قفقاز جنوبی در حال گذار از نظم روس‌محور به نظم آنگلوساکسونی و یورو-آتلانتیک است که تأثیرات مهمی بر منطقه و ایران دارد. کشورهای آذربایجان، ارمنستان و گرجستان که پیش‌تر تحت تأثیر ایران و روسیه بودند، حالا به سمت غرب گرایش یافته‌اند. این تحولات به‌ویژه در زمینه کریدورهای ترانزیتی مانند کریدور زنگزور که می‌تواند ارتباط ایران با ارمنستان را قطع کند، تهدیداتی برای ایران ایجاد می‌کند.

به گزارش جماران؛ منطقه قفقاز جنوبی که روزگاری به‌عنوان حیاط خلوت روسیه و پیوندی تاریخی با ایران شناخته می‌شد، اکنون در میانه یک تحول بزرگ قرار دارد. این منطقه در حال گذار از یک نظم روس‌محور به نظمی آنگلوساکسونی است. این تحولات به‌طور مستقیم فضای امنیتی و ژئواکونومیک پیرامون ایران را متحول کرده است و نه‌تنها روابط قدرت‌های منطقه‌ای بلکه بازیگران فرامنطقه‌ای را نیز وارد یک رقابت پیچیده و پرفشار کرده است.

در شرایط کنونی، کنشگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در حال بازتعریف نقش‌های خود با استفاده از ابزارهای مختلفی چون انرژی، کریدورهای ترانزیتی و نفوذ نرم هستند. قفقاز جنوبی در این میان به یک «صفحه شطرنج شلوغ» تبدیل شده است، جایی که هر حرکت و جابه‌جایی مهره‌ها می‌تواند معادلات امنیتی و اقتصادی را در سطح منطقه و جهانی تغییر دهد و ایران را در موقعیت‌های جدید و چالش‌برانگیزی قرار دهد.

جایگاه ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی

قفقاز جنوبی به‌عنوان پل ارتباطی بین آسیا، اروپا و غرب آسیا و حلقه اتصال دریای خزر به دریای سیاه، نقش مهمی در ترانزیت انرژی، حمل‌ونقل و تقابل تمدن‌های اسلام و مسیحیت ایفا می‌کند. سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، با وجود جمعیت کم و سابقه تاریخی محدود، در میدان رقابت کنشگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای قرار دارند و هر تغییر در ترتیبات امنیتی آن‌ها مستقیماً بر ایران تأثیر می‌گذارد.

 

800px-Caucasus-political_Fa.svg

2020_Nagorno-Karabakh_ceasefire_map.svg

 

در سال‌های اخیر، جنگ دوم قره‌باغ، فعال‌سازی خطوط لوله و کریدورهای جدید، اعتراضات سیاسی و توافق‌های مختلف، نقشه امنیتی و اقتصادی منطقه را دگرگون کرده و قفقاز را به یک نقطه راهبردی در رقابت‌های بزرگ تبدیل کرده است. همچنین، پروژه‌هایی مانند کریدور «زنگزور» و کریدور «میانی» تهدیداتی برای جایگاه ایران در اتصال شرق به غرب و شمال به جنوب به وجود می‌آورد و در صورت تحقق کامل می‌تواند بخش مهمی از ظرفیت ترانزیتی ایران را دور بزند. این تحولات هم‌زمان فرصت‌هایی برای بازتعریف مسیرهای عبوری از خاک ایران فراهم می‌آورد، اما در صورت ادامه انزوای ژئوپلیتیکی، تهدیدها بر فرصت‌ها غلبه خواهد کرد.

 

از «حیاط خلوت» روسیه تا پیشروی نظم آنگلوساکسونی

پس از فروپاشی شوروی، قفقاز جنوبی که زمانی تحت سیطره مسکو قرار داشت، به‌تدریج به میدان رقابت میان نظم‌های رقیب تبدیل شد. روسیه برای حفظ امنیت خود سه حلقه حیاتی تعریف کرده است؛ حلقه اول شامل خود روسیه است؛ حلقه دوم، جمهوری‌های خودمختار در داخل جغرافیای این کشور مانند جمهوری‌های قفقاز شمالی را شامل می‌شود؛ و حلقه سوم، شامل کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی، اوکراین و بلاروس است.

 

2024-12-24T190117Z_251387931_RC2SVBA5O32X_RTRMADP_3_RUSSIA-PUTIN-scaled-e1736988715375-1024x722

2025-01-20T183954Z_68471140_RC2TDCAWFLMD_RTRMADP_3_USA-TRUMP-INAUGURATION-1024x684

2

 

جنگ اوکراین نقطه عطفی در این روند بود؛ با درگیر شدن روسیه در جنگ اوکراین، بخشی از نیرو و تمرکز خود را از حلقه سوم امنیتی‌اش از دست داد و در قفقاز، خلأ قدرت ایجاد شد. این خلأ، فرصتی برای بازیگران غربی و متحدانشان فراهم کرد تا به‌تدریج «نظم آنگلوساکسونی» را جایگزین نظم «روس‌محور» کنند.

در همین حال، کشورهای آذربایجان، گرجستان و ارمنستان که پیش‌تر تحت چتر تاریخی ایران، روسیه و عثمانی قرار داشتند، اکنون به‌طور فزاینده‌ای از این سه قدرت فاصله گرفته و به سمت حوزه یورو-آتلانتیک و ناتو گرایش پیدا کرده‌اند.

 

آمریکا و اروپا؛ انرژی، مهار رقبا و نزدیک شدن به مرزهای ایران

قفقاز جنوبی برای آمریکا در چند بُعد اهمیت دارد که مهم‌ترین آن‌ها شامل؛ تنوع‌بخشی به منابع انرژی و کاهش وابستگی اروپا به نفت و گاز روسیه؛ نزدیک شدن به مرزهای ایران، روسیه و حتی نظارت بر آسیای مرکزی؛ استفاده از خاک این کشورها برای اهداف راهبردی و ضدتروریستی و تقابل با قدرت‌یابی روزافزون چین. آمریکا با حمایت از کریدورهای انرژی دریای خزر به اروپا، قصد دارد روسیه و ایران را دور بزند و در عین حال بازار جدیدی برای کالاها و نفوذ سیاسی خود ایجاد کند. در استراتژی واشنگتن، کنترل هم‌زمان خلیج فارس و قفقاز به معنای تسلط بر بخش قابل‌توجهی از منابع انرژی جهان است.

اتحادیه اروپا نیز با همان اولویت انرژی وارد این عرصه شده، اما با رویکرد نرم‌تر شامل گفت‌وگو، میانجی‌گری، کمک‌های اقتصادی و استفاده از «قدرت هنجاری». برای اروپا، قفقاز به سه معنا اهمیت دارد؛ منبع جایگزین نفت و گاز، گره ترانزیتی بین شمال-جنوب و شرق-غرب و منبع بالقوه بحران‌های امنیتی حل‌نشده (مانند قره‌باغ و آبخازیا) که می‌تواند بی‌ثباتی را به مرزهای اروپا برساند. با این حال، اروپا در حوزه امنیت «سخت» نقشی اصلی ندارد و بیشتر در سایه ناتو و آمریکا حرکت می‌کند.

 

چین؛ بازیگر ساکت اما خطرناک

چین با رویکردی آرام و غیرمستقیم نفوذ خود را در قفقاز جنوبی از طریق اقتصاد، سرمایه‌گذاری و ابتکار «کمربند و جاده» گسترش می‌دهد. قفقاز برای پکن یکی از حلقه‌های مهم در زنجیره اتصال چین به اروپا است؛ هرچند این منطقه از نظر راهبردی به‌اندازه آسیای مرکزی حیاتی نیست، اما روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. چین تاکنون در منازعات امنیتی و جنگ قره‌باغ مستقیماً وارد نشده و سیاست «سکوتِ ناظرِ صبور» را در پیش گرفته است.

همچنین شواهد نشان می‌دهد که چین آماده است در رقابت‌های ژئوپلیتیکی با آمریکا و هند، در صورت پیروزی هر یک از طرفین، به‌سرعت با طرف پیروز وارد همکاری و معامله راهبردی شود. بنابراین تا زمانی که نتایج این رقابت‌ها روشن نشود، سیاست چین در قفقاز بر حفظ توازن و گسترش نفوذ اقتصادی متمرکز خواهد بود. در بلندمدت، گسترش نقش چین در قفقاز می‌تواند موقعیت سنتی روسیه و حتی نفوذ ایران و ترکیه را تحت‌فشار قرار دهد، به‌ویژه اگر کریدورهای ریلی و زمینی شرق-غرب به‌طور کامل در اختیار پروژه‌های چینی قرار گیرد.

 

هند و پاکستان؛ سایه کشمیر در کوه‌های قفقاز

حضور هند و پاکستان در قفقاز ادامه‌دهنده منازعه کشمیر در جغرافیای جدید است. پاکستان با حمایت از آذربایجان در تلاش است تا موقعیت هند را تضعیف کند. در مقابل، هند به سمت ارمنستان گرایش پیدا کرده و با فروش تسلیحات، حضور اقتصادی و مهاجرت هزاران هندی به این کشور، در حال ساختن یک پایگاه نرم قدرت است.

برای هند، قفقاز تنها مسئله کشمیر نیست؛ این منطقه در محاسبات دهلی‌نو به‌عنوان رقیب مستقیم مسیرهای ترکیه-آذربایجان-اروپا مطرح است، زیرا برای اتصال به اروپا از طریق بنادر مکران ایران و خاک ارمنستان اهمیت ویژه‌ای دارد. اگر ترکیه و آذربایجان بتوانند کنترل کریدور زنگزور و مسیر میانی را در دست بگیرند، رؤیای هند برای «جاده کِتان» به سمت اروپا با محدودیت‌های جدی مواجه خواهد شد.

 

رژیم صهیونیستی؛ از فروش سلاح تا پنجره‌ای رو به ایران

حساسیت ایران به قفقاز عمدتاً به دلیل حضور فعال رژیم صهیونیستی در حیاط خلوت شمالی ایران است، نه به‌خاطر خود آذربایجان و ارمنستان. تل‌آویو با تکیه بر نیاز امنیتی و نظامی باکو، علاوه بر فروش تسلیحات پیشرفته به این کشور، افسران و کارشناسان اطلاعاتی خود را در قالب همکاری‌های نظامی-آموزشی به منطقه می‌فرستد.

این حضور فراتر از یک همکاری نظامی معمولی است؛ استفاده از فضای هوایی و خاک جمهوری آذربایجان برای رصد و انجام عملیات احتمالی علیه ایران، تقویت جریان‌های لائیک و دور کردن جامعه آذربایجان از جهان‌بینی ایرانی و دامن زدن به گفتمان‌های تجزیه‌طلبانه از جمله پیامدهای این نفوذ به شمار می‌رود و پس از عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، رژیم صهیونیستی، در تلاش است تا ایران را در مناطق پیرامونی، از جمله قفقاز، تحت فشار بیشتری قرار دهد.

 

جایگاه ایران؛ از قلب تمدنی تا تهدید امنیتی بالقوه 

اما قفقاز زمانی جز حوزه تمدنی ایران بود؛ زبان، ادبیات، معماری و مناسک ایران رد پای خود را در فرهنگ و شهرهای این منطقه به‌جا گذاشته‌اند. اما امروز همین منطقه به تهدیدی بالقوه و در برخی موارد بالفعل برای امنیت ایران تبدیل شده است. حضور ناتو، نفوذ رژیم صهیونیستی، نقش‌آفرینی ترکیه در چارچوب پان‌ترکیسم و تلاش برای قطع اتصال زمینی ایران-ارمنستان از طریق کریدور زنگزور، همگی فشارهای ژئوپلیتیکی علیه ایران هستند. ایران دیگر نمی‌تواند به سیاست سنتی «بی‌طرفی منفعل» در قفقاز جنوبی ادامه دهد. در صورت ادامه وضعیت فعلی، حذف ایران از کریدورهای ترانزیتی و انرژی و کنار گذاشتن آن از نقش مؤثر در پرونده قره‌باغ تقریباً حتمی به نظر می‌رسد.

 

افراط‌گرایی دینی؛ بازیگر بی‌پرچم اما مهم

در کنار دولت‌ها، جریان‌های دینی افراطی – از جمله نئوسلفی‌ها – به‌عنوان کنشگران نوظهور در حال تغییر بافت اجتماعی و امنیتی قفقاز هستند. این گروه‌ها با استفاده از شبکه‌های اجتماعی، فقر و شکاف‌های مذهبی و قومی، جوانان را جذب کرده و به بی‌ثباتی داخلی دامن می‌زنند. برای ایران، گسترش این جریان‌ها در همسایگی شمالی تنها یک تهدید امنیتی سخت نیست؛ بلکه تهدیدی فرهنگی و هویتی است که می‌تواند نفوذ نرم ایران را تضعیف کرده و آن را فرسایش دهد.

 

قفقاز جنوبی و معمای امنیت

قفقاز جنوبی در حال گذار از نظم روس‌محور به نظم آنگلوساکسونی و یورو-آتلانتیک است که تأثیرات مهمی بر منطقه و ایران دارد. کشورهای آذربایجان، ارمنستان و گرجستان که پیش‌تر تحت تأثیر ایران و روسیه بودند، حالا به سمت غرب گرایش یافته‌اند. این تحولات به‌ویژه در زمینه کریدورهای ترانزیتی مانند کریدور زنگزور که می‌تواند ارتباط ایران با ارمنستان را قطع کند، تهدیداتی برای ایران ایجاد می‌کند.

هم‌زمان، قدرت‌های فرامنطقه‌ای نظیر آمریکا، اتحادیه اروپا، چین و رژیم صهیونیستی در حال گسترش نفوذ خود در قفقاز هستند. این تحولات فرصتی برای ایران جهت بازتعریف مسیرهای ترانزیتی و اقتصادی خود فراهم می‌آورد، اما در صورت تداوم انزوای ژئوپلیتیکی، تهدیدات بیشتری به وجود خواهد آمد. ایران باید فعالانه در فرآیندهای امنیتی و اقتصادی منطقه مشارکت کند، اگرنه در حاشیه قرار خواهد گرفت.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

کلمات کلیدی قفقاز جنوبی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.