ژیلا بدیهیان همسر شهید همت در یادداشت شفاهی که به مناسبت هفته دفاع مقدس در اختیار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران قرار داده، چنین آورده است: بررسی این مساله که کسانی که اکنون وارد صحنه قدرت و نه آن صحنه ایثار و جهاد، شده اند در کجای جنگ حضور داشته اند که اکنون این چنین، پر مدعا آمده اند ضروری ترین و شاید تنها مساله ای است که در هفته دفاع مقدس باید به آن پرداخته شود.

اشاره- « این پیچک ستم پیشه ای که به آرامی بر اندام درختان تنومند حلقه می زند و زرد و خشک می شود و خود همچنان به طراوت خویش می ماند و بالاتر می رود، چیست؟ درخت، این پاسدار خسته است که شب ها با سر و روی خاکی و پاهای در گل رفته به خانه باز می گردد و در قلب همسرش آن همه غرور و محبت و غم جمع می شود که حتی از گفتن کلمه ای باز می ماند.آن درخت رو به زردی، این مرد است که او را بعد از آزادی شهر، ضعیف و از حال رفته و بیهوش، به خانه اش می رسانند...»*
« چقدر ادعا داشت آن روزها ! چقدر خودش را حزب اللهی تر از حاجی می دانست! وقتی قرار شد قبل از عقد با هم صحبت کنند او را قسم داد ، گفت: زندگی من باید همه چیزش برای خدا باشد اگر للله می خواهید با من زندگی کنید صحبت کنیم.اما حالا می داند یعنی حس می کند که اینها نبود. عشق و عاشقی هم نبود. از حاجی تا همان لحظه عقد خوشش نمی آمد، حتی بدش می آمد! یک جور توفیق بود یا رحمت، یک خوبی که خدا خواست و به او رسید، انگار سهم او باشد»*... همسر شهید همت را می گویم که حال دیگر همسر حاجی شده بود و به او می گفت: «محال است که تو شهید شوی. حاجی کنار علاءالدین نشسته بود و آستین هایش را می کشید پایین . دسته نازکی از موهایش که از آب وضو خیس بو چسبیده بود به پیشانی اش وبه صورتش حالتی بچه گانه می داد، پرسید چرا: گفت برای اینکه تو همه کس منی، پدرم، مادرم، برادرم .خدا دلش نمی آید همه کس آدم را یکجا از از او بگیرد.»*
به یاد روزهایی می افتد که همه می گفتند چگونه است که حاجی این همه خط می رود و یک خراش هم بر نمی دارد: «همت می گفت در مکه از خدا چند چیز خواستم، یکی اینکه در کشوری که نفس امام نیست نباشم حتی برای لحظه ای . بعد تو را از خدا خواستم و دو پسر - به خاطر همین هر دفعه می دانستم بچه ها چی هستند. آخر هم دعا کردم نه اسیر شوم و نه جانباز»*
با غرور و عزت می گوید:« طعمی که از زندگی با حاجی چشیدم از جنس این دنیا نبود، مال بالا بود، مال بهشت بود. خدا رحمت کند حاجی را همیشه سر اینکه حلقه ازدواج دستش باشد اذیتش می کردم. می گفتم : حالا چه قید و بندی داری؟ می گفت: حلقه، سایه یک مرد یا زن در زندگی است. من دوست دارم سایه تو همیشه دنبال من باشد. من از خدا خواسته ام تو جفت دنیا و آخرتم باشی.»*

همسر شهید همت به یاد روزهای دفاع مقدس و مردان بسیجی آن روزها که بی ادعا وارد صحنه ایثار و فداکاری می شدند و از عزیزترین‌هایشان هم می گذشتند برایمان می نویسد. گرچه عزیز او بی سر شده بود و در ناله های از پس فراغ، امید بازگشت او را در سر می پروراند ولی این روزها زمزمه وار می گوید : خوشا به حالش که این روزها نیست و نمی بیند آنچه را که نباید ....
از او عکس مشترکی با حاج همت می خواهیم تا ضمیمه این نوشتار کنیم. می خندد و می گوید: خدا خیرتان دهد مگر ما چقدر با هم زندگی کرده ایم ...


ژیلا بدیهیان همسر شهید همت در یادداشت شفاهی که به مناسبت هفته دفاع مقدس در اختیار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران قرار داده، چنین آورده است: بررسی این مساله که کسانی که اکنون وارد صحنه قدرت و نه آن صحنه ایثار و جهاد، شده اند در کجای جنگ حضور داشته اند که اکنون این چنین، پر مدعا آمده اند ضروری ترین و شاید تنها مساله ای است که در هفته دفاع مقدس باید به آن پرداخته شود.
وی با انتقاد از سو استفاده هایی که از نام بسیج و بسیجی در جامعه اتفاق می افتد، می‌گوید: برخی از کسانی که اکنون به سران قدرت بدل شده اند، به پای ما هم نمی رسند چرا که نه بیوه شهید بوده و نه یتیم شهید بزرگ کرد ه اند و در واقع این ها نه تنها با شهدای ما بلکه با ما هم قابل قیاس نیستند. این ها کسانی هستند که دغدغه امام و انقلاب و شهدا ندارند که اگر داشتند اینگونه عمل نمی کردند.

وی در ادامه با انتقاد و ابراز تاسف از اینکه بچه های اصیل جنگ را کنار گذاشته اند و کسانی هم که خواستند برای رفع مصیبت های مملکت حضور داشته باشند هم کنار گذاشته می شوند، این سوال را مطرح کرده است که آیا کسانی که این روزها به نام بسیجی در صحنه حاضر می شوند، هم رزمان همسران ما در لشکر محمد رسول الله(ص) بوده اند؟

بدیهیان با بیان اینکه این روزها کسانی که خون به دل "همت" ها می کردند را زیاد می بینیم، عنوان کرده است: باید تفکیکی در این زمینه انجام شود و دیگر جایی برای تعارف وجود ندارد و هر کس خودش را گول بزند آتش بزرگتری ایجاد می کند که دودش در چشم همه می رود.

همسر شهید همت با تاکید بر اینکه باید تکلیف برخی افراد را از طریق آثار و وصیت نامه حضرت امام خمینی(س) مشخص کنیم، ادامه داده است: سوال من این است که من با داشتن هر فریادی، آیا مستحق برخوردهای خشن و تند هستم؟

وی تاکید کرده است: به اعتقاد من، الان شرایط مصداق همان نگرانی های امام شده که می گفتند "مبادا انقلاب به دست نا اهلان بیافتد" ... افکار عمومی باید بداند که نااهلانی که امام از آنها سخن می گفتند، چه کسانی هستند؟

بدیهیان با بیان اینکه این روزها دیگر مسیر خورشید غبارآلود شده و با نگرانی به دنبال این هستیم که ببینیم، چه برسر خون شهدای ما می آید؟؛ آورده است: من زندگی علی ابن ابی طالب را باور کرده ام چرا که ما خوانده ایم که علی(ع) به فرماندارانش می گوید دورو برتان را از مخالفین و منتقدین تان پر کنید، علی (ع) ایده آل ماست. علی (ع) همان کسی است که روزی وقتی داشت از کوچه ای رد می شد و زنی کیسه ای آرد در دست به ایشان توهین می کرد، کیسه آرد را از دست او گرفت و تا خانه اش حمل کرد و آردش را پخت و با بچه هاش بازی کرد و در آخر هم، صورت اش را جلوی آتش گرفت و گفت علی جان بسوز قبل از اینکه به آتش آخرت بسوزی.

وی می‌گوید «وقتی من در راس دینم علی ابن ابی طالب(ع) را دارم، انتظاراتی از جامعه و کشور اسلامی ام نیز خواهم داشت» و می‌افزاید: مشکلات و مسائل خانواده شهدای ما خیلی زیاد است و با گذشت این همه سال برخی از خانواده های شهدا و جانبازان هنوز دغدغه زندگی روزمره خود را دارند و شبانه روز به دنبال وام و خرید خانه هستند و از حداقل امکاناتی که باید به آنها می رسیده است بی بهره و محروم بوده اند و این در حالیست که برای برخی از افراد که پست های کلیدی هم می گیرند، اعداد و ارقامی عادی به نظر می رسد که ما حتی نمی توانیم آنها را بنویسیم.

وی با تاکید بر اینکه یتیم شهید با سایر یتیم ها فرق می کند، عنوان کرده است: این به معنی بی ارزش پنداشتن سایرین نیست ولی باید بدانند که یتیم شهید طلبکار است.

وی ادامه داده است: من قیم یتیم دیگران نیستم ولی قیم یتیم خودم هستم و می دانم ... یتیم شهید من بزرگراه شهید همت و مجتمع صنعتی شهید همت و هزار و یک اسم دیگر را در حالی می بیند و می شنود که واقعیت زندگی ما غیر از این ها بوده است.

همسر شهید همت با بیان اینکه پدر بچه من شهید نشد تا امروز شاهد این تحقیر ها در سطح جامعه باشیم، عنوان کرده است: من یقین دارم همت اگر بودند، امروز بر روی ملتش اسلحه نمی کشید و قطعا اجازه نمی داد یاران امام و انقلاب اینگونه مورد تهدید و تهمت قرار گیرند و این بی حرمتی ها به خانواده هایی چون خانواده شهید بهشتی و شهید باکری صورت گیرد.

وی آورده است: من از راهی که آمدم پشیمان نیستم و بینی و بین الله اگر فرصتی می شد، دوباره هم همین راه را می آمدم ولی این بار پشت سرم را هم نگاه می کردم و تخته گاز نمی آمدم که نفهمم برخی از این مدعیان، که هستند و از کجا آمده اند؟!

بدیهیان با بیان اینکه انگار خداوند این قدر به ما عمر داد که همه سختی های صدر اسلام را ببینیم و حس کنیم، می نویسد: وقتی همت شهید شد، تا صبح نماز خواندم و به خدا می گفتم اگر پشیمان شدی و می خواهی برش گردانی، اشکالی ندارد ... ولی امروز خدا را شکر می کنم که همت برنگشت.
همسر شهید همت در خاتمه این یادداشت آورده است: خوابی دیدم که در آن خواب به من گفتند، همت در بهشت به مقام عابد رسیده است ... خوشا به حالش که این روزها نیست و نمی بیند آنچه را که نباید.

بررسی این مساله که کسانی که اکنون وارد صحنه قدرت و نه آن صحنه ایثار و جهاد، شده اند در کجای جنگ حضور داشته اند که اکنون این چنین، پر مدعا آمده اند ضروری ترین و شاید تنها مساله ای است که در هفته دفاع مقدس باید به آن پرداخته شود.
--------------------------------------
* کتاب نیمه پنهان ماه؛ همت به روایت همسر شهید

حجم فایل صوتی:99.10K | مدت زمان فایل صوتی :00:00:01
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
9 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.