متحجران به روز شده اند و خود را چهره به چهره امام خمینی قرار نمی دهند و بیشتر مشغول ترویج نگاه های سنتی و دوری از سیاست هستند ! اما در عین حال ؛ بشکل پوششی ، قلم و زبانِ معدودی از افراد را به خدمت گرفته اند تا بر حرمت و حریم امام و مجاهداتهای مردم عزیز تاخته و آنان را بی آبرو کنند!
"متحجران" ؛ افراد دگمی هستند که به یک شناخت سطحی و تک بُعدی از دین پسنده کرده و بر آن سماجت جدی دارند ! و البته این سماجت همانطوریکه میتواند ریشه در "دین شناسی سطحی" داشته باشد ، میتواند ریشه در رفاه و آسودگی و دور بودنِ از خطر داشته باشد!
متحجران ؛ آنچنان از امام خمینی آسیبی خورده اند که حالا حالاها رها کننده امام راحل و هر کسی که نام او را ببرد نیستند و نخواهند بود! به باور این جانب ؛ متحجران به روز شده اند و خود را چهره به چهره امام خمینی قرار نمی دهند و بیشتر مشغول ترویج نگاه های سنتی و دوری از سیاست هستند ! اما در عین حال ؛ بشکل پوششی ، قلم و زبانِ معدودی از افراد را به خدمت گرفته اند تا بر حرمت و حریم امام و مجاهداتهای مردم عزیز تاخته و آنان را بی آبرو کنند!
گروه دیگری از متحجران ، اعم از حجتیه های دیروز و حجتیه های جدید با نام های مزیّن به دین در هسته های سیاسی کشور حضور پیدا کرده اند تا زیرکانه با پوشش نام بردن از امام خمینی ، بر مبانی او بتازند!
طبق پیش بینی آن امام عزیز ، این حملات پوششی و غیر پوششی همواره ادامه خواهد داشت ، آنجا که گفت:
"پیش گروههایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم و احتمال قوی می دهم که پس از من برای انتقامجویی از من به بعض نزدیکان و دوستانم تهمتها که من آنها را ناروا می دانم بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند".
سخن و شبهه ما در این است؛ راستی چرا در این سال های اخیر روزگار درباره امام خمینی چنین است؟ چه شده که عده ای معدود و بی پروا، با او و نام او اینقدر دشمنی میکنند و کسی هم متعرضِ جدیِ آنان نمیشود؟
بزرگی می گفت: در شهر ما یک پهلوان پفکی بود که وقتی جوانان محل او را می زندند و زورش به آنان نمی رسید می آمد خانه و مادرش را زیر کتک می گرفت! این احتمال را عقلانی بدانید؛ هستند کسانیکه امروز در زیر فشارهای سیاسی بوده و جرات نقد حضرات را ندارند ومیروند سراغ امام خمینی و بر او می تازند!
اجازه دهید از متحجران و دشمنی آنان با امام راحل بگویم؛
متحجران در زمان تدریس امام در دهه سی در حوزه قم بخاطر تدریس فلسفه و عرفان توسط امام ، بر امام مینواختند!
و در دهه چهل بخاطر روحیه امام در مبارزه با شاه عصبانی بودند و میگفتند؛ "شاه شیعه" راچه کار دارید!
و دهه پنجاه بخاطر طرح حکومتی اسلامی با عنوان "جمهوری اسلامی" امام را متهم به قدرت طلبی میکردند!
و دهه شصت بخاطر دفاع در برابر تجاوز رژیم سفاک صدام و اربابانش، میگفتند؛ جواب این خون ها را چه کسی میدهد!
امروز محور حملات به امام در امور یاد شده ادامه دارد؛
گاهی با نام "مکتب تفکیک" بر مخالفت با علوم عقلی -فلسفه و عرفان- می پردازند!
و یا با نام "ولایت" بر آتش تفرقه مذهبی می دمند!
و یا با نام "حفظ دینِ مردم" بر جدایی دین و سیاست اصرار دارند!
اما امروز فرصت طلبی جدیدی نصیب دشمنان امام راحل شده که نمیتوان آن را مورد غفلت قرار داد ! متحجران در این سالهای اخیر کمال سوء استفاده را از دو رخداد سنگین برده و میبرند؛
اول ؛ نارضایتی عمومی که ریشه در فقر اقتصادی دارد. این چالش را دست گرفته و به رخ ملت می کشند ؛ این بود رفاهی که از بیرون کردنِ شاه توقع داشتید؟!
دوم ؛ متحجران دیدند در بخش های مهمی از کانون های سیاسی تبلیغِ معناداری از حکمرانی می شود که در درون آن اهانت به شخصیت مردم است!
صاحب این قلم از آن جوانِ عزیزی که با بسیاری از کمبودها مواجه است وبه زعمش انقلاب و امام باعث این شرائط است، گلایه نداشته و به او حق میدهد که ناراحت باشد و منتقد باشد. اما از او درخواست واقع گرایی دارد.
بمقتضای واقع گرایی؛
اول؛ خیال منتقدانِ بی پروا راحت باشد که امام خمینی در نزد ارادتمندانش کمترین رتبه ای از مقام عصمت را هم ندارد.
امام بزرگوار بصراحت نوشت: "علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق ـ جل و علا ـ مقصر و مجرمم و از درگاه متعالش امید عفو و بخشش دارم .. در نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور و تقصیر و از آنان امید عفو و طلب آمرزش دارم"
دوم؛ درخواست میکنم با دقت ببینید پشت قلم پر از نقدی که فقط در این سالها به حرکت افتاده چیست؟ آیا صاحبان آن قلم ها در طول چهل سال هیچ مسئولیتی در این نظام در بخش کلان و غیر کلان نداشته اند؟! آیا در پرونده آنان و منسوبین آن همه چیز گل و بلبل است؟!
میخواهم بگویم ؛ مراقب کسانی باشید که ظاهرا از سفره انقلاب جا ماندند و دیر رسیدند و امروز به نام نقد بر همه افتخارات و شخصیت های دینی و ملی تان لجن پراکنی میکنند ! صدالبته ؛ زمانه هویت آنان بر ملا خواهد کرد. "و لا یحیق المکر السئ الاباهله". (فاطر/۴۳)