چند روزی همقدم با شهید زنگی آبادی-۳

نکته ای ظریف در کسب روزی حلال به وسیله شهید حاج یونس

با اینکه کارفرمایش نبود و یونس می توانست کسری کارش را از چشم او پنهان کند اما خدا را در همه احوال ناظر بر رفتار و اعمالش می دانست و حلال بودن روزی اش برایش مهم بود.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: هنوز نوجوان بود که پدر از دنیا رفت و یونس(1) فرزند بزرگ خانه بود و جز او برادری کوچکتر و مادر هم از اعضای خانواده بودند که باید مسئولیتشان را به عهده می گرفت و دیگر درس و امرار معاش با هم تداخل پیدا کرده بودند.

یونس شاگرد آقای کوهپا که از باغداران شهر بود شده بود. یکی از روزها مادر یونس مریض شد و او از کارفرمایش اجازه خواست تا مادر را پیش دکتر ببرد و گفت که بعدا این چند ساعت را جبران خواهم کرد؛ و با یکی از دوستانش به نام عباس(2) مادر را به مطب بردند و بعد هم او به مراقبت از مادر پرداخت.

فردای آن روز زودتر از همیشه در محل کارش حاضر شد و آن چند ساعت غیبتش را جبران کرد با اینکه می دانست آقای کوهپا آن موقع سر کار نیست و چیزی هم به او نمی گوید اما یونس با همین رفتارهای خداپسندانه اش توانسته بود بین مردم روستا و شهر آبروی زیادی جمع کند و امین آنها شود و همه اینها بر می گشت به نان حلالی که پدر با آن یونس را بزرگ کرده بود.(3)

 

1. شهید حاج یونس زنگی آبادی (متولد 1340)، فرمانده تیپ امام حسین(ع) لشکر 41 ثارالله(س) که در بیست و سوم دی ماه سال 65 در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید.

2. شیخ عباس زنگی آبادی از دوستان نزدیک شهید.

3. برگرفته از خاطره نقل شده از شیخ عباس زنگی آبادی.

 

 

 

دیدگاه تان را بنویسید