پایگاه خبری جماران: انتشار گسترده و بیرویه تصاویر دلخراش و تکاندهنده از جنایت هولناک قتل «الهه حسیننژاد» بار دیگر زنگ خطری جدی را در حوزه سلامت روان اجتماعی و اخلاق رسانهای به صدا درآورد. در این زمینه، دکتر قادر باستانی تبریزی، پژوهشگر و مدرس ارتباطات و رسانه، در گفتوگو با جماران، به واکاوی ابعاد این پدیده پیچیده پرداخت و راهکارهایی کاربردی برای مهار خشونت رسانهای و ارتقای سلامت اخلاقی جامعه ارائه کرد.
باستانی در گفت و گوب با خبرنگار جماران، با تأکید بر اینکه این واقعه بیش از یک جنایت فردی است، اظهار داشت: آنچه رخ داده، بازنمایی یک بحران عمیق اجتماعی در قالب فاجعهای رسانهای است. انتشار بیملاحظه تصاویر جسد قربانی، بدون هیچگونه مقدمه، هشدار یا پالایش محتوا، نه تنها نشاندهنده سقوط سطح اخلاق حرفهای در برخی رسانههای غیررسمی است، بلکه نمایانگر فروپاشی مرزهای محافظت از سلامت روانی در بستر جامعه ماست.
وی افزود: خشونت رسانهای، برخلاف خشونت عیان و فیزیکی، ماهیتی پنهان و فرساینده دارد. این نوع خشونت روان جمعی را تضعیف میکند، همدلی را تحلیل میبرد و مخاطب را نسبت به رنج انسانهای دیگر به تدریج بیتفاوت میسازد. زمانی که تصاویر دلخراش و شوکآور، بدون هرگونه هشدار محتوایی و کنترل، به سرعت در دسترس میلیونها گوشی هوشمند قرار میگیرد، ما با بحرانی اخلاقی و نهادی مواجه هستیم که در سکوتش، کرامت قربانی و سلامت روان جامعه به خطر میافتد.
این مدرس ارتباطات، با بیان این مطلب که انگشت اتهام صرفاً به سمت کاربران یا رسانههای منتشرکننده نیست، تأکید کرد: مسئولیت این وضعیت بسیار فراتر از یک خطای رسانهای یا ناآگاهی فردی است. ما با فقدان عمیق سیاستگذاری و چارچوبهای راهبردی در حوزه اطلاعرسانی بحران مواجهیم. سیستم اطلاعرسانی در بحرانهای اجتماعی در کشور ما نه تنها فاقد دستورالعملهای دقیق، اخلاقی و حرفهای است، بلکه از حیث حقوقی، نهادی و فرهنگی نیز بسیار منفعل عمل میکند.
وی تاکید کرد: درکشورهای پیشرفته، دستورالعملهای مشخص و شفاف برای مواجهه رسانهای با فجایع انسانی و حوادث بزرگ طبیعی تدوین شده است؛ این دستورالعملها شامل ممنوعیت انتشار تصاویر دلخراش بدون ضرورت، محوکردن چهره و نشانههای هویتی قربانیان، کسب رضایت خانوادههای آنها، ارائه هشدارهای محتوایی پیش از نمایش و نیز تصمیمگیری در سطح سردبیری ارشد به جای تصمیمات فردی است. متأسفانه چنین پروتکلهایی در فضای رسانهای ایران یا وجود ندارد یا به طور کامل اجرا نمیشود.
باستانی تبریزی به نمونههای جهانی اشاره کرد وگفت: رسانههای معتبر بینالمللی مانند بیبیسی، رویترز، آسوشیتدپرس و فرانسپرس، حتی در سختترین شرایط و گزارش فجایع، متعهد به حفظ کرامت انسانی و سلامت روان مخاطبان خود هستند، اما در کشور ما، عرصه اطلاعرسانی به شبکهای پراکنده از رسانههای هیجانی، غیررسمی و اغلب سودمحور سپرده شده که نه تنها کنترل و نظارتی بر عملکرد آنها نیست، بلکه منافع مالی و جذب مخاطب، اولویت اصلیشان است.
باستانی به پیامدهای روانی و اجتماعی این وضع نابسامان پرداخت و خاطرنشان کرد: یکی از خطرناکترین پیامدهای این آشفتگی رسانهای، شکلگیری پدیدهای به نام «کرختی اخلاقی» است؛ یعنی کاهش حساسیت و بیتفاوتی فزاینده نسبت به درد و رنج همنوعان. تکرار و گستردگی تصاویر خشونتبار، باعث کاهش آستانه تحمل روانی مردم میشود و علائمی مانند اضطراب اجتماعی، اختلال استرس پس از سانحه، فرسایش سرمایه اجتماعی و حتی تضعیف حس امنیت جمعی را به همراه دارد. این موضوع دیگر صرفاً یک دغدغه رسانهای نیست، بلکه به تهدیدی جدی برای امنیت ملی تبدیل شده است.
باستانی برای مقابله با این بحران، راهکارهایی چندوجهی و ساختاری را مطرح کرد و اظهار داشت: برای بهبود شرایط، نخستین گام، تدوین یک پروتکل ملی و جامع اطلاعرسانی در شرایط بحران است که باید با مشارکت نهادهای متعدد از جمله انجمنهای صنفی رسانهای، معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد، شعام، وزارت کشور، سازمان صداوسیما، اورژانس، پلیس فتا و شرکتهای ارائهدهنده خدمات پلتفرمی شکل بگیرد تا دستورالعملی الزامآور برای پوشش رسانهای فجایع انسانی ایجاد شود.
وی همچنین بر ضرورت تشکیل کمیته اخلاق رسانهای بحران تأکید کرد و گفت: این کمیته باید نهادی مستقل از دولت باشد، اما با ضمانت اجرایی و اختیار رصد، هشدار، تذکر و برخورد قانونی با تخلفات رسانهای مرتبط با فجایع انسانی. چنین نهادی میتواند مانعی جدی در برابر رفتارهای غیراخلاقی و سودجویانه رسانهها باشد.
باستانی تبریزی همچنین بر ضرورت الزام پلتفرمها برای افزودن هشدارهای محتوایی و کنترل انتشار تصاویر خشونتآمیز تأکید کرد و گفت: این اقدام مانع مواجهه ناگهانی کاربران با محتوای گرافیکی آسیبزا میشود و سلامت روان جامعه را محافظت میکند.
وی بر ضرورت آموزش تخصصی خبرنگاران و شهروندخبرنگاران در حوزه سواد رسانهای و اخلاق اطلاعرسانی در بحرانها تأکیدکرد و افزود: بازتعریف نقش رسانههای رسمی در بحرانها حیاتی است تا این رسانهها بتوانند با اطلاعرسانی مسئولانه، سریع و شفاف، مرجعیت رسانهای خود را بازپس گیرند و از فضای هیجانی و غیرحرفهای رسانههای غیررسمی فاصله بگیرند.
باستانی تبریزی در پایان هشدار داد: فقدان یک نظام ارتباطی منسجم و مسئولانه در بحران، خود تبدیل به بحران مضاعف میشود. ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازنگری فوری در سیاستهای رسانهای و تدوین چارچوبهای اخلاقی و حرفهای هستیم. انتشار یک تصویر دلخراش دیگر صرفاً یک انتخاب خبری نیست. این اقدام میتواند جرقهای برای گسترش افسردگی عمومی، افزایش خشم و خشونت اجتماعی و فرسایش اعتماد عمومی باشد. اگر امروز برای اصلاح این مسیر دست به کار نشویم، فردا با جامعهای مواجه خواهیم بود که نه تنها از فجایع انسانی، بلکه از نحوه روایت آنها عمیقاً زخمیتر و آسیبدیدهتر خواهد بود.