کدخبر: ۱۳۷۵۵۵۷ تاریخ انتشار:

چند روزی همقدم با شهید اندرزگو-۹

گریمی متفاوت از شهید اندرزگو که با آن از دست ساواک فرار می کرد

شهید اندرزگو یک کلاه گیس گذاشته و بر روی آن هم کلاه شاپویی می گذاشت و با نام مستعار، مدت ها از چشمان ساواک به دور می ماند.

جی پلاس: سال 57 در رابطه با مسئله (شهید) اندرزگو(1) حاج محسن آقای رفیق دوست و حاج علی‎ ‎‌حیدری و تعداد دیگری از دوستان را که حالا نامشان در ذهنم نیست، ساواک می‌ گیرد.‎ ‎‌آن موقع هم حاج آقا رفیق دوست و آقای حیدری و اینها جزء همین بارفروشهای میدان‎ ‎‌بودند. در میدان شوش اینها را می ‌گیرند، مدتی هم اینها را آزاد می‌ گذارند و دنبالشان ‌‎می ‌کنند که با کی می‌ روند، کجا می‌ روند و با کی ارتباط برقرار می ‌کنند. چند بار ‌‎ ‎‌شکنجه ‌شان کردند و گفتند: ما دنبال صالحی نامی می ‌گردیم، ایشان را شما باید به ما‌‎ ‎‌معرفی کنید. چون ارتباط اصلی شهید اندرزگو با منزل ما بود و با این آقایان هم ارتباط‎ ‌داشت. حالا آنها را گرفته بودند. آن موقع شناسنامه ما حسینی، شهرتمان صالحی بود. ‌‎‌اینها خلاصه گیج شده بودند، نمی ‌دانستند چگونه سراغ ما بیایند. خوب آقای ‌‎ ‎‌رفیق دوست باجناق اخوی ما و آقای حیدری هم از دوستان قدیمی موتلفه ای ما هستند. به هر صورت این ها چیزی نگفتند. یک روز که آقای حیدری را آزاد کرده بودند تا از او رد پا بگیرند آمد مغازه پدر ما، با من تماس گرفت، پاهایش را نشان من داد که آش و‎ ‎‌لاش شده بود، گفت خودتان را جمع کنید. اینها شما را از من و حاج محسن‎ ‎‌خواسته اند، حواستان جمع باشد، چون سید‌‎‎‌ اینجا می‌ آید، خلاصه خیلی دنبال شما‌‎ ‎‌هستند... تا اینکه سید علی اندرزگو هم با آن کلاه گیس و حالت ‌های‎ ‎‌گریم کرده لو می ‌رود. همان دوران از اول 57 تا شهریور طول کشید این پنج ماهه که ‌‎‌گذشت، ایشان به نام آقای جوادی یا دکتر حسینی دو تا نام مستعار انتخاب کرده بود.‎ ‎‌آقای جوادی مال قبل بود. یک دکتر حسینی هم اضافه کرده‌ بود. بعد یک کلاه شاپو هم ‌‎ ‎‌سرش می ‌گذاشت و دیگر جولان می ‌داد و مرتبا با همین کلاه شاپو می ‌آمد و می‌ رفت.‎ ‎‌یک موتور گازی هم داشت، گاهی وقت‌ ها در خیابان قارقار سوار می ‌شد. می ‌گفتم سید این کارها چیه؟ می ‌گیرند تو را، می ‌گفت بی‌ خیال! چهارده سال فراری بود. خیال کرد دیگر خبری نیست و آب ‌ها از آسیاب افتاده است.‌(2)

 

1.شهید سید علی اندرزگو که در تیم ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت شرکت داشت، ساواک که از یافتن او مأیوس شده بود، به طور غیابی حکم اعدام وی را صادر کرد. او با چهره ها و نام های مختلف سال ها بعد از این ترور به زندگی پرداخت تا اینکه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 57 شناسایی و به شهادت رسید.

2‌. ‎برشی از کتاب امام خمینی و هیات های دینی مبارز؛ ص 144-145؛ خاطره به نقل از اکبر حسینی صالحی 

 

 

 

 

 

مشاهده خبر در جماران