وقتی نابرابری اجتماعی در یک نظام اجتماعی افزایش می‌یابد، انسجام و همبستگی اجتماعی کاهش می یابد. علت این است که احساس بی عدالتی و محرومیت در میان مردم رشد می یابد. مردم احساس می کنند که توسط حکومت تحقیر شده و آنان طرد شده حکومت هستند.

به گزارش جماران؛ محمدرضا یوسفی شیخ رباط عضو هیات علمی دانشگاه مفید در یاد داشتی با عنوان« اثر عدالت در انسجام اجتماعی در پرتو آموزه های فاطمی» که در اختیار سایت اندیشه ما قرار داده است  چنین نوشته است:

مشاهدات و یافته های تجربی نشان میدهند که تقریباً تمامی کشورهای توسعه یافته از انسجام اجتماعی بالایی برخوردارند. این مسئله اهمیت دستیابی به سطح مناسبی از انسجام اجتماعی و شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن را نشان میدهد، زیرا فرایندهای انسجام بخش میتوانند موجب بهبود  تعاملات میان مردم، نهادها و در نهایت دولت ـ ملت شده، کنشهای اجتماعی در راستای بر هم افزایی قرار گرفته و مسیر توسعه هموار گردد. در ادبیات برنامه نویسی های بلنندمدت کشوری، وجود انسجام و در نتیجه عزم ملی را یکی از عوامل مهم دستیابی به اهداف برنامه ها بیان کرده اند. از این رو یکی از اصلی ترین وظایف نظام های سیاسی تلاش برای ایجاد انسجام اجتماعی است. اما انسجام اجتماعی نیازمند بسترسازی مناسب است. یکی از عوامل مهم آن تلاش حکومت در جهت عدالت اجتماعی است.

 

حکومت در جهت عدالت اجتماعی

 

حضرت زهرا در خطبه مشهور فدکیه، به یکی از آثار مهم عدالت اجتماعی اشاره کرده و فرموده: «  الْعَدْلَ تَنْسِیقاً لِلْقُلُوبِ » به این معنا که خداوند عدالت را برای اینکه دلها به هم پیوند خورده، توصیه کرده است. نزدیکی قلبها به یکدیگر و پیوند دلها موجب انسجام اجتماعی که لازمه پیشرفت است، خواهد شد. مفهوم این سخن این است که بی عدالتی موجب گسست دلها از یکدیگر و تشدید تعارضات اجتماعی خواهد شد.

ممکن این پرسش مطرح است که چگونه عدالت موجب پیوند دلها و انسجام اجتماعی شده و چگونه بی عدالتی موجب فاصله گرفتن دلها از همدیگر می شود. در پاسخ می توان چنین بیان داشت که یک نظام اجتماعی برای اینکه از انسجام، همبستگی اجتماعی برخوردار باشد، باید از حداقلی از برابری اجتماعی برخوردار باشد. زیرا عدالت  حس همگونی در جامعه را افزایش داده، تضاد میان گروههای اجتماعی و طبقات را کاهش می دهد. در این صورت افراد در جامعه عادلانه، هنجارها را راحت تر پذیرفته و آنها را درونی می کنند.

از نظر دینی گرچه استعدادها متفاوت است و به طور طبیعی بخشی از نابرابری ها معلول تفاوت ساختار جسمی و روحی بشر و میزان تلاشهای آنان است، اما تمامی انسانهایی که در یک جامعه زندگی می کنند دارای حقوق برابر، برابری حقوقی، فرصت های برابر و وظایف و ‍پاسخ گویی برابر می باشند. بنابراین عدالت اجتماعی را باید در این چهار محور جستجو کرد.

 

 انسان و برابری در حقوق اجتماعی

 

منظور از حقوق برابر این است که از نظر دینی انسانها دارای کرامت بوده و از این نظر با یکدیگر تفاوت نمی کنند. قرآن می فرماید « خداوند در قرآن می فرماید: « وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» ( اسراء / ۷۰)[۱] خداوند در این آیه، کرامت را عطیه ای الهی می داند که همه فرزندان آدم یعنی انسانها در آن برابرند از این رو همه انسانها دارای حقوق برابرند.  » علی (ع) در نامه به مالک اشتر می فرماید: « وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ، وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ »[۲]  در این سخن نیز، انسانها به دلیل انسان بودنشان، دارای حقوقی هستند لذا حکومت باید با آنان با رأفت و مهربانی برخورد کند.  یکسان  دیدن همه مردمان از دیگاه قانون و حکومت چنان تاکید شده است که در نهج البلاغه بارها این مسئله به استانداران تذکر داده می شود.

بنابراین همه انسانها دارای حقوق برابری مانند حق یافتن شغل مناسب، بهره مندی از خدمات اجتماعی و آزادی بیان می باشند.

برابری حقوقی نیز مورد تاکید دین است. مفهوم آن این است که همه افراد به لحاظ مجازات نزد قانون و قاضی یکسان دیده شوند. هیچگونه تبعیضی در مواردی که جرم یکسان است دیده نشود. آقازاده و بزرگ زاده و مانند آن وجود ندارد.

یکی دیگر از شاخص های عدالت اجتماعی، ایجاد فرصت های برابر است. مفهوم فرصت های برابر در زندگی این است که امکان دستیابی به تحصیلات، مجال یک زندگی بی دغدغه و طولانی، امکان دستیابی به یک شغل شرافتمندانه، امکان برابر جهت مشارکت اجتماعی و سیاسی وجود داشته باشد. به گونه ایی که فرد با این فرصتهای به وجود آمده بتواند آرمانها و آرزوهایش را دنبال کند تا تفاوتها ناشی از تفاوت تلاشها و استعدادها و نه رقابت نابرابر و تبعیض های اجتماعی و اقتصادی باشد.

 

 برابری در وظایف اجتماعی

چهارمین شاخص عدالت اجتماعی، وظایف برابر است. همه مردمانی که توانایی پرداخت مالیات را دارند و در شرایط یکسان به سر می برند باید به طور همسان مالیات بپردازند که این را در اصطلاح، عدالت افقی می نامند.

وظیفه همسان دیگر، احترام به قانون و احترام به حقوق دیگران است. همه افراد در این امر وظیفه یکسانی دارند. در نتیجه چهار شاخص یادشده عدالت اجتماعی، امکان همدلی مردم و انسجام اجتماعی بیشتر خواهد بود.

بر خلاف تاثیر مثبت عدالت، بی عدالتی در جامعه می تواند منجر به انواع انحرافات شده و در نهایت باعث عقب ماندگی و توسعه نیافتگی شود. یکی از عوامل توسعه نیافتگی، عقب ماندگی، جامعه ناکارآمد و به دور از سلامت، فقدان حس همبستگی و انسجام اجتماعی است. جامعه ای که دچار گسست اجتماعی شود، آبستن انواع حوادث است و البته این گسست تحت تاثیر بی عدالتی در جامعه است.

وقتی نابرابری اجتماعی در یک نظام اجتماعی افزایش می‌یابد، انسجام و همبستگی اجتماعی کاهش می یابد. علت این است که احساس بی عدالتی و محرومیت در میان مردم رشد می یابد. مردم احساس می کنند که توسط حکومت تحقیر شده و آنان طرد شده حکومت هستند. به قولی خود را غیر خودی دانسته و از سوی دیگر گروهی که از این امتیازات بهره می برند این حس را پیدا می کنند که کشور مال آنهاست. این یعنی شکاف اجتماعی و تداوم عقب ماندگی کشور. تشدید این ذهنیت، همبستگی اجتماعی به عنوان نیرویی که افراد یک جامعه را به هم پیوند می‌دهد را تضعیف می کند. دو قطبی در جامعه و مردم با حکومت رشد می کند.

 

 جامعه تبعیض آمیز و کینه های اجتماعی

جامعۀ دچار تبعیض، پر از کینه های اجتماعی است و این امر موجب فرار از قانون و عدم پایبندی به آن در میان شهروندان خواهد شد. مردمی که احساس جانبداری حکومت از گروههای خاص را دارند، به نقض قانون تمایل پیدا می کنند.

در صورتی‌که تبعیض های اجتماعی به شکل های مختلف در جامعه و از جمله تبعیض در میزان درآمد و حقوق، پاداش و دیگر امتیازات به افراد، نهادینه شود، نابرابری های ناموجه تشدید شده و در نتیجه، کینه های اجتماعی رشد خواهد کرد. زیرا نابرابری های یادشده، جامعه را لایه‌لایه کرده و شکاف‌های عمیقی را بین این لایه‌ها ایجاد می‌کند. نکات فوق توسط مطالعات علمی مورد تایید و تاکید قرار گرفته اند. در مطالعات تجربی، بین  نابرابری اجتماعی و انسجام اجتماعی رابطه معکوس مشاهده شده است. هرگاه نابرابری اجتماعی افزایش یابد، انسجام اجتماعی کاهش می یابد. همچنین این مطالعات نشان می دهند که نابرابری سبب طردشدن افراد از اجتماع می‌شود. این طردشدگی از لحاظ روحی و روانی، آسیب‌های فراوانی بر اقشار طرد شده وارد کرده و عوارضی مانند نارضایتی، افسردگی و گاه فوران خشم و شعله ور شدن حس انتقام را در پی دارد.

احساس تبعیض و زیر پا گذاردن حقوق در میان اقوام مختلف و مذاهب نیز ریشه بسیاری از اختلافات و تنش‌های قومی و مذهبی است. مطالعات تجربی بیان می کنند که نابرابری اجتماعی با خشونت رابطه ای مستقیم دارد. هرچقدر نابرابری و احساس تبعیض در یک جامعه بیشتر باشد؛ به همان میزان رفتارهای خشونت‌آمیز نیز افزایش می‌یابد. چنانچه نابرابری اجتماعی با ناهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی نیز رابطه مستقیم دارد. با افزایش انواع نابرابری‌های اجتماعی،  به همان میزان به ناهنجاری‌های اجتماعی مانند قتل، دزدی، اعتیاد، قاچاق مواد مخدر، روسپیگری، احتکار کالا، خودکشی، ارتشاء، اختلاس و… افزوده می‌شود.

از منظر سیاسی، نابرابری با جنبش های اجتماعی و انقلابات نیز مرتبط است. اسکاچپول از مطالعات انقلابهای سیاسی جهان به این نتیجه رسیده است که یکی از عوامل تحقق انقلابها، تضعیف انسجام از مسیر تضاد بین طبقات جامعه و در درون نخبگان و شکاف میان دولت و مردم بوده است.

اگر به روایت حضرت زهرا بر گردیم، ایشان فرمود که عدالت موجب نزدیک شدن قلبها و تقویت حس پیوند درون جامعه و انسجام اجتماعی خواهد شد و با بهره گیری از مفهوم کلام ایشان، فقدان عدالت اجتماعی و اعمال تبعیض های نابجا، به جای انسجام، تعارضات و آسیب های اجتماعی رشد خواهند کرد. این امری است که تمامی نظام های سیاسی خواهان پیشرفت و توسعه کشور خود باید به آن توجه داشته باشند. در مطالعه تجربی که بر اساس  داده های دورۀ زمانی ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵، ۱۰۹ کشور مورد بررسی قرار گرفته اند، نشان داده شده که جوامعی با میزان بالای تشتت هنجاری و قطب بندی ها از میزان پایین انسجام اجتماعی برخوردارند. ایران از جهت انسجام اجتماعی در میان ۱۰۹ کشور یادشده، رتبه ۸۷  را دارد. این امر نشان دهنده میزان فاصله ما با تعالیم دینی است.

 

[۱] ترجمه آیه: ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکى سوار کردیم و از چیزهاى خوش و پاکیزه روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات خویش برتریشان نهادیم. ( ترجمه آیتی)

[۲] و قلب خویش را کانون رحمت و محبّت و لطف به رعیت قرار ده و در مورد آنان همچون درنده اى مباش که خوردنشان را غنیمت شمارى، زیرا آنها دو گروهند یا برادر دینى تواند و یا انسان هایى که در آفرینش شبیه تو هستند (در هر حال باید حقوق آنها را محترم بشمارى و بدان) ( ترجمه مکارم شیرازی)

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

کلمات کلیدی محمدرضا یوسفی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.