28 سال از دوم خرداد 76 می‌گذرد، روزی که مردم با رای 20 میلیونی خود به سیدمحمد خاتمی، کسی را انتخاب کردند که می‌خواست نماینده و صدای آنان در حاکمیت باشد.

پایگاه خبری جماران: 28 سال از دوم خرداد 76 می‌گذرد؛ روزی که مردم با رای 20 میلیونی خود به سیدمحمد خاتمی، کسی را انتخاب کردند که می‌خواست نماینده و صدای آنان در حاکمیت باشد.

به گزارش خبرنگار جماران، دوم خرداد فقط یک پیروزی انتخاباتی نبود؛ نقطه‌ی تلاقی امید، خواست تغییر و مطالبه‌ جامعه مدنی بود. رأی به سیدمحمد خاتمی، رأی به عبور از انسداد سیاسی، به رسمیت شناختن حقوق شهروندی و احیای گفت‌وگو در جامعه‌ای خسته از انحصار بود. در حالیکه تبعات پس از پایان دفاع مقدس باعث شده بود فضای سیاسی و فرهنگی کشور در همان حالت امنیتی باقی بماند و حضور جریان محافظه‌کار و حتی افراطی در تمام ارکان قدرت، هیچ امیدی را در نسل جوان باقی نگذاشته بود، حضور مردی که بر «آزادی بیان» تاکید می‌کرد، از «تعامل با دنیا» سخن می‌گفت و شعار «زنده باد مخالف من» سرمی‌داد، باعث شد فصلی جدید در تاریخ ایران رقم بخورد.

عملکرد دولت خاتمی به گونه‌ای بود که باعث شد در سال 78 نیز مردم در انتخابات مجلس به افرادی با رنگ‌وبوی اصلاح‌طلبی رای دهند و بدین ترتیب در خرداد 79، مجلس ششم که به عنوان اصلاح‌طلب‌ترین مجلس شورای اسلامی شناخته می‌شود، تشکیل شد و دو قوه مجریه و مقننه در اختیار اصلاح‌طلبان قرار گرفت.

اگرچه بهبود شرایط فرهنگی و اجتماعی بخش اصلی شعارها و اهداف دولت خاتمی را تشکیل می‌داد، اما این دولت در بخش اقتصادی نیز به گونه‌ای عمل کرد که هنوز هم پس از گذشت نزدیک به سه دهه، دارای بهترین عملکرد اقتصادی در جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. تورم نزولی در طی 8 سال، ثبات نسبی قیمت ارز، رشد اقتصادی 4.3 درصدی، افزایش درامد سرانه و افزایش درآمد ارزی کشور از مهمترین نقاط قوت کارنامه اقتصادی دولت‌های هفتم و هشتم بود که نشان می‌دهد دولت خاتمی در برخی از موارد، حتی در مقایسه با احکام برنامه سوم توسعه (1383-1379) هم عملکرد بهتری داشته است.

به علاوه در بعد سیاست خارجی نیز دولت خاتمی تصویری جدید از ایران به جهان عرضه کرد؛ تصویری که کاملا با آن چیزی که تا آن زمان به خاطر تندروی‌های داخلی و خارجی از ایران برساخته شده بود، تفاوت داشت. شاید بتوان نقطه اوج تلاش‌های دیپلماتیک دولت برای نشان دادن چهره‌ای صلح‌طلب از ایران را آن روزی دانست که خاتمی از پشت تریبون سازمان ملل، ایده «گفت‌وگوی تمدن‌ها» را مطرح کرد و بر همین اساس، سال 2001 به پیشنهاد ایران، توسط سازمان ملل به عنوان گفت‌وگوی تمدن‌ها نام گرفت.

رضایت مردم از دولت نخست خاتمی در حدی بود که او در سال 80 نیز توانست با رأی بیش از 21 میلیونی، برای دومین بار منتخب مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری شود. البته که از همان نخستین روزهای پس از دوم خرداد 76، جریان اصولگرا و تندروها که نمی‌توانست پیروزی رقیبش را تحمل کند، شروع به تلاش برای زمین زدن دولت خاتمی کرد. حادثه کوی دانشکاه در تیرماه 78، توقیف روزنامه‌های اصلاح‌طلب، تبلیغات علیه دولت در صداوسیما و ردصلاحیت گسترده اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس هفتم، از جمله این اقدامات بود. تلاش‌ها برای تضعیف دولت در حدی بود که خاتمی در یکی از سخنرانی‌هایش گفت که دولتش هر 9 روز با یک بحران جدید مواجه می‌شود.

نهایتا تلاش‌های اصولگرایان جواب داد و آنان در انتخابات 84 توانستند به نتیجه مطلوب‌شان برسند. اشتباهات اصلاح‌طلبان در معرفی چند نامزد انتخاباتی از یک سو و سرخوردگی بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان به دلیل عدم تحقق تمام امیدواری‌های ایجادشده در دوم خرداد از سوی دیگر، باعث انتخاب احمدی‌نژاد در انتخابات نهم ریاست‌جمهوری شد و بدین ترتیب ایران پس از 8 سال پیشرفت و شکوفایی در تمام زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، مجددا در سراشیبی قرار گرفت.

عملکرد احمدی‌نژاد در دولت اولش به گونه‌ای بود که مردم مجددا در سال 88 استقبال گسترده‌ای از اصلاح‌طلبان کردند و با حمایت پرشور خود از میرحسین موسوی و مهدی کروبی، خواهان حضور مجدد یک اصلاح‌طلب در جایگاه ریاست‌جمهوری شدند، اما بنا بر هر دلیلی، اصلاح‌طلبان در آن انتخابات شکست خوردند و بدین ترتیب دولت دوم احمدی‌نژاد روی کار آمد.

در سال‌های 92 و 96 نیز مردم با رأی دادن به حسن روحانی که اگرچه سابقه اصلاح‌طلبی نداشت، اما از حمایت اصلاح‌طلبان برخوردار بود، مجددا صدای تحول‌خواهی خود و نارضایتی از وضعیت کشور را به گوش نظام رساندند. روحانی نیز اگرچه در دولت نخست خود عملکردی رضایت‌آمیز داشت و با گشایش در سیاست خارجی و امضای برجام توانست به توفیقات زیادی در زمینه‌های مختلف از جمله اقتصادی به دست آورد و یک فرصت تنفسی برای کشور فراهم کند، اما عملکرد او در دولت دومش باعث شد مجددا بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان سرخورده شوند و خود را از آن جدا کنند؛ سرخوردگی‌ای که تا امروز هم ادامه دارد و حضور پایین مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته علی‌رغم حضور یک نامزد اصلاح‌طلب، از نتایج آن است.

28 سال از دوم خرداد می‌گذرد؛ روزی که اصلاح‌طلبان آن را حماسه می‌نامند و بخش زیادی از مردم از آن به عنوان روزی یاد می‌کنند که با امید فراوان پای صندوق‌های رای رفتند و نهایتا ناامید شدند. اما قائل به هر کدام از این دو دیدگاه که باشیم، واقعیت این است که دوم خرداد بیش از هرچیزی، یک فرصت برای حاکمیت بود؛ فرصتی برای ایجاد اصلاحات در چارچوب جمهوری اسلامی و افزایش اعتماد عمومی نسبت به نظام. اما بخشی از حاکمیت بنا بر هر دلیلی، در برابر استفاده از این فرصت ایستاد و آن را از دست داد و به نظر می‌رسد بخش عظیمی از مشکلات کشور و اعتراضات مردمی از 88 گرفته تا 96، 98 و 1401، نتیجه همین فرصت‌سوزی است.

حمیدرضا جلایی پور

حاکمیت در حال تن دادن به اصلاحات است

حمیدرضا جلایی‌پور، استاد گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و مدیرمسئول روزنامه اصلاح‌طلب «جامعه» در دوره اصلاحات، معتقد است حاکمیت از انتخابات سال گذشته، اندکی در حال تن دادن به تغییرات است و باید از این تغییرات حمایت کرد.

وی در گفت‌وگو با خبرنگار جماران اظهار کرد: اجازه بدهید اول از توفیقات اصلاحات بگویم؛ کاری که حتی دوستداران اصلاحات هم انجام نمی‌دهند. به نظر من در انتخابات دوم خرداد ١٣٧۶ دو کار مهم انجام شد؛ یکی اینکه نیروهای سیاسی ریشه‌دار خط امام که در انقلاب و جنگ هشت‌ساله و سپس در دوره هشت‌ساله سازندگی تجربه داشتند، در یک پیوند نانوشته با نیروهای محذوف جامعه، از نامزدی سید محمد خاتمی دفاع کردند. در حقیقت آنان ننشستند بینند چه می‌شود و فرصت انتخابات که میراث انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ۵٧ بود را مغتنم شمردند.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با بیان اینکه کار مهم بعدی پیروزی خاتمی بود، افزود: در آن زمان که این خودسرزنشی کنونی در فضای رسانه‌ای و مجازی مانند امروز نبود، مردم یک‌پارچه در انتخابات شرکت کردند و پیروزی قاطع و غیرمنتظره و 20 میلیونی محمد خاتمی را آفریدند. همان موقع هم بخش‌های رادیکال جناح اصولگرا دنبال تقلیل جمهوری اسلامی به امارت اسلامی بودند، و حامیان خاتمی ننشستند نگاه کنند و در انتخابات شرکت کردند. پیروزی تعیین‌کننده خاتمی زمینه‌ساز دو پدیده پربرکت در دولت و جامعه ایران شد؛ پدیده‌هایی که باعث شد در عصر تهدید بوش پسر پس از ضربه القاعده به دو برج تجاری در نیویورک در 11 سپتامبر، هم دولت و هم جامعه ایران توانمند شوند.

جلایی‌پور ادامه داد: پدیده اول این بود که پس از دوم خرداد، جنبش مدنی اصلاحات در جامعه شکل گرفت. این پدیده و این حرکت جمعی مبارک، یک «جنبش مدنی» بود و از نوع شورش، ناجنبش و انقلاب نبود. گفتمان این جنبش مدنی حاکمیت قانون و توسعه همه‌جانبه ایران با تاکید بیشتر بر توسعه سیاسی بود و روشنفکران، نخبگان، دانشجویان فعال، جوانان و زنان و به طور کلی طبقه متوسط فرهنگی از این جنبش مدنی و اصلاحی حمایت می‌کردند. این جنبش کور نبود و هدف داشت؛ هدفش هم سرنگونی نظام نبود، بلکه اصلاح نظام جمهوری اسلامی از طریق روش‌های قانونی، تدریجی و خشونت‌پرهیز را دنبال می‌کرد. در بعد تشکیلاتی نیز تشکل‌های ریشه‌دار سیاسی مانند مجمع روحانیون، حزب مشارکت، حزب کارگزاران و دفتر تحکیم دانشجویان حامی این جنبش بودند. این جنبش حامی مردمی دولت خاتمی محسوب می‌شد.

وی اضافه کرد: پدیده دوم موفقیت دولت خاتمی در اداره بهتر جامعه در دوره هشت‌ساله اصلاحات بود. از حیث اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دولت خاتمی موفق‌ترین دولت پس از انقلاب است. در این دوره مشکلات وجود داشت، قتل‌های زنجیره‌ای و حمله به کوی دانشگاه و بستن مطبوعات جریان داشت و تهدید بوش پسر هم  بود، اما روی هم رفته، مردم در دولت خاتمی زندگی بهتری داشتند. در دولت خاتمی میانگین رشد اقتصادی سالانه حدود ۶٪ شد، میزان تورم به 10 درصد رسید و سیاست یکسان‌سازی نرخ ارز با موفقیت انجام شد که به ثبات بازار ارز کمک کرد.

استاد گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران با بیان اینکه همچنین در آن دولت حساب ذخیره ارزی برای مدیریت درآمدهای نفتی و کاهش وابستگی به نفت تشکیل شد، گفت: قیمت حاملان انرژی به صورت پلکانی و تدریجی و بدون اعتراض مردمی افزایش یافت، استقراض دولت از بانک مرکزی ممنوع شد، تسهیلات تکلیفی کاهش یافت و سامانه مالیاتی بهبود پیدا کرد. سرمایه‌گذاری خارجی نسبت به تولید ناخالص داخلی نیز از حدود 26 در صد در ۱۳۷۵ به حدود 29 در صد در ۱۳۸۳ افزایش یافت. البته لازم به ذکر است خصوصی سازی و یارانه‌ها در این دوره با موفقیت سامان پیدا نکرد.

جلایی پور با بیان اینکه دولت خاتمی از حیث سیاسی نیز اولین انتخابات شوراهای شهر و روستا را در سال ۱۳۷۷برگزار کرد، افزود: این امر به افزایش مشارکت مستقیم مردم در اداره امور محلی منجر شد. همچنین فضای سیاسی با افزایش آزادی مطبوعات و نشست‌های دانشگاهی باز شد. خاتمی در سطح سیاست خارجی ایده «گفت‌وگوی تمدن‌ها» را مطرح کرد که در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفت و سازمان ملل متحد سال ۲۰۰۱ را به این نام اعلام کرد. خاتمی برای اصلاح قوانین انتخاباتی و افزایش شفافیت سیاسی تلاش کرد که البته با مقاومت‌هایی رو به رو شد. تمایزیابی و تشکل‌یابی سیاسی تقویت شد، حزب مشارکت شکل گرفت و مجمع روحانیون مبارز و هیات‌های موتلفه به صورت رسمی درآمدند و به افزایش مشارکت سیاسی کمک کردند.

وی با بیان اینکه به علاوه در دولت خاتمی از حیث اجتماعی نیز آزادی‌های مدنی رونق گرفت، عنوان کرد: در آن دوره، فضای بازتری در دانشگاه‌ها و جامعه برای بحث‌های سیاسی و اجتماعی فراهم شد. برخی قوانین مرتبط با زنان، مانند افزایش سن ازدواج، تعیین مصادیق عسر و حرج برای طلاق و اولویت دادن به مادر برای حضانت فرزند تا ۷ سالگی، اصلاح شد، برای لغو ممنوعیت اعزام دانشجویان دختر به خارج از کشور تلاش‌هایی صورت گرفت و مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان و جوانان، به‌ویژه در انتخابات ۱۳۷۶ و ۱۳۸۰، افزایش یافت. البته با وجود اینکه مشارکت اقتصادی زنان کمی بهبود یافت ولی همچنان پایین باقی ماند.

مدیرمسئول روزنامه اصلاح‌طلب جامعه در دوره اصلاحات اضافه کرد: به علاوه از حیث فرهنگی نیز دولت خاتمی با رشد چشمگیر مطبوعات، آزادی‌های مدنی و فعالیت‌های فرهنگی، به باز شدن فضای نقد و گفت‌وگو در جامعه کمک کرد. فعالیت‌های هنری، سینمایی، موسیقی و ادبی رشد فزاینده یافت و در محیط‌های دانشجویی، 2500 نشریه دانشجویی منتشر شد. مناطق اهل سنت نشین در ایران با گشودگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی روبرو شدند و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های ورزشی و فرهنگی نیز افزایش یافت. بدین سان مردم ایران با مشارکت انتخاباتی خود در دوم خرداد 76 و با به پیروزی رساندن سید محمد خاتمی در جامعه ایران، یک جنبش مدنی اصلاحات شکل دادند و با حمایت از این جنبش، موفق‌ترین دولت در اداره کشور پس از انقلاب پا به عرصه گذاشت. این از توفیقات اصلاحات بود.

جلایی‌پور در تشریح نقاط ضعف جریان اصلاحات، بیان کرد: من با ارزیابی «شکست اصلاحات» مخالفم، بلکه معتقدم در انتخابات ١٣٨۴ «نیروی سیاسی اصلاح‌طلبان» شکست خورد نه مشی اصلاحات. البته چه بسا اگر در همان انتخابات سال ٨۴ هم اصلاح‌طلبان با چهار نامزد وارد نمی‌شدند، شاید شکست نمی‌خوردند. ضمنا شکست اصلاح‌طلبان علل دیگری هم داشت. یکی از آن‌ها، تهدیدات بوش پسر بود که بی‌شرمانه ایران زمان خاتمی را «محور شر» اعلام و ایران را تهدید وجودی کرد. پس از این تهدید، حاکمیت ایران به جای حرکت به سوی توسعه و سند چشم‌انداز، به سوی بازدارندگی و تقویت سیاست‌های مقاومتی در منطقه رفت و در برابر جنبش اصلاحات و دولت خاتمی و فرایند حیاتی توسعه کشور گارد گرفت و از دولت پنهان دفاع کرد.

وی با بیان اینکه عامل دوم بی‌توجهی جریان اصلاحات به عدالت اجتماعی بود، اظهار کرد: در دوم خرداد هم طبقه متوسط و هم اقشار حقوق‌بگیر و ضعیف به خاتمی رای دادند، اما در انتخابات 84، اقشار ضعیف به احمدی‌نژاد که شعار عدالت اجتماعی و کمک به محرومان را می‌داد، رای دادند. نهایتا عامل سوم بخشی از نخبگان و تغییرخواهان جوان بودند که از مشی اصلاحی فاصله گرفته و در عصر انقلاب‌های رنگی، از خاتمی عبور کردند و دنبال انجام «انقلاب آرام» افتادند. البته آنان نتوانستند انقلاب آرام کنند، اما به خاتمی و جبهه اصلاحات در پیگیری مش اصلاحی ضربه زدند. هم‌اکنون پس از دو دهه بخشی از همین نیروها به سرنگونی‌طلبان پیوستند و متاسفانه چشم امید به جنایت جنگی نتانیاهو علیه ایران دارند.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با بیان اینکه همچنان مشی اصلاحات قابل دفاع است، عنوان کرد: شما ببینید هم‌اکنون جامعه و دولت ایران با انواع ناترازی‌ها و معضلات و تبعیض‌ها روبرو است و ما یک جامعه ناراضی داریم. سوال راهبردی و کلیدی این است که برای عبور از این معضلات چه باید کرد؟ شما به صحنه جامعه سیاسی ایران که نگاه کنید، می‌بینید چهار راهبرد وجود دارد. یکی همان راهبرد اصولگرایی است که می‌گوید نظام سیاسی مشکلی ندارد و مشکل در توطئه خارجی است که قدرت روایت‌سازی دارد و جوانان ما را فریب می‌دهد. جلیلی در انتخابات ١۴٠٣ نماد این مشی بود.

جلایی‌پور ادامه داد: راهبرد دوم همان مشی اصلاحات است، به این معنا که برای ظرفیت‌سازی در دولت و رفع ناترازی‌های بحرانی در جامعه لازم نیست اول رژیم را تغییر دهیم و بعد سراغ اصلاح و ترمیم برویم. این درست است که مشی اصلاحی پایگاه اجتماعی سال 80 را ندارد که خاتمی نزدیک ٢٢ میلیون رای بیاورد. ولی همین مشی در انتخابات ١۴٠٣ و با مشارکت زیر 50 درصد، پزشکیان را به پیروزی رساند. هم‌اکنون در دولت پزشکیان وضعیت سیاست خارجی، عدم فشار به پوشش مردم و گشودگی دانشگاه‌ها و تولیدات هنری بسیار بهتر از زمان تسلط خالص‌گرایان و یکدست‌سازان است.

وی با بیان اینکه راهبرد سوم مشی تحول‌طلبان و حامیان تغییرات ساختاری است که منتظرند در ایران انقلاب آرامی بشود تا سپس مشکلات دولت و جامعه حل گردد، گفت: این مشی هم دو مشکل دارد؛ یکی این که تا کی باید منتظر انقلاب آرام بود؟ دوم این که به فرض انقلاب آرام هم انجام شد، با بی‌دولتی  پس از انقلاب در این خاورمیانه لغزنده و با این نتانیاهوی نسل‌کش که به سرزمین سوریه هم رحم نمی‌کند، چه باید کرد؟ متاسفانه تحول‌طلبان به این سوالات پاسخ نمی‌‌دهند. نهایتا راهبرد چهارم مشی سرنگونی‌طلبان است. حامیان این مشی امیدشان به ماشین جنگی دشمن است تا به جمهوری اسلامی ضربه بزند، تا به قیمت ویرانی ایران بتوانند بیایند به قول خودشان کشور را نجات دهند. واضح است که از بین این 4 راهبرد، همچنان مشی اصلاحی معقول‌تر، عملی‌تر و از همه مهمتر حافظ ایران است.

استاد گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در خصوص رویگردانی مردم از اصلاح‌طلبان، بیان کرد: اولا؛ در شرایط امروز و جامعه دیجیتالی و موبایلی ایران، نه‌تنها اصلاح‌طلبان که هیچ نیرویی رونق اجتماعی ندارد. در فضای مجازی به هیچ فرد و گروهی رحم نمی‌شود. از این لحاظ ما در «عصر سرزنش ملی» به سرمی‌بریم. ثانیا؛ ما به نظرسنجی مستمر و متواتر نیاز داریم تا ببینیم اصول‌گرایان، اصلاح‌طلبان، تحول‌طلبان و سرنگونی‌طلبان چه پایگاهی در جامعه دارند. ثالثا؛ انتخابات ١۴٠٣ نشان داد که در میان نیمی از شهروندان، نامزد اصلاح‌طلبان وضع بهتری از اصول‌گرایان دارد. رابعا؛ اگر توافق محدود ایران با آمریکا پیش برود، هرچند معجزه اقتصادی نمی‌شود، اما امور رو به بهبود می‌گذارد و حدس من این است که در انتخابات بعدی وضع اصلاح‌طلبان بهتر می‌شود.

جلایی‌پور با بیان اینکه متأسفانه حاکمیت در دوره اصلاحات در مخالفت با اصلاح‌طلبان از دولت پنهان دفاع کرد و قدر اصلاحات را ندانست، افزود: در دو دوره احمدی‌نژاد حاکمیت دنبال جارو کردن اصلاح‌طلبان از دولت بود و بدین سان به ظرفیت دولت در ارائه خدمات پایه ضربه زد. در انتخابات 92 نیز حاکمیت هاشمی رفسنجانی را که شناسنامه انقلاب بود، ردصلاحیت کرد، اما باز هم به صورت غیرمنتظره حسن روحانی با آرای مردم پیروز شد و در پروژه خالص‌سازی اخلال به وجود آمد. در دوره رئیسی قرار بود خالص‌سازی در دولت و جامعه مدنی انجام شود و متاسفانه سه سال کار این دولت، ایران را با تهدید امنیتی روبرو کرد.

وی ادامه داد: به نظر می‌رسد حاکمیت از انتخابات سال گذشته، اندکی در حال تن دادن به تغییرات است و باید از این تغییرات حمایت کرد. یکی از این تغییرات این بود که حاکمیت انتخابات را کمی متکثر برگزار کرد و دیگر این بود که سیاست «نه جنگ و نه مذاکره» را به سیاست «نه جنگ و مذاکره» تغییر داد. همچنین تغییر دیگر این است که حاکمیت در عمل کمی تکثر در سبک زندگی و پوشش را پذیرفته است. از این اقدامات خوب باید دفاع کرد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه من با این تعبیر برخی که معتقدند اصلاحات مرده است، موافق نیستم، گفت: جامعه و دولت و نیروهای سیاسی هر کشوری خصوصا جامعه و سیاست پویای ایران، موجوداتی سیال و زنده هستند، از مرگ این پدیده‌ها صحبت کردن، حرف‌های بی‌پایه‌ای است. من به همین دلیل در ارزیابی از سیاست و جامعه از واژه‌های «زنده»، «مرده»، «پایان»، «فروپاشی» و «دیگه تمومه» صحبت نمی‌کنم. نکته دوم این که علوم اجتماعی هم به ما این قدرت را نمی‌دهد که از مرگ و زنده بودن قطعی پدیده‌ای اجتماعی خبر دهیم. آینده باز است و علوم اجتماعی به ما کمک می‌کند که نسبت به آینده حدس‌ها و احتمالاتی را ارائه دهیم. اتفاقا ارزیابی من این است که مشی اصلاح‌طلبی حیات داشته و پررونق‌تر هم می‌شود.

جلایی‌پور با بیان اینکه به نظر من برای رونق اصلاحات و تغییر اوضاع ایران حداقل سه کار را باید بدون شرمندگی انجام بدهیم، عنوان کرد: اول این که از حاکمیت و دولت پزشکیان حمایت کنیم تا در مذاکرات با آمریکا با عزت و موفقیت پیش برود و ایران با هزینه کمتر از شرایط شبه جنگی فعلی عبور کند و حتی اگر در این دوره هم حاکمیت در مذاکره موفق نشد، اصلا ناامید نشویم. به نظر می‌رسد حاکمیت با بازگشت نظام سیاسی به «سیاست خارجی متوازن» همراهی می‌کند و در حال درس گرفتن از سیاست خارجی و داخلی نامتوازن دو دهه ‌پیش است. لذا این حرف درست نیست که بگوییم تغییر در سیاست‌ها به خاطر ترس آنان بوده است. اتفاقا درس گرفتن کاری خوب و شایسته تشویق است.

وی اضافه کرد: دوم این که ظرفیت دولت را برای ارائه «خدمات پایه» از جمله تأمین دارو، آب، برق، گاز، مسکن و ... را تقویت کنیم. یکی از راه‌های این کار، شایسته‌گزینی است. دولت پزشکیان در تبلیغات انتخاباتی شعار شایسته‌گزینی و کارشناس‌محوری را داد، ولی تاکنون کارها خوب پیش نرفته است. ظاهرا یکی از مشکلات «استعلامات» و یکی دیگر فشار «گروه‌های ذی‌نفع» است. ظاهرا دستگاه‌های اطلاعاتی همچنان تنگ‌نظرانه عمل می‌کنند. شما دیدید دولت را از شخصیتی مثل دکتر سرزعیم در امور بانکی محروم کردند. با بهره‌گیری از مریدان نمی‌توان به ظرفیت اداری دولت افزود. ادامه این وضع یعنی ادامه مهاجرت نخبگان.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب ادامه داد: اقدام سوم، تقویت جامعه مدنی و حرکت‌های داوطلبانه در امور عمومی است. شایسته است انجمن‌ها، اصناف، سمن‌ها (سازمان‌های مردم‌نهاد)، کارزارهای مفید مجازی را تقویت کرد. نباید ایران‌دوستان در فضای مجازی حاملان پست‌های سیا‌ه‌نمایی باشند. تغییرات در ایران صبر و استمرار می‌خواهد.

نشست حق اعتراض - محمود میرلوحی

حاکمیت در چنبره اصولگرایان قرار دارد

سیدمحمود میرلوحی، معاون وزیر کشور دولت خاتمی معتقد است، تا کنون حاکمیت خود را در چنبره اصولگرایان قرار داده و لذا هیچ گاه نخواسته پیام تحول‌خواهی ملت ایران را درک کند.

وی در گفت‌وگو با خبرنگار جماران، با بیان اینکه دوم خرداد یک حادثه بود و یک حماسه شد، اظهار کرد: می‌توان پیشینه این اتفاق را در نهضت مشروطه، ملی‌سازی صنعت نفت و انقلاب ۵۷ پیدا کرد. از سال ۷۲ و در ذیل کلماتی مانند «تهاجم فرهنگی» و غیره، حاکمیت سعی کرد بخش‌های مختلف فکری را کنار بگذارد، تا اینکه در سال ۷۶ و در حالیکه همه آقای ناطق نوری را پیروز انتخابات می‌دانستند و حتی در سفرهای خارجی برایش فرش قرمز پهن می‌کردند، آقای خاتمی توانست پیروز شود. لذا این شکل از اصلاح‌طلبی، در دوم خرداد معرفی و شناخته شد. در دوم خرداد، مطالبات مردم سر باز کرد. البته این مطالبات سال‌ها زیر پوست جامعه وجود داشت و حاکمیت نمی‌توانست ببیند یا پذیرد که این‌ها مطالبات اکثریت جامعه است.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب ادامه داد: موفقیت‌های دولت اصلاحات در حدی بود که اگرچه آقای خاتمی نمی‌خواست در انتخابات سال ۸۰ شرکت کند، اما تحت خواسته‌های افکار عمومی حضور مجدد در انتخابات را پذیرفت و این بار حتی بیشتر از دور اول رای آورد. بنابراین، در سال ۸۰ جامعه یک بار دیگر اصلاحات را انتخاب کرد و جریان خالص‌ساز را کنار زد‌. هرچند نهایتا خالص‌سازان با رد لوایح دوقلو و همچنین ردصلاحیت گسترده در انتخابات مجلس هفتم، مانع موفقیت کامل اصلاحات شدند.

میرلوحی با بیان اینکه در سال ۹۲ نیز مجددا مردم با اصلاح‌طلبان همراه شدند، عنوان کرد: در آن سال سیاست اصلاحات این بود که با توجه به محدودیت‌های ایجادشده برای حضور یک نامزد اصلاح‌طلب، از یک فردی که خارج از دایره اصلاحات قرار می‌گیرد، حمایت کند و نهایتا هم دیدیم که آن فرد رای آورد. در سال ۹۶ نیز دیدیم با وجود اینکه مانند ۸۴، تمام ظرفیت‌های جریان مقابل به صحنه آمد، اما باز هم مردم با اصلاح‌طلبان همراه شدند و برای بار دوم با روحانی همراه شدند.

وی با بیان اینکه اگر دقیق نگاه کنیم، میان انتخابات‌ دولت‌های دوم خاتمی و روحانی شباهت‌های زیادی وجود دارد، عنوان کرد: یعنی در ۹۶ هم مانند ۸۰، تنش‌زدایی با دنیا و اعتدال‌گرایی در داخل، باعث شد نامزد مورد حمایت اصلاح‌طلبان رای آورد.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با بیان اینکه اکنون نیز محتوا و اهداف دوم خرداد قابل انکار نیست، اضافه کرد: حتی گاهی رقبای ما نیز مجبور می‌شوند شعارهای اصلاح‌طلبانه بدهند. لذا معلوم می‌شود اگرچه خالص‌سازان هر بار تلاش می‌کنند سیاست‌های خود را اجرا کنند، اما باز هم مردم سعی دارند از هر فرصتی برای اجرای مطالبات و تحقق حقوق اساسی خود که هم جزو آرمان‌های انقلاب است و هم جزو اصول قانون اساسی، استفاده کنند. لذا همچنان آرمان‌های دوم خرداد زنده است و خواسته اکثریت مردم را تشکیل می‌دهد.

میرلوحی با بیان اینکه اما حاکمیت هیچ گاه نخواسته پیام تحول‌خواهی ملت ایران را دریافت کند، افزود: در حقیقت حاکمیت خود را در چنبره جریان اصولگرایی قرار داد، زیرا فکر می‌کرد این جریان، نسخه نجات‌بخش کشور، انقلاب و اسلام است و بر همین اساس هر چه قدر توانستند، به اصلاحات تاختند. اصلاحات جان‌سخت بود که در چنین شرایطی توانست خود را حفظ کند. علی‌رغم اینکه جریان اصلاح‌طلبی مورد بی‌مهری‌های زیادی قرار گرفته و حتی بخشی از مردم نیز شعار «اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» سرمی‌دادند، اما باز هم در حوادث ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱، این اصلاح‌طلبی بود که کنار مردم قرار گرفت.

وی با تأکید بر لزوم روزآمدی جریان اصلاحات، بیان کرد: اصلاح‌طلبان باید شعارهای گذشته خود را متناسب با شرایط جدید، به‌روز کنند. یکی از راه‌های لازم برای این کار، استفاده از جوانان است که بهتر از هر کسی دیگر، با مسائل روز آشنا هستند. اصلاحات باید از یک سو مطالبات جدید مردم را احصاء کرده و از سوی دیگر از طریق ارتباطات خود با حاکمیت، برای تحقق این مطالبات تلاش کند تا وضعیت کشور به آشوب و براندازی نکشد. کما اینکه جامعه ایران نیز تمایل دارد که مشکلات خود را در داخل حل کنند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.