به گزارش ایرنا، کتاب «طلوع و غروب ستارخان به روایت ادبیات» در ۲۵۵ صفحه حاوی پیش گفتار، فصل اول، فصل دوم، فهرست اعلام و منابع است که فصل اول آن نگاهی به زندگی ستارخان دارد و فصل دوم «از تولد تا مرگ با ستارخان»، نامگذاری شده است.

صمد رحمانی خیاوی به عنوان گردآورنده این کتاب در مقدمه آن نوشته است: "نام ستارخان بیش از هر نام دیگری با انقلاب مشروطیت تناسب کلمه و به قول ادیبان مراعات النظیر ساخته است.خواص مردم ایران او را در ردیف سرداران بزرگ و رهبران نهضت به قلم می آورند، عوام او را با قوچ کوراوغلی،قاچاق نبی مقایسه می کنند و غربی ها او را پوکاچف ایرانی می نامند. "

حوادث مشروطه ارتباط مستقیمی با ارسباران دارد. ارسباران چنان که از نامش نیز پیداست شامل سرزمینی است که شاخه های رود ارس در آن جاری است؛ به عبارت دیگر از خداآفرین گرفته تا دشت مغان و دامنه های سبلان و شهرهای اهر و کلیبر و ورزقان و مغان و .. جزو این منطقه است و اغلب با نام قراجه داغ معروف است.

منطقه قره داغ و ارسباران علاوه بر سردار ملی، سرکردگان دیگری نیز به ملت ایران هدیه داده است. چنان که به شهادت تاریخ سلطان محمد خدابنده به کمک جنگجویان قراجه داغ، عثمانی ها را از تبریز بیرون رانده است و در جنگ های ایران و روس، سواره نظام ارسباران تحت فرماندهی امیر پیرقلی سردار قاجار در عملیات رزمی شرکت داشته است.

انقلاب مشروطیت سرآغاز تحولی بزرگ در ادبیات ایران شد. تا پیش از مشروطیت شعر همچنان در کنام بی وزن خویش خفته بود. دوام رکود اجتماعی و سیطره اندیشه های جامد و خرافی بر حیات مردم، روزنه‌ای برای تحرک در پهنه معنویت از جمله شعر و ادب نمی گشود؛ اگر چه در عهد قاجاریه انجمن هایی نظیر "انجمن نشاط" توسط میرزا عبدالوهاب نشاط، کلانتر اصفهان و "انجمن خاقان"، متشکل از شاعران دربار فتحعلی شاه، برای گریز از سبک متکلف و نکته پردازانه هندی به وجود آمدند، ولی گردانندگان این گونه انجمن ها تنها به بازگشت به سبک پیشینیان (یعنی خراسانی و گاه عراقی) و به تقلید خشک و بی محتوا از آنها پرداختند و آثاری که در این دوره پدید آمد، از حد تکرار مفاهیم و مضامین و صور خیال پیشینیان آن هم در سطح نازل فراتر نرفت.

با آغاز مشروطیت و زمزمه و خواسته تغییر و تحولات سیاسی اجتماعی، طرح مسئله ملی و میهن‌پرستی، آشنایی برخی از ادبا با ادبیات غربی و ترجمه آثار نویسندگان اروپایی باعث شدند تا زمزمه تجددخواهی پیرامون شعر را نیز در بر بگیرد. اگرچه پس از مشروطیت شعر فارسی از تخت فاخر خویش پایین آمد و به سوی توده‌ها گام برداشت و ظرفیت زبانی شعر را به خاطر ورود و پیوند به زندگی مردم افزون ساخت، ولی قید و بند عروض همچنان به شکل سد بزرگی مانع حضور فعال زندگی در شعر بود.

در این کتاب بستر فرهنگی و به ویژه ادبی دوران مشروطه در قالب دوران زندگی ستارخان مورد بررسی قرار می گیرد، به عنوان مثال زمانی که ستارخان و رحیم خان، دوران کودکی و جوانی خود را در قره داغ سپری می کردند، در همان ارسباران میرزاعندلیب قراجه داغی، حکیم لعلی، ابوالقاسم نباتی و ..هم در فرهنگ سازی این مناطق کوشیده اند.در این اثر از نویسندگان و شاعران ایران که در ایجاد شدن فضای انقلابی مشروطیت قلم به کار گرفته اند و یا در مهیا شدن این فضا تاثیر گذاشته اند،بحث شده است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.