«مطالعات جناب بایزید مردوخی در اواسط دهه ۶۰ نشان می‌دهد که کل صادرات صنعتی ایران در سال‌های۵۵ تا ۵۶ قادر بود حداکثر نیازهای ارزی سه روز بخش صنعت ایران را تامین کند. »

به گزارش جماران، در نشستی که با موضوع «سیر تطور اقتصاد ایران از پهلوی تا امروز» برگزار شد، این اقتصاددان بر شکست سیاست‌های تعدیل ساختاری و کاهش اعتماد مردم به حاکمیت در نتیجه‌ی استقرارِ «نابرابری‌های موجه» تاکید کردند. متن این گفتگو را در زیر می‌خوانید.

این روزها یک نگاه نوستالژیک در جامعه رواج پیدا کرده؛ این نگاه، حسرتِ شکوفایی اقتصاد در دوران قبل را می‌خورد و معتقد است که ما از چاله به چاه افتاده‌ایم؛ این را چطور می‌بینید؛ چند درصد این حسرت‌ها مبنای واقعی دارد و قاعدتاً باید باشد و چند درصد، توهم و ساختگی‌ست؟

فرشاد مومنی: در جامعه‌شناسیِ توسعه، بحث بسیار مهمی در زمینه رابطه بین سطح آگاهی‌ها با سطح تحریک‌پذیری وجود دارد که البته این دو مولفه با هم رابطه معکوس دارند. یعنی هر اندازه سطح آگاهی‌های جمعی بالا رفته باشد، سطح تحریک‌پذیری مردم کاهش می‌یابد و در نتیجه انتظار می‌رود که تنظیم مناسبات بین مردم با حکومت، حکومت با مردم و مردم با مردم بیشتر بر مبنای عقلانی استوار باشد که در این صورت هم به نفع حکومت خواهد بود و هم به نفع مردم. اما چرا این نگاه نوستالژیک حاکم شده؛ در این راستا مسایلی وجود دارد که در صورت عدم تفکیک می‌توانند توهم‌زا باشند؛ جمهوری اسلامی در این مدت نتوانسته به وعده‌هایی که هم درحد استاندارد  مورد رضایت رهبران جمهوری اسلامی باشد و هم مردم احساس رضایت، آرامش و رفاه بیشتری کنند عینیت ببخشد، در نتیجه بسیاری فکر می‌کنند چون جمهوری اسلامی نتوانسته درحد نصاب عمل کند پس قبلی‌ها بهتر بوده‌اند. بنابراین؛ این یک رابطه معقولی نیست و برای قضاوت در مورد پیش از انقلاب باید با موازین یک مطالعه تاریخی و از طریق جمع‌آوری شواهد، قضاوت منصفانه کنیم وگرنه ذهن خالیِ افراد می‌تواند موجب طمع افرادی شود که از طریق دستکاری ذهن و ایجاد توهم، منافع کوتاه‌مدت و بلندمدتِ خود را تعقیب می‌کنند.

شبکه‌های خارجی آه حسرت ایجاد می‌کنند

در حال حاضر فضای ذهنی ناآگاه  مردم و نقص‌ها و ضعف‌های غم‌انگیز، فاحش و فاجعه‌آمیز رسانه ملی که نتوانسته اعتماد عمومی را درحد استاندارد جلب کند، موجب سوءاستفاده خارجی‌ها شده است. براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ نزدیک۶۸/۴ درصد از جمعیت ایران را افرادی تشکیل می‌دهند که در قبل از انقلاب کم‌سن و سال بوده‌اند که قادر به تشخیص مناسبات نبودند یا پس از انقلاب متولد شده‌اند؛ بنابراین این افراد درک درست و روشنی از اوضاع واحوال دوران پهلوی ندارند. از سویی شبکه‌های بیرونی که اتصالات، علایق و جهت‌گیری‌های خاصی دارند به طرز غیرمتعارفی سرمایه‌گذاری می‌کنند تا بر این توهم دامن زده و آه حسرت ایجاد کنند.

اجازه دهید در این مورد خاطره‌ای را نقل کنم؛ تقریبا پنج سال پیش تعدادی از دانشجویان بنده مراجعه کردند تا به مناسبت  سالگرد پیروزی انقلاب، جلسه‌ای تشکیل دهم و در مورد ریشه‌های اقتصادی انقلاب صحبت کنم. البته این دانشجویان با یک تصویرسازی به این نتیجه رسیده بودند که گویی نسل ما از فرط خوشی دست به انقلاب زده بودیم، منتها به دلیل حفظ حریم استاد و دانشجویی آن  را بیان نمی‌کردند که البته بنده متوجه منظور آنها بودم. به هر روی بنده این جلسه را برگزار و حتی آن را به عنوان یک فصل از کتاب «اقتصادسیاسی توسعه در ایران امروز» منتشر کردم. در پایان جلسه وقتی از حضار خواستم تا نکات و ابهامات خود را بیان کنند حتی یک نفر هم حاضر نشد. جالب آنکه یکی از همسن و سالان بنده که از مقامات جمهوری اسلامی هم است ملتمسانه درخواست می‌کرد تا آن را به صورت کتاب منتشر کنم، وقتی دلیل اصرار ایشان را پرسیدم،  پاسخ داد که من هم به نوبه‌ی خود تحت تاثیر این فضا بودم و همیشه تصور می‌کردم که زمان پهلوی «گل و بلبل» بوده‌است.

فقر و نابرابری در ۱۳۵۵ تکان‌دهنده بود

من برای اینکه سوءتفاهمی وجود نداشته باشد و تنها متر و معیار، داوری علمی باشد در تهیه این گزارشِ مقایسه‌ای، چند قید برای خود گذاشتم؛ به هیچیک از مخالفان رژیم پهلوی استناد نکردم، به هیچیک از اسناد جمهوری اسلامی  مراجعه نکردم و مستندات بنده مبتنی بر اظهارات خود شاه، خاندان سلطنتی، مقامات، گزارش‌های سازمان برنامه و بانک مرکزی و گزارش‌های خارجی‌ها در دوره پهلوی بود تا تصویر واقعی را نشان دهم. برای نمونه داده‌های سرشماری سال ۱۳۵۵ از فقر و نابرابری چنان تکان‌دهنده بود که افراد همفکر بنده نیز آن را فراموش کرده بودند. بنابراین حالا که دولت قادر به فهم و حل مشکلات نیست، بسیاری باور دارند که آن دوران بسیار عالی بوده است.

یکی از استنادات بنده به روزنامه کیهان مورخه ۳ آبان ۱۳۵۵یعنی یک روز مانده به ۴ آبان و تولد شاه بود که طبق روال معمول مصاحبه‌ای را با دو روزنامه کیهان یا اطلاعات  انجام می‌داد تا به اصطلاح تحلیلی از شرایط کرده و چشم‌انداز آینده را نیز نشان دهند. در آنجا خبرنگار کیهان از شاه پرسیده بود، برخی برآوردها نشان می‌دهد که بار دیگر شاهد جهش در قیمت نفت خواهیم، آیا اعلیحضرت برنامه‌ای برای این مسئله تدارک دیده‌اند؟ و شاه پاسخ داده بود: اگر بار دیگر چنین فرصتی نصیب ما شود، دیگر پول‌های خود را «آتش» نخواهیم زد.

 

  این مصاحبه یا اصطلاح شاه که پول‌های خود را «آتش» نخواهم زد، چه چیزی را ثابت می‌کند؟ این اعتراف که شخص اول مملکت می‌گوید منابع مالی را درست اختصاص نداده‌ام و آتش زده‌ام، گویای شکست در سیاست‌های توسعه‌ای است؛ آیا منظورتان این است؟

فرشاد مومنی: شما ببینید که طرز اداره کشور در آن دوران چگونه بوده که فرد شماره یک کشور اعتراف می‌کند که پول‌های کشور پس از «جهش بزرگ» به آتش کشیده شده است. کسانی که نسبت به اهمیت فرد شماره یک کشور واقفند، می‌دانند که اگر اداره کشور به قاعده بود، او هیچ‌گاه چنین سخنی را به زبان نمی‌آورد چون موضوع خیلی عریان و غیرقابل‌انکار بود، مجبور به اعتراف شد. همچنین شاه در سال‌های پایانی شدیداً متوهم شده بود. به‌طوری که یک گروه مهندسی از خارج را برای تهیه برنامه تمدن بزرگ فراخوانده بود یا زیر نامه یا حکمی از خود را با عنوان «خدایگان محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر» توشیح می‌کرد.

ایشان در آن نطق ۱۲ دقیقه‌ای معروف خود که گفت؛ پیام انقلاب شما را شنیدم،۷ بار به وجود فساد گسترده و عمیق در کشور اذعان کرد و فرصت جبران از مردم خواست اما ارزیابی مردم به‌گونه‌ای بود که شاه دیر به فکر جبران افتاده است. پس وقتی فرد شماره یک این‌گونه نسبت به وجود فساد اعتراف می‌کند، اوضاع به شکلی بوده که نمی‌توانست اعتراضات مردم را نادیده بگیرد. الان هم با کمال تأسف شرایطی را داریم که مقامات مهم کشور معترف به وجود فساد غیرمتعارف در کشور هستند. در رابطه با اوضاع نامساعد اقتصاد پهلوی، بهتر است به داده‌ها مراجعه کنیم؛  در داده‌های سرشماری سال ۱۳۵۵، بیش از ۳۵ درصد از جمعیت خانوارهای ایران تنها یک سقف برای زندگی داشتند که اگر این را تشریح کنیم، حساب کار دست ما می‌آید.

بقای شما در خطر است؛ دروازه‌های تمدن جهانی پیشکش!

از لحاظ ضریب جینی در کل دوره ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ همواره این شاخص بالای۰/۵۱ بود که از منظر اقتصاد سیاسی هرگاه این ظریب بین۴/ تا ۵/ باشد به معنی قرارگرفتن در آستانه انفجار و بالای ۵/ شرایط انفجار اجتماعی را گوشزد می‌کند و گروه مهندسین‌ "ست ایران" نیز با مشاهده این داده‌ها به شاه هشدار داده بودند که بقای شما در خطر است و باید انرژی خود را صرف حفظ خود کنید و دروازه‌های تمدن بزرگ پیشکش.

اما نکته کلیدی که بنده به دانشجویانم گفتم این بود که وقتی۹۰ درصد یک جامعه اعلام می‌کنند که خواستار تغییر رژیم هستند دیگر نمی‌توان ادعا کرد این۹۰ درصد احساساتی شده‌اند. مثلا فردوست در خاطرات خود به شکلی و اسدالله اعلم به شکلی دیگر بیان می‌کنند که مشروعیت رژیم پهلوی در دوره‌ی۵۴ تا ۵۵ با ظریب بالای۷۰ درصد در میان خود درباریان فروریخته بود. دیگر موضوع مربوط به احساسات عده‌ای نبود بلکه شدت نابهنجاری‌ها و نابرابری‌ها به‌گونه‌ای غیرقابل تحمل شده بودند که به ندرت سراغ داریم که بیش از ۹۰ درصد جمعیت ایران در یک موضوع اتفاق نظر داشته باشند.

رژیم پهلوی در دوره ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ از نظر شاخصِ «دست‌نشاندگی» به آستانه بحران رسیده بود

کتابی با عنوان سیاست خارجی آمریکا و شاه توسط «مارک کازروسکی» یک ایرانشناس لهستانی الاصل آمریکایی نوشته شده است. او در این کتاب با استفاده از استانداردهای دست‌نشاندگان، شاخصی را تهیه کرده است و با محاسبات خود نشان می‌دهد که رژیم پهلوی در دوره ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ از نظر شاخصِ «دست‌نشاندگی» به آستانه بحران رسیده بود.

مطالعات جناب بایزید مردوخی در اواسط دهه ۶۰ نشان می‌دهد که کل صادرات صنعتی ایران در سال‌های۵۵ تا ۵۶  قادر بود حداکثر نیازهای ارزی سه روز بخش صنعت ایران را تامین کند. شاید شاخص دست‌نشاندگی وجه سیاسی موضوع را بارزتر می‌کند اما وجه اقتصادی بسیار فاجعه‌آمیزتر از وجه سیاسی آن است.

امیدواریم دولت این را بفهمد که منتقدان، دلسوزان واقعی هستند

خلاصه اینکه ما می‌توانیم اوضاع کشور را به اعتبار اشتباهات داشته، نقد کارشناسایی کنیم همانطور که آن را با افتخار انجام می‌دهیم و امیدواریم افراد درون ساختار قدرت این را درک کنند که منتقدان، دلسوزان واقعی کشور و مشوقان واقعی مردم و حکومت هستند نه چاپلوسان و کاسبان کم‌تجربه؛ رژیم پهلوی این را نفهمید و هزینه آن را پرداخت کرد و ما امیدواریم در جمهوری اسلامی این فهم گسترش یابد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.