روسیه و آمریکا با یکدیگر وارد جدالی شده اند که آینده روشنی برای آن متصور نمی توان شد مگر اینکه دریچه ای رو به دیپلماسی باز شود.

 

به گزارش جماران، نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: روسیه نزدیک به 80 هزار نیرو را در مرزهای خود با اوکراین مستقر کرده است. نه خیلی دورتر، در منطقه دونتسک در شرق اوکراین، جدایی طلبان مورد حمایت روسیه اخیراً حملات خود را شدت بخشیده اند. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا برای تأکید بر حمایت آمریکا از اوکراین، از کیف بازدید کرده است.

بلینکن، دسته ای گل رز در دست داشت، در زیر باران شدید ایستاده بود تا از یادبود سربازان اوکراینی که در نبرد با روسیه کشته شدند، بازدید کند. وی بعداً گفت که از نظر احساسی تحت تأثیر قرار گرفته است.

از زمان روی کار آمدن جو بایدن - پس از دونالد ترامپ که ارادت خاصی به ولادیمیر پوتین داشت - تنش ها بین روسیه و آمریکا در حال افزایش است. اما به راستی چه اتفاقی افتاده است؟

پوتین چه می کند؟

اعزام نیروهای روس از ماه مارس هم پیامی برای اوکراین و هم ایالات متحده و اتحادیه اروپا است.

برای اوکراین، به نظر می رسد این یک تلاش کلاسیک برای ارعاب است. این یک یادآوری است که روسیه این کشور را در حوزه نفوذ خود می داند و با تلاش اوکراین برای عضویت در ناتو مخالف است. روسیه کریمه را قبلاً از اوکراین ضمیمه خود کرده است. «مایکل کراولی» خبرنگار نیویورک تایمز که با بلینکن سفر کرده بود، می گوید، استقرار 80000 سرباز روسی ممکن است تا حدی تلاشی برای تقویت موقعیت روسیه در مذاکرات صلح در مورد منطقه دونتسک باشد که به طور بالقوه به پوتین امکان کنترل بیشتری بر شرق اوکراین را می دهد.

برای آمریکا و اتحادیه اروپا، این نیروها نشانه ای از اهمیت بیشتر روسیه نسبت به اوکراین هستند. آمریکا و ناتو در حال حاضر رزمایش نظامی خود را در سراسر اروپای شرقی برگزار می کنند  که 28000 سرباز در آن حضور دارند. اعزام سربازان روسیه اساساً برای این است که اقدامات ایالات متحده و اروپا را بلوف بخواند و «محدودیت های حمایت غرب را برای کیف روشن کند.»

پوتین نه‌ فقط در داخل دشمنان را خنثی و حتی با خود هم‌ پیمان کرده، بلکه در سیاست خارجی درصدد اثبات این ادعا بود که غرب باید روی روسیه حساب کند و حوزه منافع آن را به رسمیت بشناسد و در اموری که روسیه با جمهوری‌ های استقلال‌ یافته شوروی سابق دارد، دخالت نکند. این جدال از سال 2007 در سخنرانی مونیخ پوتین که هژمونی آمریکایی را به دخالت در امور دیگر کشورها متهم می‌ساخت رو به غرب تصریح شده است.

با وجود این، پس از الحاق کریمه، صدراعظم آلمان بارها اعلام کرده است پوتین در «دنیای دیگری» زندگی می‌ کند. شاید منظور مرکل این‌ بوده است که پوتین قادر به لمس واقعیت نیست، ولی این دنیای دیگر بیشتر بر همان جدایی دنیاهای شرق و غرب در دوران جنگ سرد دلالت دارد. در حالی‌ که در دیدگاه پوتین، حاکمیت ملی اصلی اساسی است و فقط تعداد اندکی از کشورها می‌ توانند آن را ادعا کنند. روسیه نیز یکی از این کشورها است که به‌ لحاظ تاریخی برگزیده شده و پوتین در دنیایی که «حق با کسی است که زور دارد» (مایت ایز رایت) آماده جنگ برای حاکمیت ملی کشورش است. 

غرب اگر چه این پیام پوتین را می‌ شنود، اما آن را باردیگر مانند رویکرد قرن نوزدهمی‌ اش نادیده می‌ گیرد.

موضوع فقط اوکراین نیست

به نظر می رسد اعزام نیروها حاوی پیامی بزرگتری فقط برای اوکراین باشد. این نشان از قدرت پوتین است زیرا او همچنین گام هایی را برای فرونشاندن اعتراضات به رهبری «الکسی ناوالنی» برمی دارد. و این یک یادآوری برای بایدن است که اگر بیش از حد در قبال روسیه رفتار تهاجمی داشته باشد، پوتین می تواند برای او مشکل ایجاد کند.

بایدن یک برنامه بلند پروازانه دارد که برخی از آنها ارتباط چندانی با روسیه ندارد و برخی دیگر مانند تغییرات آب و هوایی و برنامه هسته ای ایران به همکاری روسیه نیاز دارد. افزایش درگیری بر سر اوکراین همه این موارد را دشوارتر می کند.

«راجر کوهن» خبرنگار قدییمی نیویورک تایمز گفت: «پوتین استاد افزایش تنش و سپس مقداری کاهش آن است.» پوتین با موضع گیری پرخاشگرانه تر نسبت به اوکراین، می تواند به بایدن و رهبران اروپا نشان دهد که از این قدرت استفاده می کند.

و بایدن چه کاری انجام می دهد؟

بایدن از سخنان تندی علیه پوتین استفاده کرده است - او را «قاتل» خطاب کرده - اما سیاست های واقعی بایدن تعدیل شده است. از یک طرف ، بازدید بلینکن از کیف تحریک آمیز بوده است و ماه گذشته ایالات متحده در پاسخ به هک و دخالت در انتخابات، روسیه را تحریم کرد.

اما تحریم ها خیلی کمتر از آن چیزی است که آمریکا می توانست تحمیل کند. بایدن هنگام اعلام آنها گفت: «من به رئیس جمهور پوتین روشن کرده بودم که می توانیم پیشرفت بیشتری داشته باشیم، اما ترجیح دادم این کار را انجام ندهم. ایالات متحده به دنبال شروع چرخه تشدید و درگیری با روسیه نیست.»

«آنتون ترویانوسکی» رئیس دفتر نیویورک تایمز در مسکو، استراتژی کاخ سفید را «رویکرد جماق و هویج با دقت طراحی شده» توصیف می کند. «لارا جیکز» که اخبار وزارت خارجه را پوشش می دهد، اشاره می کند که بایدن و پوتین سال هاست که یکدیگر را می شناسند و روابط آنها، علی رغم همه تنش ها، بر اساس «عمل گرایی و قابل پیش بینی بودن» مشخص می شود.

شاید بزرگترین هدف بایدن ایجاد رابطه ای پایدار باشد که در آن پوتین تصمیم بگیرد چیزهای بیشتری برای از دست دادن در برابر مقابله داشته باشد. و این آسان نیست.

روسیه، همانطور که اخیراً اکونومیست نوشت، در حال حاضر «موثرترین عامل بی ثباتی در مرزهای اروپا، و مسلماً پرانرژی ترین مشکل ساز در دموکراسی های ثروتمند، تأمین بودجه احزاب افراطی، گسترش اطلاعات نادرست و اختلافات» است. اما مطمئناً روسیه همچنان می تواند مشکلات بیشتری ایجاد کند.

در نهایت باید گفت رویارویی کنونی روسیه با آمریکا حرکت به عقب و قرار گرفتن در فضای جنگ سرد است و آینده این جدال خروج از مسیر دیپلماسی است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
5 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.