پیشبینی امریکایی‌ها قبلا این بود که چین در سال 2030 از نظر اقتصادی به ایالات متحده می رسد. اما تحلیل های تازه می گویند که چین حتی ممکن است در 5 یا 6 سال آینده از نظر اقتصادی به آمریکا برسد و حتی از آن جلو بزند.

به گزارش جماران، یک کارشناس مسائل بین الملل با بیان اینکه غرب به سمت چین می رود به خبرآنلاین گفت: پیش بینی امریکایی‌ها قبلا این بود که چین در سال 2030 از نظر اقتصادی به ایالات متحده می رسد. اما تحلیل های تازه می گویند که چین حتی ممکن است در 5 یا 6 سال آینده از نظر اقتصادی به آمریکا برسد و حتی از آن جلو بزند.

 

با قطعی شدن برد جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و در حالی که او تیم سیاست خارجی خود را با دقت چیده است، باید منتظر تغییر روش های او دولت جدید آمریکا به نسبت با دولت ترامپ در سیاست بین الملل ماند.تیم سیاست خارجی بایدن، برخلاف تیمی که ترامپ برای خود چیده بود، چهره هایی با سابقه را در خود جای داده است. دموکرات ها با توجه به نوع سیاست شان که توجه ویژه ای به روابط آمریکا با دیگر کشورها دارند، به دنبال تیمی بوده اند که بتوانند از پس بحران هایی که دولت پیشین در سیاست خارجی پیش آورده بر بیایند. ناظران در مورد تنوع چهره های حاضر در سیاست مداران منتخب بایدن، بسیار گفته اند. به نظر می آید رئیس جمهوری که تا کمتر از دو ماه دیگر به کاخ سفید می رود، در زمینه سیاست خارجی هم با تکیه بر تنوع نگاه ها، به دنبال بهره برداری حداکثری از فرصت خود برای حل و فصل بحران هاست.

 

بایدن با مسائل گوناگونی روبه روست. آمریکا اختلافاتی با چین، ایران و اروپا دارد که نیازمند رسیدگی نسبتا فوری است. با توجه به تیمی که بایدن برای سیاست خارجی خود چیده، او چطور از پس این چالش ها بر خواهد آمد؟

 

آقای جک سولیوان مشاور امنیت ملی بایدن به تازگی یک گفتگو با وال استریت ژورنال در ادامه سیاست خارجی دولت بایدن داشت و اعلام کرد که آمریکا قصد دارد به برجام بر گردد. دو تیم بایدن قبل از تشکیل تیم سیاست خارجی اش یعنی قبل از انتخاب وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی و نماینده ایالات متحده در سازمان ملل، دو دیدگاه وجود داشت.  یکی اینکه امریکا باید بدون پیش شرط به برجام بازگردد و بعد از آن مطالبات خود را مطرح کند و یک دیدگاه دیگر هم می گفت که آمریکا نباید سیاستی را که ترامپ در خصوص ایران در پیش گرفته به طور کامل کنار بگذارد. اینجا بود که این سوال پیش آمد که آیا ایالات متحده به رهبری بایدن قصد دارد به برجام بازگردد یا نه؟

بعد از تشکیل تیم امنیت ملی و مصاحبه ای که بایدن با نیویورک تایمز کرد و مصاحبه ای که جیک سولیوان داشت، مشخص شد که گروه اول از حمایت بیشتری برخوردار است و اگر در اینده اتفاق خاصی روی ندهد، بعد از اینکه بایدن قدرت را به دست بگیرد این سیاست اجرا خواهد شد.

در داخل کشور اما همزمان طرح هایی از سوی مجلس مطرح شد. اما مصاحبه سولیوان نشان داد رویکردی که ایران اتخاذ کرده، به آن صورتی که انتظار می رفت روی تصمیم آمریکایی ها اثر نگذاشته. اگر بخواهیم از زاویه سیاست داخلی امریکا نگاه کنیم، باید بگوییم که تیم بایدن در داخل آمریکا درگیری هایی دارد که نیازمند رسیدگی فوری هستند.

 

این به آن معناست که ما نباید منتظر باشیم که تیم بایدن بلافاصله بعد از حضور در کاخ سفید بخواهد مشکلات با ایران را حل و فصل کند؟

 

درست است که برجام برای ما اهمیت زیادی دارد و جامعه جهانی هم نیازمند این است که تصمیمات فوری در خصوص توافق هسته ای اتخاذ شود، اما در دستور کار برجام جزو دستور کارهای اولیه و فوری نیست. این به معنای آن نیست که جو بایدن اهمیتی به توافقی که ترامپ از آن خارج شده نمی دهد. بلکه به معنای آن است که دولت بایدن وقت زیادی ندارد که تنها صرف همین موضوع بکند.

 

مساله چین، مهار روسیه، انتقال قدرت به دولت بایدن، مساله کرونا، مکزیک و مهاجران و تغییرات آب و هوایی، روابط آمریکا و اروپا هم جزو موضوعاتی هستند که از منظر دولت بایدن دارای اهمیت هستند. طبیعی است که دولت آینده آمریکا تصمیم بگیرند وقت زیادی را صرفا صرف بازگشت به برجام و مسائل مرتبط با آن نکنند. اما آنچه مشخص است اینکه دولت بایدن و تیم او می خواهند که موضوع مذاکرات درباره دیگر مسائلی چون سیاست منطقه ای ایران و موضوعات موشکی، به پس از بازگشت به توافق هسته ای با ایران موکول شود.

 

بنابراین می شود نتیجه گرفت که دولت بایدن به برجام برمی گردد اما بعد از آن مساله اش این است که مذاکراتی را در مورد مسائل دیگر انجام دهد. بایدن گفته که ممکن است در این مسائل جدید عربستان و امارات هم حضور داشته باشند. این مساله تا امروز در این سطح مطرح نشده بود. ما هنوز جزئیات زیادی نمی دانیم که منظور دقیق بایدن در مورد این مساله چیست. باز یک خبر مهم دیگر هم آمد که بایدن در نظر دارد که در موضوع تحریم ها به طور کلی بازنگری کند. ما می دانیم که در دوران اوباما و ترامپ جایگاه عمده ای در سیاست آمریکا داشته. دموکرات ها همیشه حرف شان این بود که تحریم هدف نیست و ابزاری برای تامین اهداف است. ترامپ خود تحریم را تبدیل به هدف کرد که باعث تغییر رفتاری نشد. اگر این خبر که آمده درست باشد، به نظر من معنایش این است که ایالات متحده پس از بازگشت به برجام، مساله چگونگی لغو تحریم ها علیه ایران را در اولویت قرار دهد و بعد از آن مساله مذاکرات دیگر موضوعیت پیدا کند.

 

همانطور که گفتید، تنها موضوعی که بایدن در خارج از خاک آمریکا به آن درگیر است، ایران و توافق هسته ای نیست. بلکه مسائلی وجود دارند که اگر تیم سیاست خارجی آمریکا به آنها نپردازد، با مشکلات پیچیده تری رو به رو خواهد شد. با این اوصاف در مورد سیاست خارجی آمریکای بایدن در قبال چین و اروپا چه پیشبینی دارید؟

 

مساله چین و اروپا موضوعات فراوان تری از ایران دارد. اولویت یک بایدن این است که روابط اروپا و آمریکا که به آن روابط فرا آتلانتیکی می گوییم، احیا شود. دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه سنتی می گوید اروپا مهم ترین متحد ایالات متحده است و واشنگتن هرکاری که بخواهد انجام دهد، ناگریز از همکاری با اروپاست. این رویکرد می گوید دولت بایدن باید به سمت احیای روابط ویژه با اروپا برگردد. اما دیدگاه دیگر این است که اساسا واشنگتن نیازی ندارد تا حضور خود را تا این اندازه در جهان گسترش دهد و دخالت کند. 

 

ما میدانیم که خیلی از سلاح های امریکا در اروپا مستقر است و از زمان جنگ جهانی دوم، آمریکا مسئول تامین امنیت اروپا در مقابل روسیه بوده است. ترامپ از معاهده موشک های میان برد خارج شده. این معاهده عامل اصلی توازن نظامی بین اروپا و روسیه بود. خود اروپا در معرض سلاح های هسته ای استراتژیک روسیه قرار دارد. تنها کشوری که می تواند موازنه ایجاد کند، آمریکاست. بنابراین موضوعات بین این دو بسیار زیاد و وسیع است. مساله کریمه هست، برخورد با روسیه و آینده آمریکا و اروپا هم هست. هایکو ماس وزیر خارجه آلمان به تازگی می گوید، حتی اگر ترامپ برود، روابط بین اروپا و آمریکا به حالت قبل بر نمی گردد. چرا اینطور است به این خاطر که در اقتصاد و سیاست جهانی، نقش اروپا روز به روز کمتر می شود. چرا که اروپا درگیری های زیادی از جمله برگزیت و افراط گرایی و مهاجرت و بحران های اقتصادی یونان و اسپانیا و... است. اساسا سیاست بین الملل در حال حرکت از فرا آتلانتیک به سمت آسیا است. 

 

این چرخش چه تغییری را در حوزه بین الملل برای آمریکا و دیگر کشورها ایجاد می کند؟

 

این تنها آمریکا نیست که می خواهد سیاست خود را به سمت چین ببرد. خود اروپا هم همینطور و روسیه هم همینطور است. حتی در منطقه ما، عربستان و ترکیه و... هم روز به روز روابط خود را با چین گسترش می دهند. اینجاست که دیدگاه دوم اهمیت پیدا میکند و می گوید شرایط نظام بین الملل به گونه ای تغییر پیدا کرده که اگر حتی بایدن هم بخواهد، نمی تواند روابط سنتی و استراتژیک با اتحادیه اروپا را احیا کند وناگزیر خواهد بود که مساله چین را در اولیت یک خود قرار دهد.

 

امریکایی ها قبلا پیشبینی اش این بود که چین در سال 2030 از نظر اقتصادی به ایالات متحده می رسد. اما تحلیل های تازه می گویند که چین حتی ممکن است در 5 یا 6 سال آینده از نظر اقتصادی به آمریکا برسد و حتی از آن جلو بزند. معنای این حرف مهم است. آمریکا بدهکارترین کشور دنیاست و همزمان قوی ترین اقتصاد دنیا را دارد. این معادله اقتصادی چگونه قابل طرح است؟ با هژمونی دلار.

 

اگر به واسطه پیش افتادن چین از اقتصاد آمریکا اگر هژمونی دلار از بین برود، اقتصاد آمریکا عقب می افتد. به همین خاطر مساله مهار چین، یک اولویت برای امریکاست و واشنگتن برای این که این کار بزرگ را انجام دهد، باید حضور خودش را ناگزیر در بسیاری از مناطق دنیا از جمله خاورمیانه و حضور نظامی در جاهایی مثل افغانستان و عراق و امریکای لاتین و ...  را کاهش می دهد تا توان قوای خود را صرف چین کند تا آن را محدود کند. اگر به این شکل به صحنه نگاه کنیم، حتی احیای روابط با اروپا هم جزو اولویت های دولت بایدن نخواهد بود و بایدن مستقیما به مساله چین می رسد.

 

علی رغم اینکه دموکرات ها و بایدن تاکید داشتند که روسیه تهدید اصلی برای آمریکاست اما واقعیت این است که این حرف بیشتر کاربرد انتخاباتی داشته چون اقتصاد روسیه نمی تواند تهدیدی برای واشنگتن باشد. 

 

در مورد افرادی که در زمینه سیاست خارجی در دولت بایدن کار می کنند، اوضاع چطور است؟ آیا این تیم می تواند از پس چالش های موجود در سیاست بین الملی بربیاید؟

آنتونی بلینکن یک سخنرانی مهم در سال 2016 در شورای روابط خارجی آمریکا دارد که استدلال می کند که چرا آمریکا باید همچنان چندجانبه گرایی را در دستور کار داشته باشد؟ این تیم اعتقاد به چندجانبه گرایی دارد. با این فرمول مهار چین باید بر اساس سیاست چندجانبه گرایانه و با نزدیک شدن به اروپا، هند و... انجام شود. اما این کار به این راحتی هم نخواهد بود. چین هم در سال های گذشته به این استراتژی آمریکا فکر کرده و برنامه های خود را گسترش داده. در موضوع هنگ کنگ، تبت،رقابت های اقتصادی، طرح کمربند و جاده، قراردادهای اقتصادی و پایگاه های نظامی، چین همیشه این را مدنظر داشته که روزی مجبور به ایستادگی در مقابل واشنگتن خواهد بود. بنابراین نمی شود مطمئن بود که حتی با این تیمی که بایدن چیده و با وجود اینکه آنها مهارت زیادی دارند و چندجانبه گرایی را هم می خواهند گسترش دهند، باز آمریکا در سیاست خود حداقل در مقابل با چین موفق شود.

 

این بار برخلاف سال های قبل فرایند انتقال قدرت به سادگی انجام نخواهد گرفت و بایدن برای استقرار قدرت خود با چالش های جدی روبه رو خواهد شد. این مشکلات داخلی را در کنار برنامه ترامپ بگذاریم برای به چالش کشیدن سیاست بایدن که چه می تواند کارشکنی در این فرصت باقی مانده باشد و چه فعالیت های او برای حضور در انتخابات 2024. دولت بایدن مسیر همواری را در پیش ندارد.  به ویژه اینکه حدس می زنیم که به احتمال زیاد این دولتی چهارساله خواهد بود چرا که او با سنی که دارد بعید است که در انتخابات بعدی بخواهد کاندیدا شود. با این حساب در یک دوره غیرمنتظره خواهد بود اگر او بتواند مانع جدی در برابر خیزش اقتصادی چین ایجاد کند، حتی اگر یک تیم خیلی قوی را در سیاست خارجی همراه خود داشته باشد. 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 1487176
  • منبع: خبرآنلاین
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.