پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

عبدالجبار کاکایی عنوان کرد:

غفلت شاعران از فضیلت‌های امام علی (ع)

عبدالجبار کاکایی می‌گوید: شاعران دیروز بیشتر به فضایل امام علی (ع) می‌پرداختند؛ اما امروزی‌ها بیشتر به بارگاه، ضریح، شفا و زیارت و مناره و چیزهایی که معمولا در بین عامه مردم مرسوم است می‌پردازند و به حکمت، دانش، توانایی‌های ذاتی و معنویت امام علی (ع) نزدیک نمی‌شوند.

به گزارش جماران، این شاعر درباره پرداختن به حضرت علی بن ابی طالب (ع) در شعر دینی ما اظهار کرد: در همه دوره‌های تاریخی ایران بعد از سقوط خلافت امویان به موازات رشد شعر فارسی دری همواره نام امام‌ علی (ع) به عنوان یکی از صحابه گرانقدر رسول اکرم (ص) با مسائلی مثل فضیلت، دانش، خطابه و شجاعت در شعر مطرح شده است.

او با اشاره به شعرهایی از مولانا درباره امام علی (ع) مانند «او خدو انداخت در رویی که ماه/ سجده آرد پیش او در سجده‌گاه» و «در شجاعت شیر ربانیستی/ در مروت خود کی دانی کیستی» گفت: توصیفات مولانا از امام علی (ع) به حد اعجاب نزدیک می‌شود، گویی انسانی اسطوره‌ای را توصیف می‌کند که از دلایل گسترش این فرهنگ گفتمان کمال‌یافته ادبیات عرفانی بوده است.

کاکایی با بیان این‌که دستگاه فکری عرفان از قرن دوم شکل گرفته و گسترش یافته است گفت: اغلب فرقه‌های عرفانی که گرایش صوفیانه داشته‌اند نسب خود را به امام اول شیعیان به لحاظ دعاها و خلوت‌هایی که داشت، می‌رسانند. در واقع تفکرات آن‌ها میراث معنوی است که از امام علی (ع) به جا مانده است؛ در همه قلمرو جامعه اسلامی اربابان تصوف و صاحبان خانقاه‌ها و کسانی که گرایش صوفیانه‌ داشتند مولای خود را با شعار «لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار» می‌شناختند.

او همچنین درباره‌ فرهنگ عرفانی گفت: این فرهنگ بر دو اصل توحید و انسان کامل استوار است، که این اندیشه‌ها در ذیل امام‌شناسی تعریف می‌شود. بعدها اندیشمندان و متفکران بزرگی آمدند و این تفکرات را در چهارچوب آموزه‌های شیعی به ما یاد دادند. گرایش به امام علی (ع) از دیرباز وجود داشته و او مظهر انسان کامل در شعر فارسی به دلیل فرهنگ عرفانی است.

این شاعر افزود: شباهت بین شخصیت‌های شیعی و شخصیت‌های عارف در ادبیات ما به قدری نزدیک به هم است تا جایی که صوفی و علوی مشتبه می‌شوند. مثلا در «گلستان» سعدی آمده است: «شیادی گیسوان بافت که من علوی‌ام»؛ در واقع این حرف در مخالفت با کسانی است که تظاهر به علوی‌گری می‌کنند و شکل درویش به خود گرفته‌اند. یا ناصرخسرو می‌گوید: «گیسوی من به سوی من ندوریحان است/ گر به چشم تو همی تافته مار آید / من تولا به علی دارم کز تیغش / بر منافق شب و بر شیعه نهار آید».

 

او با بیان این‌که گرایش عمومی فرهنگ و تفکر جامعه‌ ایرانی به امام علی (ع) است اظهار کرد: توجه به ایشان در فرهنگ ایرانی در دوره‌های متاخر هم وجود داشته است. مثلا در دوره صفوی بیشتر به امام علی (ع) پرداخته‌اند و مناقب علوی در این دوره مرسوم شده است. در دوره قاجار با وجود این‌که صوفی‌گری دوباره رشد کرد همواره ذکر نام مولا علی ورد لبان درویشان،‌ هیات‌ها و مجالس دینی بوده است. در روزگار ما نیز کمابیش نام حضرت علی (ع) برجسته‌ترین نامی‌ است که در بین مناقب‌نویسان و کسانی که متمایل به ادبیات دینی و مذهبی هستند وجود دارد.

کاکایی تاکید کرد: عموما در شعرهای دینی امروز بیان احساسات در ساحت هیجانات است و برجسته‌سازی مرز مذاهب درون دین اسلام و شعر امروز در حوزه‌ اندیشه عمق ندارد زیرا تنها بیان احساسات سطحی بین انسان‌هاست که به نام ائمه (ع) خرج می‌شود. به عنوان مثال شعری را که درباره امام زمان (عج) است می‌توان به شخص دیگری تقدیم کرد. در واقع دانش و بینشی در پشت این شعرها نیست و فقط هیجان‌های انسان‌هاست.

او درباره‌ پرداختن به شهادت حضرت علی (ع) در شعرهای مذهبی نیز گفت: شاعران امروزی به این مبحث بسیار می‌پردازند. همان‌طور که گفتم در شعر گذشتگان فضایل امام علی (ع) نقل می‌شد اما شاعران امروز در شعرهای‌شان به شخصیت‌ فیزیکی می‌پردازند که شهادت امام علی (ع) یکی از این موضوعات است؛ مثلا فرق شکافته حضرت مولا که بارها در ‌غزل و رباعی به آن پرداخته شده است، یا لحظاتی که امام علی (ع) به سمت مسجد کوفه می‌روند و قاتل خود را بیدار می‌کنند. مثلا شهریار می‌گوید «پیشوایی که به شوق دیدار/ می‌کند قاتل خود را بیدار».

این شاعر تاکید کرد: سکانس شهادت امام علی (ع) رایج‌ترین سکانس موجود در شعر دینی امروز است، که البته به نظر من حدی دارد. نباید فضایل امام علی (ع) مورد غفلت قرار گیرد. باید ببینیم گذشتگان ما چه چیزی در حضرت علی (ع) می‌دیدند که امروزی‌ها قادر نیستند آن را رصد کنند.

او در ادامه یادآور شد: شاعران باید فضایل امام علی (ع) و دعای معروف کمیل را به غزل و شعر نو فارسی تبدیل کنند و بیان خاصی از شخصیت حضرت علی (ع) داشته باشند؛ اما چنین نیست و می‌بینیم که رفتن حضرت علی (ع) به مسجد کوفه و بیدار کردن قاتل‌شان، فرق شکافته و ضریح و گنبد و بارگاه و ...مسائل دیگر مورد توجه شاعران است. همه این  مسائل توصیفی است و شعر امروز ما دست  و دلش به همین حرف‌ها گرم است.

کاکایی با بیان این‌که «نهج‌البلاغه» می‌تواند یکی از منابع تغذیه شعر ما باشد اظهار کرد: در «نهج‌البلاغه» معارف به دو دسته مهم تقسیم می‌شوند؛ یکی مباحث توحیدی و دیگری مباحث اجتماعی و زندگی جمعی بشر است. این دو موضوع در این کتاب به کرات نقل شده اما در شعر ما به شدت جایش خالی‌ است. یعنی شاعران ما به این دو رویکرد امام علی (ع) توجه ندارند. این مسئله مانند پنجره‌ای است رو به آسمان مهتابی که شاعران به جای این‌که مهتاب را رصد کنند به پنجره نگاه می‌کنند.

او افزود: دو افق نگاه امام علی (ع) توحید و عدالت اجتماعی‌است اما شاعران امروز چقدر از توحید و عدالت می‌گویند؟ شاعران شخصیت فیزیکی و فرق شکافته‌ حضرت علی (ع) را می‌بینند. ما باید افق نگاه ائمه (ع) را معیار و ملاک خود قرار دهیم. توصیف فردی آدم‌ها نیاز و ضرورت است اما تا جایی که جای جنبه‌ معنوی و فضایل علمی و عرفانی را نگیرد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.