زمانی که صحبت از استان شدن البرز به میان آمد، عده ای موافق و عده ای مخالف بودند. دلیل مخالفت ها نبود زیرساخت های لازم برای استانی شدن در البرز و دلیل موافقت ها نیز امید به دریافت اعتبارهای استانی بود.

در این میان، البرز با وجود قومیت های مختلف، رشد بی رویه مهاجرپذیری و ... همواره شاهد کم لطفی های متعدد از طرف آنانی شد که خود را بومی این استان نمی دانستند و نمی دانند. گاهی مسئولان و مردمی که از سر تقدیر به این سرزمین آمده بودند، حرمتش را نگه نداشتند و گاهی اندیشه کندن و بردن از منابع استان در جهت منافع شخصی و قومی، تیشه به پایه های آن زد.

خبر تخریب مسجد نجم آباد به عنوان یکی از آثار باستانی استان البرز، آن هم با نخستین بارش باران پاییزی، بار دیگر این بی مبالاتی ها و بی انصافی ها را یادآور شد و زخم کهنه البرزنشینان را از سر بی مهری مهمانان باز کرد. 

« حجت الاسلام اسماعیل آل احمد» در این رابطه در قالب شعری آورده است: 

مسجد خراب می‌شود ای خانه ات خراب
ساکت نشسته ای که ببینی چه می‌شود
شهرت به زیر بار ستم خرد می‌شود 
ماتم گرفته ای که ببینی چه می‌شود
فرهنگ و خانه‌اش دو شبه می رود به باد
در خود شکسته ای که ببینی چه می شود
دارد زمین مدرسه را دزد می برد 
خاموش و خسته ای که ببینی چه می‌شود
 مردی ز تار و پود دلش کارخانه ساخت
 آن خانه بسته‌ای که ببینی چه می‌شود

قرار بود غزل باشد اما نمی دانم چرا قطعه شد. حال قافیه اندیشی بیش از این را از من توقع نداشته باشید. «ترک من خراب شبگرد مبتلا کن.»

این استاد حوزه و دانشگاه در یادداشتی نیز در خصوص تخریب این مسجد آورده است: داستان من و نجم آباد، داستانی عجیب است. گاه فکر می کنم آن قدر که من حرص این دیار را می خورم خود نجم آبادی ها هم نخورند. روستایی که هربار به انگیزه ای و کاری و سخنی و سفری رابطه ام با او تنگاتنگ تر می شود. مواردی از این رابطه تنگاتنگ را برای شما روایت می کنم. 

سال ها پیش برای برگزاری کلاس های معارف تابستان با همکاری سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به این روستا رفتم. واسطه حضورم در این روستا پایگاه بسیج آن بود که دوستان عزیزم حاج اکبر روزبان و رضا ورزدار، آن را اداره می کردند. این درس ها و کلاس ها باعث شد تا با کسان بسیاری دوست شوم و به لطف خدا آن دوستی هم چنان ادامه دارد. 

در مسیر نوشتن کتاب صداقت ساقی که به زندگی دانشمندان حوزوی نظرآباد می پردازد دوباره با نجم آباد هم آغوش شدم. بخش بزرگی از این کتاب به عزیزان دانشمندی اختصاص دارد که از این روستای زرخیز برخاسته اند. 

مسجد قدیمی حضرت اباالفضل علیه السلام این روستا را هم هربار که می دیدم کامم تلخ می شد. مسجدی که سقف آن فرو ریخته بود. به قدری این وضعیت آزارم می داد که با دوست باستان شناسم آقای ابوطالب پیشگاه پور مشورت کردم تا معماری را که از پس چنین بناهایی برمی آید معرفی کند. ایشان هم آقای محمد ملاحسینی را معرفی کردند. او کارشناس ارشد معماری بود. با هم قرار گذاشتیم تا در بعدازظهر یک روز ماه مبارک رمضان با هم دیدار کنیم. آقای ملاحسینی با پدر ارجمندشان به نجم آباد آمدند و مسجد را دیدند. ایشان نمی توانست قدمت پانصدساله مسجد را بپذیرد اما به قدمت آن اعتراف داشت.

با هم فضای بالا و پایین و اطراف مسجد را ورانداز کردیم. من، پیشنهاد کردم خاک سنگین تل انبار شده بر بام نیمه گنبدی مسجد را برداریم تا سقف آن سبک شود بعد آن را ایزوگام کنیم اما آقای ملاحسینی بر آن بود که روی این بام به ارتفاع یک متر، خاک وجود دارد و ممکن است با برداشتن آن سقف تکان بخورد پس بهتر است دوستان به همان سبک موجود در ساختمان، ابتدا آجرهای سقف را بنشانند سپس با استفاده از یک آدم وارد، سقف را مثل اولش کاهگل کنند. اصرار من برای افطار آقای ملاحسینی و پدر ارجمندشان در نظرآباد به جایی نرسید و آنان راهی تهران شدند. دوستان عزیز نجم آبادی هم دست به کار شدند تا منطق راه گشای حرکت جهادی و آتش به اختیار را در تعمیر مسجد اجرا کنند.

پس از مدتی کار را به همان صورت که آقای ملاحسینی پیشنهاد کرده بود انجام دادند و آیین پرفیض دعای ندبه را در مسجد شروع کردند. چند هفته ای هم افتخار سخنرانی آن آیین با من بود. این تصور دوست داشتنی با من بود تا این که دیروز یکی از دوستانم مرا از وضعیت اسفناک مسجد آگاه کرد. من هم بر خود فرض دانستم تا در این باره چیزی بنویسم. درباره مسجد حضرت اباالفضل علیه السلام. درباره نجم آباد من.

به جرأت می توان گفت، توجه به مفاخر، آثار باستانی و هر آنچه اصالت مردمان را با گذشته شان مرتبط می کند یک امر ضروری و با اهمیت است و آنانی اهمیت این مهم را درک می کنند که خاستگاه خود را آن مرز و بوم بدانند؛ حرمتش را بشناسند و برای حفظ آن قدم مثبتی بردارند.

اینکه البرزنشینان برای هویت خویش نیازمند حفظ آثار گذشتگان خود هستند یک امر اساسی و غیرقابل کتمان است، آن چنان که دیگر اقوام مهمان این استان نیز دغدغه سرای خویش را دارند و در وقت معین از بودجه این استان برای خویش هزینه می کنند. 

تخریب مسجد باستانی نجم آباد یک تلنگر به مسئولان و متولیان امر در استان البرز بود اینکه به وقت معین برای ارزش ها، افتخارات، مفاخر و ... سرزمینی که لباس هایشان با آفتاب آن خشک می شود، دغدغه داشته باشند و قدم مثبتی بردارند. 

46

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 1282457
  • منبع: khabaronline.ir
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.