کتاب «اندیشه اصولی امام خمینی(س)» دوشنبه(۱ دی ماه ۱۴۰۴) با حضور اساتید و فرهیختگان حوزه و دانشگاه در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قم، رونمایی شد و حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسین عبدی به نقد این کتاب پرداخت.

کتاب «اندیشه اصولی امام خمینی(س)» دوشنبه(۱ دی ماه ۱۴۰۴) با حضور  اساتید و فرهیختگان حوزه و دانشگاه در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قم، رونمایی شد.

به گزارش خبرنگار جماران، حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالقاسم مقیمی حاجی، نویسنده کتاب «اندیشه اصولی امام خمینی(س)»، طی سخنانی در این مراسم با تبریک حلول ماه مبارک رجب و میلاد امام محمد باقر، گفت: در آغاز باید نسبت به مقام شامخ حضرت امام خمینی(س) ادای احترام کنیم که به حق، «احیاءگر دین» در قرن اخیر هستند. در جامعه‌ای که می‌رفت تا مشی و مرام و قرائت‌های انحرافی بر آن حاکم شود، ایشان نه‌تنها سبب احیای دین اسلام، بلکه سبب تقویت جبهه توحیدی و دینی در برابر جبهه کفر شدند.

وی افزود: آنچه امروز در حوزه‌های علمیه از رونق و شکوفایی در دانش‌های مختلف شاهد هستیم، آرزوی دیرینه حضرت امام بود که حوزه بتواند در مسیر هدایت جامعه و تمدن‌سازی حرکت کند. ما این رونق را مدیون اندیشه‌های ژرف و عمیق امام و زحمات و تلاش‌های خالصانه ایشان هستیم.

مقیمی حاجی یادآور شد: امروز حوزه‌های علمیه ضمن تأکید و پافشاری بر سنت‌های اصیل خود در فقه، اصول، کلام، فلسفه و تفسیر، شاهد رونق گرفتن دیگر دانش‌ها نیز هستند و بیش از ۱۲۰ رشته و گرایش در حال اجراست. در درختواره دانشی حوزه، بیش از ۴۰۰ رشته و گرایش تعریف شده است. اخیراً در نشستی با اساتید کلام و مدیر محترم درختواره دانش کلام، ۵۳ رشته و گرایش مطرح شد که ۳۶ مورد آن در چند سال اخیر ابلاغ و اجرا شده است.

وی ادامه داد: در گروه‌های دیگر نیز، به‌ویژه در رشته‌گرایش‌های فقهی، شاهد تصویب رشته‌های تخصصی بودیم و از همه تازه‌تر، این نوید را می‌دهیم که با همت مؤسسه و فضلا، از جمله جناب استاد عبدی، طرح اولیه «رشته تخصصی فقه امام خمینی» تدوین شده و ان‌شاءالله به‌سرعت در سال آتی شاهد اجرای این رشته خواهیم بود تا گام دیگری در ادای دین به مقام شامخ امام برداشته شود و علاقه‌مندان بتوانند به‌صورت متمرکز از اندیشه‌های فقهی و اصولی ایشان بهره‌مند شوند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: حضرت امام توفیق تدریس دوره‌های متعدد اصول را داشتند؛ هم خودشان یک دوره کامل اصول نگارش کردند و هم شاگردان فاضل و مبرّز ایشان، چندین دوره از تقریرات درس ایشان را نوشتند که الحمدلله به همت مؤسسه به زیور طبع آراسته شده است. عزیزان می‌توانند از این تقریرات در کنار آثار قلمی خودِ امام بهره ببرند. چه‌بسا در تقریرات شاگردان فاضل ایشان، نکات، اضافات و مطالبی وجود داشته باشد که در آثار قلمی خودشان به‌اجمال از آن گذر کرده‌اند.

نویسنده کتاب «اندیشه اصولی امام خمینی(س)» افزود: از دوره اول تدریس اصولی ایشان تا دوره‌های بعدی، تحول نظری بنیادینی جز در همان نیم‌دوره اول مشاهده نمی‌شود. ایشان هم‌زمان با حضور آیت‌الله‌العظمی بروجردی (رحمة الله علیه)، به احترام ایشان که مباحث الفاظ را تدریس می‌کردند، با اصرار شاگردان درس خارج را از جلد دوم «کفایه» (مباحث عقلیه) آغاز فرمودند. نکاتی که ایشان در آن دوره در باب مباحثی چون قطع، ظن و اصول عملیه بیان فرمودند، نسبت به دوره‌های بعدی که مجدداً از ابتدای اصول آغاز کردند، تفاوت‌هایی دارد. ما در کتاب «انوار الهدایة» که محصول دوره اول اصول ایشان است، می‌بینیم که نسبت به دوره‌های بعدی در چند مورد از نظریاتشان عدول کرده و نظر جدیدی ارائه داده‌اند که خود ایشان در حاشیه «انوار الهدایة» متذکر شده‌اند که «نظر جدید من چنین است».

وی ادامه داد: غیر از آن موارد معدود، غالباً ایشان نظریات نو و شگرف خود را از همان دوره‌های آغازین تدریس خارج فقه و اصول داشتند و به‌مرور، این مطالب عمیق‌تر و با بیان‌های مختلف عرضه شده است. به نظر می‌آید این ثبات رأی به دوران انزوا و پختگی علمی امام پیش از آغاز تدریس خارج برمی‌گردد؛ یعنی شخصیت اصولی ایشان قبل از آغاز تدریس شکل گرفته بود، بر مطالب اندیشیده بودند و به بلوغ لازم رسیده بودند. لذا تفاوت‌های چشمگیری در اندیشه ایشان طی ادوار مختلف مشاهده نمی‌کنیم، مگر در نحوه تقریر و بیان مسأله. البته تفاوت در تقریرات شاگردان طبیعی است؛ مثلاً آیت‌الله‌العظمی سبحانی در «تهذیب الاصول» به سمت خلاصه‌نویسی و بیان نکات لازم و پرهیز از زوائد رفته‌اند، درحالی‌که در تقریرات آقای مرتضوی لنگرودی، بسط مطالب و نقل اقوال دیگران بیشتر دیده می‌شود.

مقیمی حاجی تأکید کرد: نکته مهم در روش‌شناسی امام، تأثیرپذیری ایشان از دو مکتب است. امام سالیان سال در حوزه قم و از محضر مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری بهره بردند که دقت‌های ایشان و مکتب سامرا در اندیشه امام مشهود است. از سوی دیگر، نمی‌توان انکار کرد که با ورود آیت‌الله بروجردی، اگرچه امام و شاگردانشان خود در شأنیت استادی بودند، اما شخصیت ویژه و مبانی رجالی و حدیثی آقای بروجردی بر آنها اثر گذاشت.

وی ادامه داد: آیت‌الله بروجردی کسی بود که حتی آیت‌الله خویی در نجف، حاشیه ایشان بر «کفایه» را یکی از چهار حاشیه مهمی می‌دانستند که منتظر انتشارش بودند و اعتراف می‌کردند که این حواشی ایشان را به تأمل وامی‌دارد و گاه باعث تغییر فتوایشان می‌شد. امام خمینی(س) در روش اجتهادی خود، برخلاف آیت‌الله بروجردی که کمتر به مبانی اصولی متأخرین می‌پرداختند، به اقوال و آرای بزرگان اصولی متأخر (مانند نائینی، آخوند، اصفهانی و عراقی) توجه ویژه داشتند و آن‌ها را نقد و بررسی می‌کردند. در آثار امام، تسلط بر اندیشه‌های دیگران و نقد آن‌ها کاملاً مشهود است.

نویسنده کتاب «اندیشه اصولی امام خمینی(س)» افزود: از دیگر نکات روشی امام، توجه به «مبادی تصوری و تصدیقی» پیش از ورود به بحث است. ایشان ابتدا مسأله را شفاف می‌کنند و سپس مبتنی بر آن مبادی، به بررسی و بسط مطالب می‌پردازند. یکی از مشکلاتی که امروزه در دروس خارج داریم، ضعف در مقدمات اجتهاد (ادبیات، منطق و...) است که امام بر آنها تأکید ویژه‌ای داشتند. در این کتاب، ابتدا به مبادی و مقدمات اجتهاد، سپس به معرفی آثار اصولی امام(۱۳ اثر قلمی و ۶ تقریر) پرداخته شده است.

وی گفت: نکته دیگر در اندیشه امام، رویکرد ایشان به رابطه فلسفه و اصول است. با اینکه امام در اوایل دهه ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ بیشترین تدریس را در منطق و فلسفه داشتند و در عرفان و فلسفه متبحر بودند، اما برخلاف برخی مکاتب نجف که رویکردی فلسفی به اصول دارند، امام مرز میان این علوم را حفظ کردند. در مکتب نجف(مانند مرحوم کمپانی)، گاهی دقایق فلسفی بر مباحث اصولی و حتی فقهی سایه می‌اندازد، اما امام معتقد بودند که اصول، قواعد استنباط از متونی است که خداوند برای عرف و عموم مردم فرستاده است؛ لذا «عرف‌نگری» و «عرف‌گرایی» را حاکم می‌کردند.

مقیمی حاجی ادامه داد: ایشان با اینکه استاد فلسفه بودند، از به‌کار بردن اصطلاحات دقیق فلسفی(مانند بحث فنا در استعمال لفظ در معنی) در جایی که جایگاه آن نیست، پرهیز می‌کردند و حتی قاعده «الواحد» را در مسائل اعتباری جاری نمی‌دانستند. این رویکرد انتقادی به اختلاط فلسفه و اصول، در آثار فرزند فاضلشان، شهید آیت‌الله سید مصطفی خمینی، با صراحت بیشتری بیان شده است.

وی با اشاره به اینکه در فصل بعدی کتاب، به «فلسفه علم اصول» از دیدگاه امام پرداخته شده است، اظهار داشت: در بحث منابع، نگاه امام به «بنای عقلا» و «سیره» به‌عنوان یک کاشف و ابزار است، نه یک منبع مستقل قانونی. بخش مفصل دیگری از کتاب به «حکم‌شناسی» اختصاص دارد که از مبانی عمیق امام است؛ به‌ویژه بحث «خطابات قانونی». مشهور اصولیین قائل به «انحلال» در خطابات شرعی هستند، اما امام با نظریه خطابات قانونی، بدون نیاز به انحلال و دچار شدن به محذورات عقلی آن، همان مقاصد را تأمین می‌کنند.

نویسنده کتاب «اندیشه اصولی امام خمینی(س)» افزود: در فصل چهارم، نوآوری‌های اصولی امام به‌صورت تطبیقی ارائه شده است. سعی ما بر این بوده که با تتبع در تمامی آثار و تقریرات امام، یک گزارش جامع اما فشرده ارائه دهیم. همچنین برای اینکه کتاب جنبه آموزشی داشته باشد، ابتدا خلاصه‌ای دقیق از نظر مشهور اصولیین بیان شده تا نوآوری و تفاوت دیدگاه امام مشخص شود. در واقع، این کتاب علاوه بر اندیشه امام، یک دوره خلاصه اصول فقه شیعه نیز محسوب می‌شود. امیدواریم این اثر بتواند مقدمه‌ای برای آشنایی بیشتر فضلا با عمق اندیشه اصولی امام و زیربنای فقهی ایشان باشد؛ فقهی که محصول آن، احیای تمدن اسلامی و اقامه دین در جامعه بود.

مراسم رونمایی از کتاب اندیشه اصولی امام خمینی (س)

به گزارش خبرنگار جماران، حجت‌الاسلام و المسلمین محمدحسین عبدی نیز طی سخنانی در این مراسم گفت: خاطرم هست روزی پس از درس استاد آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی، ایشان جمله‌ای فرمودند که برای من بسیار عجیب بود. فرمودند «من خاک پای امام را می‌بوسم». وقتی تعجب ما را دیدند، افزودند «نه به خاطر مقام سیاسی یا فقاهت و فلسفه ایشان، بلکه به خاطر اینکه امام از ارتجاع عبور کرد». این جمله از یک استاد فرهیخته که خود صاحب‌نظر بود، برای منِ طلبه بسیار مهم بود و باعث شد دائماً در آثار امام جست‌وجو کنم که این عبور از ارتجاع به چه معناست.

استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: من امام را واجد یک «منظومه فکری» دیدم؛ منظومه‌ای که فقط در فقه و اصول خلاصه نمی‌شود، بلکه شامل انسان‌شناسی الهی، سیاست و امتداد اجتماعی است. اجازه بدهید با یک حُسنِ تقارن، میان رونمایی این کتاب و بیانیه اخیر رهبر معظم انقلاب پیوندی برقرار کنم. ایشان در بیانیه اخیر خود درباره پیشرو بودن حوزه می‌فرمایند «امام ولایت‌فقیه را مطرح کردند، اما همچنان در نظامات کشور، ولایت‌فقیه نافرجام و بی‌سامان باقی‌مانده است». این یک گلایه است و یک وظیفه حتمی برای حوزه تلقی می‌شود. نکته دوم، مطالبه «فقه امت‌ساز» است و نکته سوم، «پاسخگویی به عقلانیت تحول‌یافته نسل‌ها».

وی تأکید کرد: سؤال بنده این است که اگر قرار باشد فقهی داشته باشیم که این مطالبات را پاسخ دهد، قدرت اداره امت را داشته باشد و عقلانیت نسل‌ها را سیراب کند، این فقه باید بر چه اصول فقهی استوار باشد؟ قطعاً حرکت بزرگ امام معلولِ صرفِ اصول فقه ایشان نبود، اما حتماً با یک اصول فقهی آغاز شده است.

عبدی یادآور شد: در روز ورود امام به ایران(۱۲ بهمن)، هنگام قرائت پیام ملت، چند بار به ایشان یادداشت دادند که از «ارتش» تشکر کنید. امام واکنش نشان ندادند و نهایتاً با دست به آورنده پیام زدند که ادامه ندهد. امام از ارتش به‌عنوان یک شخصیت حقوقی در آن لحظه تشکر نکردند، چون ارتش در آن زمان هنوز بخشی از بدنه رژیم سلطنتی و حکومت‌نظامی بود. این هوشمندی سیاسی، برخاسته از یک مبنای فقهی و اصولی دقیق است.

وی افزود: برای تحقق فقه حکومت‌ساز و پاسخگو به عقلانیت نسل‌ها، نیازمند مبنای اصولی هستیم. امام در کتاب‌های اصولی خود تعبیر جالبی دارند؛ ایشان علم اصول را «مقدمه واجبه» نمی‌دانند، بلکه بر «مقدمه واقعیه» بودن آن تأکید دارند. می‌فرمایند اگر اصول مقدمه واقعیه برای استنباط نباشد، با دو حد وسط خودتان را معطل نکنید؛ نهایتاً یک کمال نفسانی پیدا می‌کنید، اما فقیه نمی‌شوید. ایشان با این دیدگاه، هم با انکار افراطی اخباری‌ها مقابله می‌کنند و هم با تورم مسائل غیرکاربردی در اصول (که مقدمه واقعی نیستند) مخالفت می‌ورزند.

استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: یکی دیگر از نکات برجسته اصول امام، «غیرت دینی» و مرزبندی ایشان با عامه است. ایشان می‌فرمایند علمای ما «لَهْوَةً»(حتی به اندازه یک اشاره یا نیم‌نگاه) به سمت روش عامه حرکت نکرده‌اند. این سخن از یک فقیه غیور شیعه صادر می‌شود که بر استقلال مکتب اهل‌بیت(ع) تأکید دارد. چنین فقیهی اصولی را پایه‌گذاری می‌کند که بتواند سیره نبوی و علوی را در جهان امروز امتداد دهد.

وی تأکید کرد: نکته بسیار دقیق دیگر، تعریف امام از «اجتهاد» است. ایشان در رساله «الاجتهاد و التقلید» می‌فرمایند: «یَجُوزُ التَّقْلِیدُ لِمَنْ بَذَلَ وُسْعَهُ فِی تَحْصِیلِ الْأَحْکَامِ الشَّرْعِیَّةِ مِنْ طُرُقِهَا الْمَعْرُوفَةِ عِنْدَ أَهْلِ الْفَنِّ». ایشان اجتهاد را مقید می‌کنند به «روش‌های شناخته‌شده نزد اهل فن». این یعنی پافشاری بر «فقه جواهری» و سنت اصیل استنباط. این قید نشان‌دهنده علم اجمالی وسیع ایشان به حقانیت روش فقهای شیعه است.

عبدی در بخش دیگری از سخنان خود درباره کتاب «اندیشه اصولی امام خمینی(س)»، گفت: کتاب، گزارشی جامع و درعین‌حال مختصر است. یکی از برجستگی‌های کتاب، بحث «بنای عقلا و سیره» است. باز کردن بابِ نحوه تکوین بنای عقلا و علم امام به سیره و آینده، کار ساده‌ای نیست که در این کتاب به‌خوبی انجام شده است. مؤلف محترم بسیار هنرمندانه و بدون ورود به مناقشات، تفاوت دیدگاه امام با شهید صدر (رحمة الله علیه) در باب سیره و ارتکازات را تبیین کرده‌اند. نکته برجسته دیگر، بخش «حکم‌شناسی» است. بسیاری از اندیشمندان ما بخش مستقلی برای حکم‌شناسی ندارند، درحالی‌که مبانیِ ثبوتی حکم در اثبات مسائل نقش کلیدی دارد. بحث انواع حکم، مراتب حکم و خطابات قانونی در این کتاب به‌خوبی منعکس شده است.

وی در پایان اظهار داشت: «روح‌الاصول» امام چیست؟ هر فقیهی، مانند شیخ انصاری، آخوند یا نائینی، یک روح حاکم بر اصول خود دارد. کشف روح حاکم بر اصول امام می‌تواند به ما در فهم چگونگی تولید نظریه حکومت اسلامی و ولایت‌فقیه کمک کند. آیا ما توانسته‌ایم رابطه منطقی میان مبانی اصولی امام (مانند رد حکومت و ورود به معنای مصطلح و جایگزینی آن با مبانی دیگر) و نتایج فقهی و سیاسی ایشان را کشف کنیم؟ همچنین، نقش «عرف» در تطبیق مفاهیم بر مصادیق (که امام برخلاف آخوند، آن را به عرف واگذار می‌کنند) می‌تواند یکی از راه‌های امتداد اجتماعی فقه باشد.

مراسم رونمایی از کتاب اندیشه اصولی امام خمینی (س)

به گزارش خبرنگار جماران، حجت‌الاسلام والمسلمین کاظم تقوی نیز در این مراسم گفت: شخصیت والای امام خمینی(س) برای شما عزیزان امری روشن است، اما تکرار این نکته ضروری است که چرا ما به سمت تبیین شخصیت و اندیشه اصولی ایشان حرکت کردیم. شخصیت علمی امام، شخصیتی کم‌نظیر بود که در علوم اسلامی رتبه‌های بسیار ممتازی را کسب کرده و دارای آثار مکتوب، آراء مستقل و ابداعاتی ویژه بودند.

محقق مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قم، تصریح کرد: حضرت امام پیش از آنکه فقیه و اصولی باشند، عارف و فیلسوف بودند و به عنوان معلم بزرگ اخلاق، هم از نظر علمی و هم از نظر عملی، جایگاهی بسیار ممتاز داشتند. تکرار این نکات از آن جهت لازم است که گاه مشاهده می‌شود حتی افرادی که انتظار می‌رود شناخت دقیقی از ابعاد علمی ایشان داشته باشند، شناختشان از امام و اندیشه‌های ایشان به‌عنوان یک عالم بزرگ اسلامی، تحت‌الشعاع رهبری سیاسی ایشان قرار گرفته و آن‌چنان‌که شایسته است دیده نمی‌شود.

وی ادامه داد: حضرت امام استاد بزرگی بودند که فقه و اصول را از محضر مؤسس حوزه، آیت‌الله حائری یزدی و در سطوح عالیه از درس‌های حضرات آیات سید محمدتقی خوانساری و سید علی یثربی کاشانی فراگرفتند. البته استاد اصلی فقه و اصول ایشان، مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری بود؛ چنان‌که حدود شش یا هفت سال نیز از درس‌های آیت‌الله بروجردی بهره بردند و تقریرات اصول ایشان را نیز به رشته تحریر درآوردند. خود ایشان زمانی که در مقام استادی قرار گرفتند، به‌عنوان استاد ممتاز و درجه‌یک سطوح عالیه شناخته می‌شدند و سال‌هایی که رسائل، مکاسب و کتب سطح را تدریس می‌کردند، مصادف با ورود آیت‌الله بروجردی به قم بود. ایشان با درخواست استاد شهید آیت‌الله مطهری و مرحوم آیت‌الله منتظری شروع به تدریس خارج فقه و اصول کردند.

تقوی اظهار داشت: حضرت امام سه دوره کامل خارج اصول تدریس فرمودند. ایشان از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۴۳، یعنی به مدت بیست سال، در حوزه علمیه قم تدریس اصول داشتند و به‌عنوان استاد ممتاز اصول شناخته می‌شدند. برای اینکه سخنم مستند باشد، به یکی از اسنادی اشاره می‌کنم که مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در مجموعه «اسناد امام خمینی در ساواک» منتشر کرده است. در جلد بیست و دوم این مجموعه، سندی وجود دارد که ترسیمی از وضعیت حوزه علمیه قم در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۳۵ ارائه می‌دهد. در این گزارش آمده است که مرجع اول، آقای حاج‌آقا حسین طباطبایی بروجردی به‌عنوان فرد اول شناخته می‌شود و تعداد بیش از پنج هزار نفر از طلاب مقیم قم، اساس معیشت‌شان به مساعدت آقای بروجردی منوط است؛ یعنی ایشان حوزه را اداره و طلاب را تکفل می‌کنند.

وی یادآور شد: در ادامه گزارش ساواک آمده است که تعداد طلابی که در صف درس خارج شرکت می‌کنند حدود ۱۳۰۰ نفر است که از این تعداد، همیشه حدود ۱۰۰۰ نفر در درس آیت‌الله بروجردی در مسجد بالاسر حاصل می‌شوند. اما نکته قابل‌توجه در آن دهه ۳۰ که امام خمینی در اوج تدریس و تألیف بودند، جایگاه علمی ایشان است. گزارشگر ساواک می‌نویسد «اسامی مراجع و مدرسین و سران درجه دوم حوزه علمیه قم که هر یک واجد مقام اجتهاد و صاحب فتوا و مدرس علوم دینی و مورد مراجعه مقلدین در بخشی از کشور می‌باشند...» این نشان می‌دهد که برخلاف تصور رایج، غیر از آیت‌الله بروجردی، دیگران نیز به‌صورت محدود مقلدینی داشته‌اند.

محقق مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قم ادامه داد: سپس به ترتیب مقام و اهمیت نام می‌برد. «۱. آقای سید محمدرضا گلپایگانی، حدود ۳۰۰ نفر شاگرد؛ ۲. آقای سید کاظم شریعتمداری، حدود ۳۰۰ نفر؛ ۳. آقای سید محمدحسین طباطبایی(قاضی)، حدود ۲۰۰ نفر (که تنها از درس فلسفه و تفسیر ایشان استفاده می‌شد)؛ ۴. آقای شیخ محمدعلی اراکی، ۱۰۰ نفر؛ و ۵. آقای حاج‌آقا روح‌الله خمینی که از لحاظ درس حائز اهمیت است، در حدود ۵۰۰ نفر شاگرد دارد». سپس نام آقایان نجفی مرعشی (۱۰۰ نفر)، عباسعلی شاهرودی (۵۰ نفر)، سید محمد داماد (۱۰۰ نفر) و شیخ مرتضی حائری یزدی را ذکر می‌کند.

وی تأکید کرد: این سند جایگاه علمی و رونق درس امام را در دهه ۳۰ نشان می‌دهد؛ آن هم با توجه به رعایت‌های سخت‌گیرانه و تقوایی که ایشان داشتند. درس ایشان ۵۰۰ شاگرد داشت درحالی‌که درس سایر اساتید بزرگ آن زمان حدود ۱۰۰ تا ۳۰۰ نفر جمعیت داشت. این، نشان‌دهنده مقبولیت و استفاده فضلا از درس امام است. حضرت امام یک دوره اصول را به قلم خودشان نگاشته‌اند که اکنون از اول تا آخر علم اصول به قلم ایشان موجود است؛ و این جدای از دوره‌های متعدد تقریراتی است که شاگردان ایشان نوشته‌اند و مؤسسه طی این سال‌ها تعداد قابل‌توجهی از آن‌ها را چاپ کرده است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.