مهدی سنایی، مشاور سیاسی رییس جمهور در نخستین کنفرانس بینالمللی مطالعات اروپا و آمریکا گفت: متأسفانه روابط ایران و اروپا در حال حاضر خوب نیست و روند خوبی را طی نمیکند و تابعی از رابطه با آمریکا شده است. ماههای پیش رو برای کشور حساس است و همه دستاندرکاران باید به دولت کمک کنند چون رفع تحریمها و حل مشکلات اقتصادی کشور بسیار با اهمیت است.
به گزارش خبرنگار جماران؛ مهدی سنایی مشاور سیاسی رییس جمهور در نخستین کنفرانس بینالمللی مطالعات اروپا و آمریکا گفت: سرمایه آقای ظریف وطنپرستی و فهم مسائل جهان است و مطمئنم کشور هم خادمین خودش را فراموش نمیکند.
البته کنارهگیری ایشان خواست رئیسجمهور و دولت نبوده و از جای دیگر تحمیل شده است.
ترامپ به شکل بیسابقهای قواعد بینالمللی را زیر سوال برده است
مهدی سنایی مشاور سیاسی رییس جمهور در نخستین کنفرانس بینالمللی مطالعات اروپا و آمریکا گفت: جنگ اوکراین باعث صف بندی جدید در جهان شد. جنگ غزه هم از جمله عواملی است که در زیر سؤال بردن نظم جهانی مؤثر بود. این یکی از موارد نادر تاریخی بود که افکار عمومی دنیا متحد شد.
پدیده ترامپ به شکل بیسابقهای در زیر سؤال بردن نظم موجود یا حتی قواعد بینالمللی تأثیر داشته است.
افول دموکراسی و رشد پوپولیست هم در اروپا و آمریکا رخ داده است. رشد محافظه کاران در اروپا و روی کار آمدن مجدد ترامپ بخشی از ماجرا است.
ترامپ به قدرت نرم آمریکا آسیب جدی زده و آسیب بیشتری هم خواهد زد
مهدی سنایی مشاور سیاسی رییس جمهور در نخستین کنفرانس بینالمللی مطالعات اروپا و آمریکا گفت: آمریکا بر سر یک دوراهی بین توسعه خودش یا حفظ رهبری مواجه است.
ترامپ به قدرت نرم آمریکا آسیب جدی زده و آسیب بیشتری هم خواهد زد و طبیعتا رقبای آمریکا هم از این شرایط ناخشنود نیستند. چین در رقابت تعرفهای با آمریکا دست برتر را دارد.
به هر حال تردید نیست که آمریکای جدید باعث تضعیف دموکراسی و افزایش اقتدارگرایی شده است.
اروپا بر سر یک دوراهی است که استقلال خودش را حفظ کند یا بیش از این به آمریکا وابسته باشد. این آینده اروپا را تعیین میکند.
ماههای پیش رو برای کشور حساس است و همه دستاندرکاران باید به دولت کمک کنند
مهدی سنایی مشاور سیاسی رییس جمهور در نخستین کنفرانس بینالمللی مطالعات اروپا و آمریکا گفت: متأسفانه روابط ایران و اروپا در حال حاضر خوب نیست و روند خوبی را طی نمیکند و تابعی از رابطه با آمریکا شده است.
ماههای پیش رو برای کشور حساس است و همه دستاندرکاران باید به دولت کمک کنند چون رفع تحریمها و حل مشکلات اقتصادی کشور بسیار با اهمیت است.
به گزارش خبرنگار جماران، مهدی سنایی در «نخستین کنفرانس بینالمللی مطالعات آمریکا و اروپا» با اشاره به تحلیلهایی که اخیراً در رسانهها مطرح و کنارهگیری محمد جواد ظریف با ایلان ماسک مقایسه و تحلیلهایی ارائه شد، گفت: البته این مقایسهها بیشباهت هم نیست، ولی واقعیت این است که وطنپرستی آقای ظریف، برخلاف ایلان ماسک اساساً مشهود است و فهم و شناخت عمیق او از سیاست خارجی و مسائل جهانی، مثالزدنی و شگفتانگیز است. بنابراین سرمایه اصلی ایشان، ازخودگذشتگی برای منافع و اهداف کشور است و این مبالغه نیست. کشور هم خادمان خود را مطمئناً فراموش نخواهد کرد. البته یک تفاوت دیگر هم این است که این کنارهگیری به خواست رئیسجمهور یا دولت نبوده، بلکه بر دولت تحمیل شد.
مشاور سیاسی رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: وقتی صحبت از «اروپا و آمریکا» میکنیم، بحث بر سر غرب جمعی است. وقتی آمریکا و اروپا در کنار هم قرار میگیرند، قاعدتاً بحث، درباره غرب جمعی و جایگاه و نقش آن در جهان کنونی و در نظم آینده است. ما اکنون بهطور کلی در دوره بینظمی به سر میبریم. میتوان گفت در جهان امروز یکی از بهترین تعبیرها را ریچارد هاوس ارائه داده؛ او میگوید «جهان کنونی نه به قواعد گذشته پایبند است و نه آنها را اجرا میکند؛ و نه قواعد جدیدی شکل گرفتهاند.»
وی ادامه داد: این بینظمی در سالهای اخیر تشدید هم شده است. میتوان گفت کاتالیزور اصلی این وضعیت و محرک آن، ویروس کرونا بود که روند جهانیشدن را معکوس و ملیگرایی و تمرکز بیشتر بر اقتصاد پایه را تشدید کرد. همچنین جنگ اوکراین، یکی از مهمترین عوامل بود که باعث صفبندی مجدد در جهان شد. مثلاً گفته شد که اروپا، که پیشتر «دچار سکته مغزی» شده بود، دوباره متحد شد. بنابراین، جنگ اوکراین در تشدید این بینظمی و در ترسیم آیندهای متفاوت نسبت به گذشته، بسیار مؤثر بود.
سنایی تأکید کرد: از دیدگاه من، جنگ غزه نیز از جمله عواملی بود که نظم پیشین را بهطور جدی زیر سؤال برد. اینکه بازیگران غیردولتی توانستند نقشی در سطح جهانی ایفا کنند، آن هم به شکلی بیسابقه، قابلتوجه است، بازیگرانی که حتی به رسمیت شناخته نمیشوند، اما توانستند در سطح جهانی و نظمساز ایفای نقش کنند. البته دولتهای اروپایی بسیاری در این زمینه نمره قبولی نگرفتند، اما افکار عمومی دنیا به شکل بیسابقهای متحد شد. این یکی از معدود موارد تاریخی بود که افکار عمومی جهانی در یک موضوع، بهصورت منسجم واکنش نشان داد؛ نمونهاش راهپیماییها و همایشهای گسترده در کشورهای اروپایی، آمریکایی و سایر نقاط جهان بود.
وی افزود: ظهور قدرتهای جدید و نوظهور نیز از جمله عواملی است که نشانه تغییر نظم جهانی است و همه تحلیلگران را ملزم میکند که آنها را در شکلگیری نظم آینده در نظر بگیرند. در نهایت پدیده ترامپ نیز هست؛ که میتوان گفت به شکلی بیسابقه، نظم پیشین و حتی قواعد بینالمللی کلاسیک را زیر سؤال برد. اگر لیبرالیسم و دموکراسی را از عناصر اصلی نظم پیشین بدانیم، ترامپ و ترامپیسم هر دو مفهوم را به چالش کشیدند.
مشاور سیاسی رئیسجمهور با اشاره به اینکه وابستگی اروپا نسبت به گذشته نیز کاهش یافته است، گفت: این نیز از جمله اتفاقات مهم سالهای اخیر بوده است. همه این موارد، عناصری هستند که هم در نقش آینده آمریکا و اروپا در جهان و هم در نظم آینده، تأثیرگذار خواهند بود. رشد پدیدههایی در سالهای اخیر، از جمله تقویت راست افراطی، نومحافظهکاری و روی کار آمدن جناحهای راست افراطی در کشورهای مختلف، از جمله ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی، همچنین افول دموکراسی و رشد پوپولیسم، از جمله تحولاتی است که در این کشورها رخ دادهاند و سرنوشت آمریکا و اروپا را رقم میزنند.
وی این تحولات را به عنوان بخشی از واقعیتهای جهان معاصر و تأثیرگذار در آینده نظم جهانی توصیف و تصریح کرد: در کشورهای اروپایی، جناح راست افراطی بهصورت جدی در حال رشد است و جریانهای محافظهکار نیز در حال تقویت هستند. در سالهای گذشته، چنین تعبیر میشد که روسیه در حال پشتیبانی و تقویت محافظهکاران در آمریکا و اروپا است و شواهدی نیز در این زمینه ارائه میشد اما رشد فعلی محافظهکاران در این دو سه سال اخیر، و همچنین بازگشت ترامپ به قدرت در آمریکا، نشان میدهد که الزاماً همه این تحولات ناشی از دخالت روسیه نیست، بلکه بخشی از روندی است که در دورهی گذار نظم جهانی در حال وقوع است. آخرین نمونه آن، انتخابات لهستان بود. در انگلستان نیز اگر انتخاباتی برگزار شود، احتمال پیروزی جناح راست افراطی بهمراتب بیشتر از گذشته است؛ برخلاف دورههایی که فقط دو حزب محافظهکار و کارگر رقابت اصلی را داشتند. این یک پدیدهی جهانی است که باید در تحلیل آیندهی نظم بینالمللی مورد توجه قرار گیرد.
سنایی با اشاره به اینکه افول دموکراسی نیز از جمله اتفاقاتی است که به همراه رشد پوپولیسم تحولات مهمی را رقم زده است، گفت: در مورد آمریکا و بهطور کلی غرب جمعی، باید گفت که این کشورها برخلاف نظممحور پیشین، امروز با رقبای جدیدی مانند روسیه و چین مواجه شدهاند. همچنین در سطح مفهومی و در عناصر شکلدهنده دولتهای داخلی خود، با پدیدههایی چون رشد جناح راست افراطی، افول دموکراسی، و رشد پوپولیسم مواجهاند که همراستا با رویههای گذشته غرب و نظم پیشین نیستند.
وی ادامه داد: بهطور خاص، آمریکا بر سر یک دو راهی قرار گرفته است؛ اینکه بر توسعه داخلی خود تمرکز کند یا هزینههای حفظ رهبری جهانی خود را بپذیرد. این موضوع با این پرسش نیز پیوند دارد که آیا ترامپ یک پدیده موقتی است که سپری خواهد شد و آمریکا از او عبور میکند، یا اینکه ظهور ترامپ نشانهای از خلأها و کاستیهای عمیقتری در نظام حکمرانی و سیاسی آمریکا است و ترامپهای دیگری نیز ظهور خواهند کرد.
مشاور سیاسی رئیس جمهور با اشاره به اینکه در درون خود آمریکا نیز، اندیشمندان لیبرال، ترامپ را یک استثنا تلقی میکنند اما برخی دیگر او را نماینده نوعی واقعگرایی جدید در سیاست آمریکا میدانند که احتمالاً این خلأ را عمیقتر خواهد کرد، اظهار داشت: آنچه مسلم است این است که تصویر و قدرت نرم آمریکا توسط ترامپ آسیب جدی دیده و باز هم آسیب خواهد دید. امروز آمریکا با این پرسش بنیادین مواجه است که آیا میخواهد هزینههای حفظ رهبری جهانی خود را بپردازد، یا بهجای آن بر مسائل داخلی تمرکز کند. رقبای آمریکا از این وضعیت ناخشنود نیستند. چین از این تزلزل و بیثباتی در آمریکا خوشحال است و به همین دلیل نیز در مذاکراتی مانند بحث تعرفهها، دست برتر را دارد. البته چین تلاش میکند با حوصله و انعطاف، ضمن اجتناب از امنیتی شدن روابطش با آمریکا و اروپا، منافع اقتصادی خود را همچنان حفظ کند.
وی درباره روسیه و رابطه آن با آمریکا نیز تأکید کرد: اخیراً مقالهای منتشر شده و در آن ترامپ را تا حدی با گورباچف مقایسه کرده است. گورباچف بهدنبال کاهش هزینههای ایدئولوژیک رهبری شوروی در جهان بود. این شباهت از نظر شکلی وجود دارد، اما اینکه از نظر محتوایی هم چنین شباهتی برقرار باشد، و اینکه آیا آمریکا تن به نوعی اصلاحات خواهد داد و خود را بازسازی خواهد کرد، یا اینکه این بیثباتی داخلی و شکاف ملی در آن تقویت خواهد شد، محل بحث است. به هر حال، اینکه آمریکا در وضعیت فعلی باعث تضعیف دموکراسی و تقویت اقتدارگرایی در جهان شده، انکارناپذیر است. اما اینکه این روند به کجا خواهد رفت، هنوز روشن نیست.
سنایی با بیان اینکه درباره اروپا، تقریباً اتفاقنظر وجود دارد که اروپا دیگر آن سطح از تأثیرگذاری گذشته را در حوزه امنیت و اقتصاد ندارد، گفت: آن «یورو-سنتریسم» سابق دیگر وجود نداشته و جهان از آن عبور کرده است و اروپا عملاً بخشی از مولفههای قدرت خود را به دیگر مناطق جهان واگذار کرده است. اینکه اروپا به اصولی که به آنها افتخار میکرد و گاه به شکلی افراطی درباره آنها سخن میگفت، از جمله نقش بهعنوان مرکز هنجاری، اخلاقی، و مدنی جهان، هنوز توانایی حفظ آنها را دارد یا نه، محل تردید است. بهنظر میرسد اروپا امروز بر سر یک دوراهی جدی قرار دارد، اینکه استقلال راهبردی خود را حفظ کند، یا اینکه بیش از گذشته به آمریکا وابسته شود. این انتخابها، آیندهی اروپا را تعیین خواهند کرد.
وی با اشاره به اینکه روابط اروپا با روسیه جنبه امنیتی پیدا کرده است، افزود: روابط اروپا با ایران نیز تا اندازهای امنیتی شده و متأسفانه این روند در حال تشدید است. شاید این اتفاق هنوز در روابط با چین رخ نداده اما نشانههایی از امنیتی شدن در روابط با چین نیز در حال ظهور است. بخشی از این عدم تشدید امنیتی شدن در روابط با چین، به دلیل تحمل بیشتر چین بوده است. بنابراین، این وضعیت دستاوردی برای اروپا محسوب نمیشود و صرفاً منجر به تضعیف بیشتر موقعیت اروپا خواهد شد.
مشاور سیاسی رئیس جمهور با بیان اینکه چین و روسیه طبیعتاً از نظم چندقطبی جهانی حمایت میکنند، گفت: اگر روسیه میتوانست جنگ اوکراین را بهصورت قاطع و در چند هفته به پایان برساند، شاید یک نظم دوقطبی مبتنی بر ژئوپلیتیک شکل میگرفت و روسیه بهعنوان طرف اصلی در برابر غرب در نظم جهانی شناخته میشد اما با بروز مشکلات و طولانی شدن این جنگ، تحلیلگران روسیه بیش از پیش به نظم چندقطبی تمایل پیدا کردهاند. در صورت شکلگیری یک نظم دوقطبی، محور اصلی در برابر غرب بهطور طبیعی چین خواهد بود و روسیه در کنار چین قرار خواهد گرفت. مفهومی که این روزها بسیار مورد توجه قرار گرفته، بحث «جنوب جهانی» و «اکثریت جهانی» است. در این چارچوب، کشورهای آسیایی، چین، روسیه و اخیراً ایران نیز جای گرفتهاند. این موضوع قابل توجه و تحلیلپذیر است.
وی درباره روابط ایران و اروپا نیز گفت: متأسفانه روابط ایران و اروپا در وضعیت مناسبی نیست و مسیر مطلوبی را طی نمیکند. بخش عمدهای از این وضعیت به این برمیگردد که روابط اروپا با ایران به تابعی از روابط اروپا با آمریکا تبدیل شده است. به نظر من، به نفع هر دو طرف است که گفتوگوهای مستقیم و جدیتری در خصوص روابط دوجانبه صورت گیرد و آمریکا نیز نباید در دام امنیتی شدن روابط با ایران بیفتد؛ چرا که این روند نه به نفع اروپا خواهد بود و نه به نفع جامعه جهانی. باید امیدوار بود که اروپا از عملکرد خود در قبال غزه و در کل منطقه خاورمیانه درس بگیرد و نگاهی مستقلتر به مسائل جهان، بهویژه آسیا و ایران، پیدا کند.
سنایی در زمینه مذاکرات آمریکا و ایران هم گفت: این مذاکرات مسیر روشنی را دنبال میکند. هم بر تحقق و به نتیجه رسیدن یک توافق تمرکز دارد و هم در عین حال، بر حقوق خود ایستادگی میکند. سال جاری و ماههای پیش رو، ماههایی حساس برای کشور هستند. به نظر من، همه دستاندرکاران، کارشناسان و صاحبنظران میتوانند به دولت و نظام سیاسی کشور کمک کنند تا تصمیمات درستی اتخاذ شود. چرا که حفظ عزت ملی و استقرار کشور، در کنار قرار گرفتن در مسیر رفع تحریمها، توسعه اقتصادی و خروج از مشکلات معیشتی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.