجام می شود و با اطمینان از پیشینه او، گفتن دروغ های آشکار هرگز با خدمت در بالاترین سطح ناسازگار به نظر نمی رسید. در واقع، به نظر می‌رسید که جانسون از بازی فریب دادن منتقدانش با گفتن هر چیزی که لازم بود تا او را از آخرین ماجرا بیرون بیاورد، لذت می‌برد، مهم نیست که آیا این به معنای ارتکاب دروغ دیگری باشد که در نهایت فاش شود.

جانسون حتی در آخرین زمان سؤالات نخست‌وزیر خود، زمانی که همه دنیا او را دروغگو خطاب می‌کردند، نمی‌توانست به حقیقت پایبند بماند - از او پرسیده بود که اقدامات او برای قربانی پینچر چه معنایی خواهد داشت، او از این که نماینده پارلمان را از حزب خود اخراج کرده است سخن گفت. به محض شنیدن این اتهامات، بیانیه ای که آشکارا نادرست بود (پینچر از سمت خود در دفتر شلاق با ظهور اتهامات برکنار شد، اما قبل از اینکه فشارها روز بعد او را به تعلیق در آورد، یک نماینده محافظه کار باقی ماند).

جانسون هم نمی توانست خجالت بکشد که با ظرافت خم شود. جانسون مانند همکار پوپولیست خود، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، دونالد ترامپ، از ظرفیت ظاهری حزب و مردم برای پذیرفتن اصرار او بر سفید بودن سیاه پوست استفاده کرد، در صورتی که ادعای خود را به اندازه کافی قاطعانه بیان کرد، و تا زمانی که دروغ چیزی بود که آنها آرزو می کردند حقیقت داشته باشد.

مانند دوستانش در دوران آکسفورد، همتایان جانسون می‌خواستند او در پارلمان موفق شود و به عنوان نخست‌وزیر، مایل بودند شبکه‌ای که او می‌بافد، علی‌رغم درک فزاینده‌شان مبنی بر عدم پایداری داستان‌ها، ثابت بماند.

عموم مردم نیز می‌خواستند به فلسفه «کیک‌گرایی» او بپردازند - که ممکن است، به عبارت خاص بریتانیایی - کیک خود را داشته باشند و آن را بخورند، بدون درد اقتصادی به برگزیت برسند، و در شرایط محروم «تراز» شوند. مناطق بدون افزایش مالیات بر دیگران. و آنها او را دوست داشتند -- او سرگرم کننده و جذاب بود -- احساس خوبی داشت که با جریان پیش رفت و او را باور کرد.

تنها زمانی که دروغ ها شخصی شدند - زمانی که مشخص شد در حالی که آنها در طول قرنطینه فداکاری های شخصی زیادی انجام می دادند، داونینگ استریت به معنای واقعی کلمه جشن می گرفت و جانسون آنها را در انکار آن گمراه کرده بود - آنها از عشق با فیبر دانش آموزی در نهایت، جانسون، مانند ترامپ، عملاً باید از سمت خود کنار گذاشته می‌شد - مانند ترزا می، که به جای جدایی بیشتر از کابینه‌اش، کناره‌گیری کرد.

به نظر می‌رسید که او واقعاً اهمیتی نمی‌دهد که همکارانش در پارلمان محافظه‌کار درباره او چه فکر می‌کنند، و مکرراً به آنچه او به عنوان یک مأموریت شخصی و تقریباً ریاست جمهوری از طرف رای‌دهندگان توصیف می‌کرد، استناد می‌کرد که تنها دو سال و نیم پیش اکثریت قابل توجهی را برای او به ارمغان آورد. وقتی سه سال پیش جانسون نخست وزیر شد، هیچ کس در حزب او از عادت جانسون به بازی سریع و آزاد با حقیقت بی خبر نبود. برای آنها، توانایی او برای پیروزی در انتخابات و "برگزیت انجام شود"، همانطور که فراخوان انتخاباتی او در سال 2019 مطرح شد، مهمتر از نصب رهبری بود که بتوان به او اعتماد کرد تا حقیقت را بگوید.

مشکل جانسون این بود که فیبینگ عفونی شد. وزرا در ماه‌های اخیر که مجبور شدند از نخست‌وزیر خود بر سر پارتی‌گیت و سپس پینچر دفاع کنند، در موقعیت موذیانه‌ای قرار گرفتند که مجبور بودند دروغ‌های او را تکرار کنند. و برای سیاستمدارانی که نقص‌ها و نارسایی‌های روان‌شناختی خاص جانسون را نداشتند، و به ویژه برای حفظ خود، این امر بیش از حد به درد می‌خورد.

 

موج استعفاها و سقوط دولت جانسون

استعفای ریشی سوناک از تصدی وزارت دارایی و در واقع ارشد ترین فرد دولت پس از نخست وزیر، به همراه وزیر بهداشت انگلیس که نقش مهمی را در جریان همه گیری کرونا ایفا کرد،‌ ضربه مهلکی را به اعتبار متزلزل جانسون وارد کرد.

سوناک در نامه‌ای به بوریس جانسون نوشته بود: ترک پست وزارتی در هر زمانی امری جدی است. برای من کناره‌گیری از سمت وزارت دارایی در حالی که جهان از پیامدهای اقتصادی همه‌گیری، جنگ در اوکراین و سایر چالش‌های جدی رنج می‌برد، تصمیمی است که به سادگی نگرفتم. با این حال، عموم مردم به درستی انتظار دارند که دولت به درستی، شایسته و جدی اداره شود. 

وی افزود: می‌دانم که این ممکن است آخرین شغل وزارتی من باشد، اما معتقدم که پایبندی به استانداردها ارزش مبارزه دارند و به همین دلیل استعفا می‌دهم.

ساجد جاوید وزیر بهداشت هم در نامه‌اش به نخست‌وزیر نوشت که «دیگر نمی‌تواند با وجدان راحت به خدمت در دولت ادامه دهد». وی به زیر پا گذاشتن ارزش‌های حزبی توسط نخست وزیر اشاره کرد و افزود: برای من روشن است که این وضعیت تحت رهبری شما تغییر نخواهد کرد و شما نیز اعتماد من را از دست داده‌اید.

همچنین معاون وزیر امور ولز و حمل و نقل انگلیس نیز در اعتراض به سیاست‌های جانسون کناره‌گیری کرده‌اند.

این تحولات پس از آن صورت گرفت که نخست وزیر انگلیس در مصاحبه‌ای اعتراف کرد نباید کریس پینچر نماینده مجلس را به عنوان معاون رئیس مجلس در ماه فوریه منصوب می‌کرد. کریس پینچر متهم است که هفته پیش دو مرد را مورد آزار و اذیت قرار داده است.

جانسون دیشب ناظم زهاوی سیاستمدار انگلیسی عراقی‌تبار را به عنوان جانشین ریشی سوناک منصوب کرد. زهاوی در سال‌های اخیر پله‌های ترقی در دولت جانسون را به سرعت طی کرده است. او در سال ۲۰۲۰ به عنوان نماینده دولت در اجرای طرح واکسیناسیون عمومی منصوب شد و سال بعد سکان وزارت آموزش را به دست گرفت. این تبعه عراقی - انگلیسی در روزهایی که عمر دولت جانسون به شمارش افتاد به عنوان دومین فرد ارشد دولت انتخاب شد.

بر اساس این گزارش استیو بارکلی وزیر پیشین برگزیت هم به عنوان وزیر بهداشت انگلیس منصوب و به این ترتیب کابینه جانسون ترمیم شد. اما شوک استعفاهای دیشب به فشارها برای کناره‌گیری او از قدرت افزوده و باعث شده تا برای نخستین بار بیشتر رای دهندگان طرفدار حزب محافظه‌کار خواستار کناره‌گیری فوری جانسون شوند.

بر اساس نظرسنجی موسسه یوگوو، ۵۴ درصد از کسانی که در انتخابات سال ۲۰۱۹ به حزب جانسون رای دادند خواستار استعفای او از قدرت هستند این درحالیست که ۶۹ درصد از انگلیسی‌ها خواستار استعفای نخست وزیر و فقط ۱۸ درصد طرفدار او هستند.

گمانه‌زنی‌ها درباره جایگزین جانسون هم آغاز شده و نام افرادی چون جرمی هانت وزیر اسبق بهداشت، بن والاس وزیر دفاع، لیز تراس وزیر امور خارجه و ریشی سوناک وزیر دارایی به عنوان گزینه‌های احتمالی دیده می‌شود. پیش‌بینی می‌شود که جانسون تا آخر سال جاری میلادی از قدرت کناره‌گیری کند.

آیا جانسون به سرنوشت نویل چمبرلین دچار می‌شود؟

شبکه خبری اسکای با انتشار گزارشی در تارنمای خود نوشت: بوریس جانسون اکنون به مدت ۱۰۷۷ روز نخست وزیر بوده است - تقریباً برابر با ۱۰۷۸ روزی که نویل چمبرلین نخست وزیر بود.

دوران نخست وزیری چمبرلین در می ۱۹۴۰، یعنی ۹ ماه پس از جنگ جهانی دوم، پس از انتقاد نمایندگان از سبک رهبری و مدیریت او به پایان رسید.

یکی از لحظات کلیدی زمانی بود که لئو آمری نماینده حزب محافظه کار، سخنانی را که در اصل توسط الیور کرامول سیاستمدار و ژنرال قرن هفدهمی به خاندان سلطنتی گفته بود، خطاب به آقای چمبرلین گفت: «شما برای هر اقدام خوبی که صورت داده‌اید بیش از حد اینجا نشسته‌اید. محض رضای خدا برو.» این طور شد که سه روز بعد چمبرلین از نخست وزیری استعفا داد.

بر اساس این گزارش، دیوید دیویس نماینده محافظه کار هم ژانویه گذشته همین مطلب را خطاب به جانسون مطرح کرد. بنابراین اگر جانسون تا پنجشنبه در سمت نخست وزیری بماند از دوران چمبرلین پیشی گرفته است. اما برای شکست «ترزا می» سلف خود باید کمی بیشتر دوام بیاورد. خانم «می» ۱۱۰۶ روز نخست وزیر بود؛ یعنی جانسون باید تا ۴ آگوست (۱۳ مرداد) کار خود را حفظ کند.

چندی پیش یک مورخ برجسته انگلیسی با اشاره به افزایش فشارها در خصوص کناره‌گیری جانسون از قدرت پیش‌بینی کرد که او زمان زیادی در سمت نخست وزیری نخواهد ماند. «آنتونی سلدون» گفت تصور اینکه جانسون می‌تواند با توجه به حجم فزاینده «نارضایتی ‌های عمومی علیه او» به عنوان نخست‌وزیر در قدرت بماند، «توهم است».

ریشه های بحران و استعفای جانسون

سایه سنگین تاثیرات فاجعه بار جنگ اوکراین بر اقتصاد کشورهای غربی همچنان سنگینی می‌کند. اروپا و آمریکا که یک طرف این جنگ هستند تحت تاثیر این بحران در حال تجربه تورم بی‌سابقه هستند. بازار‌های انرژی اروپا و آمریکا تحت تاثیر جنگ افزایش قیمت بی‌سابقه‌ای را تجربه می‌کنند طوری که طی روزهای اخیر و به دنبال کاهش ۴۰ درصدی جریان‌ انتقال گاز به اروپا از طریق خط لوله «نورداستریم» قیمت گاز در اروپا 50 درصد افزایش پیدا کرده طوری که اروپا اعلام کرده به دنبال جیره‌بندی گاز است. در میان کشورهای اروپایی وضعیت انگلیس بر اساس گزارش‌ها بحرانی‌تر است چرا که این کشور شاید حتی بیش از آمریکا، وارد بحران اوکراین شده و به دنبال ضربه زدن به روس‌هاست. چند روز پیش رسانه‌ها گزارش دادند که مردم انگلیس برای پر کردن یک باک خودروی خود باید 129 دلار معادل 4 میلیون تومان پول پرداخت کنند! مرکز تحقیقات اقتصاد و بازرگانی انگلیس هشدار داده این کشور با بزرگ‌ترین کاهش استانداردهای زندگی از زمان شروع ثبت سوابق در دهه ۱۹۵۰ مواجه است.

روزنامه گاردین نیز اخیراً در مطلبی از «تابستان داغ انگلیس» خبر داده و نوشته بود به دلیل افزایش نرخ تورم و بحران اقتصادی در انگلیس ممکن است تابستان آینده در این کشور به تابستان نارضایتی‌ها تبدیل شود. هشدار گاردین درباره تابستان داغ انگلیس کم کم نشانه‌های خود را بروز می‌دهد به طوری که روز شنبه هزاران شهروند این کشور که از افزایش تورم به سطوح آمده بودند به خیابان‌ها ریختند و علیه بوریس جانسون نخست‌وزیر این کشور تظاهرات کردند. 

بر اساس این گزارش «بوریس جانسون» نخست‌وزیر انگلیس به دلیل کندی در واکنش به بحران هزینه‌های زندگی مورد انتقاد شهروندان انگلیس قرار گرفته است. اینک تورم در انگلیس و در سراسر اروپا افزایش یافته، زیرا جنگ روسیه در اوکراین منابع انرژی و مواد غذایی اصلی مانند گندم را کاهش داده است. بر اساس فیلم‌هایی که در رسانه‌های اجتماعی منتشر شده است، تظاهرات کنندگان هنگام عبور از خیابان «داونینگ استریت» محل اقامت نخست‌وزیر، وی را هو کردند. «بن رابینسون» از شهروندان انگلیسی شاغل در یک موسسه خیریه مسکن در جنوب لندن گفت که دولت جانسون نمی‌داند که اوضاع برای فقرا چقدر بد است.

در همین رابطه، «اندرو بیلی» رئیس بانک مرکزی انگلیس گفته بود که احتمال می‌رود، اقتصاد بریتانیا در نتیجه شوک قیمت انرژی که تمام اقتصادهای اروپایی با آن مواجه شده‌اند، زودتر از دیگر کشورها ضعیف شود.

وی افزود: مشکل در بریتانیا به دلیل میراث ساختاری به جا مانده از همه‌گیری کرونا در بازار کار تشدید شده است، به طوری که شرکت‌ها از کمبود کارگر رنج می‌برند.

رئیس بانک مرکزی بریتانیا روز چهارشنبه در کنفرانس بانک مرکزی اروپا در سینترا پرتغال، گفت: متأسفانه در اواخر امسال افزایش دیگری در نرخ تورم در بریتانیا رخ خواهد داد و من فکر می‌کنم احتمال دارد که اقتصاد انگلیس زودتر و شدیدتر از سایر کشورها ضعیف شود.

روزنامه «نیویورک تایمز» در مقاله‌ای به بررسی کارنامه بوریس جانسون، نخست وزیر مستعفی بریتانیا پرداخته، و در آن رفتار جانسون در دوران منتهی به کناره‌گیری خود را به دوران پایان کار دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری پیشین ایالات متحده تشبیه کرده است.

به گزارش این روزنامه، با وجودی که جانسون به دلیل رسوایی‌های دوران نخست وزیری خود، در روزهای آخر کارش با شورش آشکار کابینه خود روبرو شد و حمایت حزب محافظه‌کار را هم از دست داد، اما زیر بار واقعیت نرفت، و مانند ترامپ در پی باختن انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 به «خیره‌سری» پرداخت، تا اینکه در نهایت مجبور شد استعفا دهد.

جانسون روزنامه‌نگاری بود که سیاستمدار شد، و کارزار سیاسی خود را با طرفداری از «برگزیت» یا طرح خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا آغاز کرد. او از عوامل مهم پیروزی همه‌پرسی سال 2016 برای ترک اتحادیه اروپا بود، و هنگامی که مردم بریتانیا در سال 2019 در انتخابات پارلمان پای صندوق‌های رای رفتند، جانسون توانست با وعده «انجام برگزیت» به دفتر نخست وزیری راه پیدا کند.

این بزرگترین پیروزی حزب محافظه‌کار از سال 1987 بود. جانسون بعدها، هنگامی که به دلیل رسوایی‌های اخلاقی مکرر در دوران صدارت خود مورد انتقاد قرار می‌گرفت، با ارجاع به آن پیروزی بزرگ اظهار می‌کرد که «چهارده میلیون رای‌دهنده»ای که وی را به دفتر نخست‌وزیری فرستاده‌اند، «مسئولیتی خطیر» بر عهده وی گذاشته‌اند.

با این حال، به گفته «نیویورک تایمز»، سیستم سیاسی بریتانیا بر خلاف ایالات متحده «پارلمانی» است و نه ریاست‌جمهوری. معنای آن این است که چهارده میلیون نفر مردم بریتانیا نه به شخص جانسون، که به حزب محافظه‌کار متبوع وی رای دادند، و جانسون صرفا با نظر مثبت قانونگذاران حزب خود در مقام نخست‌وزیری خدمت می‌کرد، و هنگامی که پشتیبانی حزب را از دست داد، طبیعتا می‌بایست از مقام خود کناره‌گیری کند.

این روزنامه نتیجه می‌گیرد که نقش برجسته جانسون در آغاز کارزار ترک اتحادیه اروپا و سپس به انجام رساندن این کارزار، به علاوهٔ رهبری وی بر بریتانیا در دوران همه‌گیری کرونا، بی‌تردید جایگاه وی به عنوان یکی از نخست وزیران قابل توجه بریتانیا را تضمین می‌کند.

با این حال، با نظر به پیشینه رسوایی‌های دوران صدارتش، میراث سیاسی که جانسون از خود بر جای گذاشت، مملو از سوءظن‌هایی بر این مبناست که وی تصمیمات سیاسی بزرگ خود را نه لزوما بر اساس «باور راستین»، که با نظر به «حساب‌گری‌های سودجویانه» گرفته است.

استعفای جانسون خبر خوبی است

«کر استارمر» رهبر حزب کارگر و اصلی‌ترین رقیب حزب حاکم محافظه‌کار این کشور به گمانه‌زنی‌ها درباره استعفای نخست‌وزیر واکنشن نشان داد.

بنا بر گزارش رسانه‌ها، کر استارمر رهبر حزب کارگر با انتشار یک بیانیه اعلام کرد که استعفای بوریس جانسون، خبری خوب برای کشور است.

رهبر اصلی‌ترین رقیب حزب حاکم محافظه‌کار در این بیانیه به رسوایی‌های متعدد و ادامه‌دار بوریس جانسون از زمان آغاز کار به عنوان نخست‌وزیر اشاره کرد.

این سیاستمدار انگلیسی اعلام کرد، استعفای بوریس جانسون به عنوان نخست‌وزیر خبری خوب برای کشور است اما باید مدت‌ها قبل انجام می‌شد.

به گفته رهبر حزب کارگر انگلیس، بوریس جانسون همیشه برای منصب (نخست‌وزیری) نامناسب بود. او مسئول دروغ، رسوایی و کلاهبرداری در مقیاسی بزرگ بوده است.

کر استارمر به سابقه حمایت اعضای ارشد حزب حاکم محافظه‌کار از بوریس جانسون به عنوان نخست‌وزیر هم حزبی‌ آنها اشاره کرد و افزود، همه کسانی که شریک جرم بوده‌اند باید کاملا شرمنده باشند.

وی افزود: «حزب محافظه‌کار در بدترین بحران هزینه‌های زندگی در دهه‌های اخیر، هرج و مرج را بر کشور تحمیل کرده است و اکنون نمی‌توانند وانمود کنند که آنها هستند که این موضوع را حل می‌‌کنند. ما نیازی به تغییر محافظه‌کاران در رأس هرم قدرت نداریم بلکه به تغییر دولت مناسب نیاز داریم. ما به یک شروع دوباره برای بریتانیا نیاز داریم».

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.