از لحاظ تاریخی، روسای جمهور آمریکا - چه دموکرات و چه جمهوری خواه - چشمان خود را به روی سیاست های داخلی سرکوبگرانه عربستان سعودی بسته اند؛ سیاستی که توسط ترامپ با جدیت بیشتری دنبال می شود.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، بلومبرگ گزارش داد روابط با عربستان سعودی امروز به یکی از چالش های سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده که دودستگی عمیقی در قبال آن دیده می شود. به نظر می رسد منافع ایالات متحده آمریکا روابط نزدیک را دیکته کند، اما ارزش های آمریکایی چیزی غیر از این را استدلال می کند. از نظر دونالد ترامپ که همه چیز در معاملات معنا دار می شود، فروش اسلحه و نفت تنها نقطه تمرکز است و موضوعات دیگر ارزش چندانی ندارند. از نقطه نظر کنگره، عربستان باید هزینه قتل «جمال خاشقجی» و نیز جنگ در یمن را بپردازد. اما تلاش های کنگره برای مجازات سعودی ها، از جمله پایان دادن به حمایت نظامی آمریکا از درگیری های یمن توسط کاخ سفید به بن بست کشانده شده است.

از لحاظ تاریخی، روسای جمهور آمریکا - چه دموکرات و چه جمهوری خواه - چشمان خود را به روی سیاست های داخلی سرکوبگرانه عربستان سعودی در ازای تضمین بازار نفت بسته اند. امروز دو چیز متفاوت است. اولا، در کنگره، یک اجماع نظر گسترده وجود دارد که سعودی ها از خط قرمز عبور کرده و بنابراین حمایت دولت از آنها اشتباه است. دوما، ایالات متحده به شکل فزاینده ای به استقلال در بخش انرژی دست یافته و نفت کمی از عربستان خریداری می کند - بنابراین بسیاری در کنگره بر این باورند که منافع آمریکا کمتر از گذشته در گروی منافع سعودی هاست.

با کنار گذاشتن این واقعیت که یک استخر از انرژی در سراسر جهان وجود دارد، و این که یک اختلال گسترده در بخش نفت به دلیل تهدید و یا بی ثباتی در عربستان سعودی به بالا رفتن سرسام آور قیمت برای آمریکایی ها و هر کس دیگری منتهی می شود، یک عامل مقابله ای دیگر در زمینه ارزش ها با پادشاهی عربستان وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. عربستان سعودی در حال تحول اساسی جامعه و منابع مشروعیت حکومت خود است. درست است، سلطنت تمام قدرت سیاسی را حفظ می کند، ولی ناسیونالیسم و ​​نوسازی جایگزین وهابیت می شود. این دکترینی است که در سراسر جهان با آن مبارزه می شود.

محرک این تغییر شاهزاده «محمد بن سلمان» است. او در حال انجام یک انقلاب از بالا است که بی اعتباری ایدئولوژی اسلامی رادیکال، از جمله حذف چند هزار روحانی و ده ها تن از قضات وفادار به القاعده تلقی می شود.

تغییرات اجتماعی که در عربستان سعودی رخ می دهد برای هر بازدیدکننده ای قابل مشاهده است. هیچ یک از این ها در گذشته قابل مشاهده نبودند.

اما متاسفانه، استبداد، سر بریدن های عمومی، سرکوب مخالفان - از جمله دستگیری ها و شکنجه فعالان زنان - که همچنان خلاف ارزش های آمریکاست، ادامه دارد. بسیاری از منتقدان متفکر آمریکایی از سیاست عربستان استدلال می کنند که ما باید از ولیعهد دوری کنیم و این ایده را که او یک دیکتاتور مدرن است به عنوان یک مفهوم خیالی رد کنیم.

اما آیا این کار امکان پذیر است؟ تسلیحات، زیربناهای نظامی و آموزش در عربستان همگی به پشتیبانی آمریکا وابسته است. سرمایه گذاری عربستان در آمریکا از 800 میلیارد دلار فراتر رفته است. بسیاری از وزرای عربستان از دانشگاه های آمریکایی فارغ التحصیل شده اند. آنها ممکن است از انتقاد خشمگین شوند، ولی وابستگی طبیعی آنها به آمریکاست.

برای آمریکا هم دوری از عربستان کار آسانی نخواهد بود.

با توجه به اینکه هیچ یک از این دو کشور قادر به جدایی از هم نیستند، مسئله این است که هر یک از آنها این روابط را چگونه مدیریت می کنند. دولت ترامپ بایستی با کنگره و سعودی ها صادق باشد: ما به تامین امنیت عربستان و سرمایه گذاری در این کشور برای تحول آن متعهد می مانیم، حتی اگر به دلیل کاری که می دانیم غلط است مورد انتقاد قرار گیریم. کشتار مخالفان و نقض هنجارهای جهانی عواقب دارد. 

به همین منظور سعودی ها باید در نشست های خصوصی با رهبران کنگره حضور یابند و انتقادات آنها را بشنوند و به آنها پاسخ دهند.

قوانین لاس وگاس با خاورمیانه تطابقی ندارد: آنچه در آنجا رخ دهد، در آنجا نمی ماند. و چه بخواهید چه نخواهید سیاست های سعودی ها تاثیرات عظیمی بر تحولات خاورمیانه دارد. آمریکا نمی تواند آنها را نادیده بگیرد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.