به نظر می‌رسد پاکستان اکنون دو کشور چین و عربستان را به‌عنوان اولویت‌های اساسی خود انتخاب کرده و با آنها وارد فاز استراتژیک شده است. روابط با هند به‌عنوان دشمن شماره یک در دست نظامیان است، روابط با افغانستان نیز با تسلط طالبان در مرداد ۱۴۰۰ و علنی شدن خصومت تهدیدکننده امنیت ملی و تمامیت ارضی پاکستان نیز در دست نظامیان قرار گرفته است.

محمدحسین بنی‌اسدی، دیپلمات و   کارشناس سیاست خارجی  در یادداشتی برای جماران نوشت:  

در تاریخ ۲۶ شهریورماه پاکستان و عربستان سعودی توافق‌نامه راهبردی دفاع متقابل را امضاء کردند. این توافق‌نامه در ریاض با حضور مقامات عالیرتبه سیاسی و نظامی دو کشور توسط شهباز شریف نخست‌وزیر پاکستان و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی به امضاء رسید.

بر این اساس هرگونه حمله به یکی از دو کشور، حمله به دیگری تلقی خواهد شد. زمان امضای این پیمان درست بعد از اجلاس سران عرب در دوحه و در سایه حمله اسرائیل به قطر نشان می‌دهد که این اقدام پاسخی به تحولات فوری منطقه و نگرانی‌های امنیتی منطقه است. بیانیه مشترک اسلام‌آباد و ریاض، این توافق را «بازتاب‌دهنده تعهد مشترک برای افزایش امنیت ملی، تقویت بازدارندگی و تحقق صلح منطقه‌ای و جهانی» توصیف کرد. روابط دفاعی پاکستان و عربستان به سال ۱۹۶۷ بازمی‌گردد و در دهه‌های بعد با همکاری نیروهای ویژه پاکستان در بازپس‌گیری مسجدالحرام در سال ۱۹۷۹ و امضای توافق امنیتی دوجانبه در سال ۱۹۸۲ عمق بیشتری یافت. طی دهه‌های گذشته نیروهای نظامی شاغل و بازنشسته پاکستان به‌صورت مستشار در کشورهای عربی خلیج فارس به‌ویژه عربستان، بحرین و امارات و... حضور داشته‌اند.

در فروردین ۱۳۹۴ که عربستان سعودی در رأس ائتلافی به یمن حمله کرد، بعد از درخواست کمک مستقیم از سوی عربستان، مجلس پاکستان طی جلسه‌ای که منجر به قطعنامه‌ای شد، درگیری عربستان و یمن را مرتبط با پاکستان ندانست و ضمن رد دخالت نظامی در یمن بر تعهد خود در دفاع از حرمین شریفین در صورت تهدید خارجی تأکید کرد و یک هیئت بلندمرتبه را برای تشریح قطعنامه مجلس پاکستان به ریاض فرستاد که گویا با خشم محمد بن سلمان ولیعهد عربستان مواجه شد.

واکنش‌ها به پیمان:

تا کنون این توافق پاکستان ـ عربستان بازتاب‌های گسترده‌ای نداشته است، باید در انتظار واکنش دیگر کشورها بود.

هند: هند در واکنش محتاطانه‌ای گفت، دهلی‌نو از اینکه چنین توافق‌نامه‌ای در دست بررسی قرار داشت مطلع بود و اکنون نیز پیامدهای این توافق‌نامه را برای امنیت ملی خود و ثبات منطقه و جهان بررسی خواهد کرد.

رسانه‌های پاکستان: «حامد میر»، تحلیلگر برجسته پاکستانی، این توافق را نقطه عطفی در معادلات منطقه‌ای دانست و افزود: به‌زودی دو کشور دیگر نیز در صف امضای توافق‌نامه مشابه با پاکستان قرار خواهند گرفت. قبل از امضای این پیمان وزیر دفاع پاکستان ضرورت تشکیل ناتوی اسلامی را مطرح کرد.

اخیراً وزیر دفاع پاکستان اندیشه ایجاد ناتوی اسلامی را سر داد که گویای رویای پاکستان است، زیرا پاکستان با داشتن چتر اتمی و بزرگ‌ترین ارتش جهان اسلام در این صورت به چهره قدرتمندی تبدیل می‌شود که در ازای چتر اتمی بر کشورهای ثروتمند خلیج فارس از حمایت‌های مالی و تسلیحاتی این کشورها نیز برخوردار می‌شود. از سوی دیگر، حمایت چین را نیز در منطقه در پی خواهد داشت و با اتخاذ سیاست واقع‌گرایانه و حفظ روابط حسنه با آمریکا و اروپا از امتیازات مالی همه کشورها بهره‌مند می‌گردد تا بر مشکلات داخلی خود غلبه پیدا کند.

 

عوامل اساسی در ایجاد این پیمان:

دو کشور در پرتو حمله اسرائیل به قطر و کمی قبل از آن درگیری هند با پاکستان و همچنین درگیری اسرائیل و ایران و بالا گرفتن چالش اسلام‌آباد و کابل و امکان احتمالات آتی در منطقه و همچنین اوضاع نابسامان اقتصادی پاکستان، شرایط را برای این توافق‌نامه هموار و فراهم احساس کردند.

۱. دولت غیرنظامی حاکم بر پاکستان: دولت ائتلافی فعلی با حضور شهباز شریف و حزب مسلم‌لیگ نواز علاقه و همبستگی زیادی به تحکیم روابط با عربستان دارد.

۲. ارتش پاکستان: ارتش پاکستان به‌عنوان یک نیروی تصمیم‌ساز طرفدار قدرتمند روابط با عربستان سعودی است.

۳. مردم پاکستان: مردم پاکستان به‌طور سنتی نسبت به وجود حرمین شریفین در عربستان علاقه وافری دارند و این علاقه طی چند دهه گذشته با گرم شدن روابط دوجانبه افزایش یافته است.

۴. شرایط زمانی ویژه منطقه‌ای در منطقه خلیج فارس و جنوب آسیا نیز مقوم روابط دو کشور است.

 

فاکتورهای لازم برای ایجاد این توافق‌نامه:

۱. شرایط اقتصادی پاکستان به‌شدت نیازمند کمک اقتصادی عربستان است.

۲. شرایط منطقه‌ای پاکستان به‌ویژه هند و افغانستان: تنش با هند و افغانستان پاکستان را تنها گذاشته، لذا اسلام‌آباد به‌دنبال متحد استراتژیکی مانند عربستان است.

۳. شرایط نابسامان امنیتی داخلی پاکستان: به لحاظ امنیتی، پاکستان طی چند سال گذشته با مشکلات زیادی مواجه شده و نیازمند حمایت‌های مالی و معنوی عربستان است.

۴. اهمیت منطقه و حضور نیروی کار پاکستانی: هر سال میلیاردها دلار حاصل کار نیروهای کار پاکستان در عربستان به اقتصاد پاکستان کمک می‌کند و اسلام‌آباد به‌دنبال افزایش آن است.

۵. مزیت نظامی پاکستان و قدرت هسته‌ای آن: گرچه پاکستان نیروهای شاغل و بازنشسته ارتشی به‌عنوان مستشار در حوزه خلیج فارس دارد، ولی این پیمان می‌تواند با گستردن چتر هسته‌ای بر بالای خلیج فارس از مزایای نظامی با کمک اقتصادی و تجهیزات نظامی مدرن عربستان برخوردار شود.

۶. اهمیت معنوی عربستان برای پاکستان: عربستان سرمایه‌گذاری زیادی برای دعوت از تکنوکرات‌های پاکستانی برای حج عمره و تمتع کرده که مقوّم روابط دوجانبه است. اظهارات مفتی‌های سعودی در حمایت از پاکستان و پرهیز از خشونت گروه‌های شبه‌نظامی نیز برای اسلام‌آباد مهم است.

۷. درگیری اخیر هند با پاکستان: در درگیری اخیر با هند تنها حامی پاکستان چین بود؛ در حالی‌که پاکستان انتظار بیشتری از کشورهای اسلامی داشت.

۸. نگرانی پاکستان از طالبان در افغانستان: طالبان در افغانستان تبدیل به یک تهدید عظیم برای پاکستان شده، لذا اسلام‌آباد چشم به حمایت عربستان و سایر کشورهای خلیج فارس و اعمال فشار بیشتر به طالبان جهت قطع حمایت از شورشیان پاکستانی دارد.

 

برندگان و بازندگان پیمان دفاعی پاکستان ـ عربستان

برندگان:

۱. پاکستان: پیمان با عربستان مزایای زیاد اقتصادی و نظامی برای اسلام‌آباد دارد.

۲. عربستان: این پیمان در این مقطع ویژه که منطقه آبستن حوادث است، با چتر اتمی برای عربستان، بسیار مهم است.

۳. دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس: دیگر کشورهای خلیج فارس نیز از مزایای این پیمان در صورت عضویت برخوردار خواهند شد.

۴. آمریکا: این پیمان که احتمالاً با چراغ سبز آمریکا عملی شده، بار اقتصادی را از دوش آمریکا برداشته و به عهده عربستان گذاشته است. علاوه بر این، در مقطع کنونی که روابط آمریکا ـ هند دچار تنش شده، با اشاره آمریکا پای پاکستان در خلیج فارس گشوده شد.

۵. اروپا: اروپا نیز از ایجاد ثبات در منطقه خلیج فارس با محوریت اقتصادی عربستان سود می‌برد و از آن حمایت می‌کند.

۶. چین: چین، بزرگ‌ترین متحد استراتژیک پاکستان، با چشمداشت به گسترش نفوذ اقتصادی خود به عربستان و خلیج فارس در جریان این پیمان بوده و حامی آن است.

بازندگان:

۱. هند: هند به‌عنوان کشوری که بیشترین تعداد نیروی انسانی در منطقه خلیج فارس دارد و این منطقه را حوزه منافع ملی خود می‌داند، از این پیمان دفاعی و باز شدن پای ارتش و عوامل امنیتی پاکستان ناخشنود است.

۲. ایران: در شرایطی که ایران روابط خوبی با پاکستان دارد و روابط با عربستان را نیز بازیابی کرده است، لیکن شرایط ویژه حاکم در منطقه و امضای این پیمان در نهایت دست ایران را از تهدید یا اقدام عملی علیه تأسیسات اقتصادی منطقه نفوذ آمریکا بسته می‌بیند.

۳. حوثی‌های یمن: گرچه عربستان و حوثی‌ها به تفاهم توقف درگیری رسیده‌اند، ولی در نهایت از این پیمان راضی نیستند.

۴. متحدان ایران: نیروهای متحد ایران در لبنان، سوریه، عراق، یمن و حتی زینبیون و فاطمیون نیز از این پیمان متضرر خواهند شد.

۵. طالبان افغانستان: وجهه دینی و نفوذ کشورهای خلیج فارس بر طالبان این نیرو را تحت فشار قرار خواهد داد که از سیاست‌های ضدپاکستان دست بکشد.

۶. اسرائیل: گرچه اسرائیل تا زمانی که از حمایت آمریکا برخوردار است به هیچ قانونی پایبند نخواهد بود، ولی بعید به نظر می‌رسد که با وجود این پیمان به خود اجازه تجاوز به عربستان بدهد و طبعاً از این پیمان ناخشنود خواهد بود.

پاکستان که در جهان دو قطبی حلقه اتصال پیمان سنتو به سیتو در تکمیل محاصره شوروی سابق بود، با فروپاشی عصر دو قطبی اهمیت خود را از دست داد و چند دهه منزوی و تحت‌الشعاع هند قرار گرفت، به‌طوری‌که حتی در بین کشورهای اسلامی نیز در سایه هند واقع شد. اکنون پاکستان در پرتو تحولات منطقه و جهان دوباره در کانون توجه غرب و در رأس آن آمریکا قرار گرفته است؛ به‌طوری‌که طی چند ماه گذشته همزمان با درگیری آمریکا و اسرائیل با ایران، فرمانده ارتش پاکستان به آمریکا سفر و با ترامپ دیدار کرد. همچنین وزیر خارجه پاکستان نیز به آمریکا سفر و با همتای خود دیدار نمود. در همین دوره پاکستان پیشنهاد جایزه نوبل به ترامپ را عنوان کرد و با موافقت آمریکا برای سرمایه‌گذاری در بهره‌برداری از منابع نفتی پاکستان مواجه شد. از دیگر موارد قابل ذکر، اعطای عالی‌ترین نشان پاکستان به ژنرال کوریلا فرمانده سنتکام، آن‌هم چند روز بعد از بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران است. ناگفته نماند پاکستان حمله موشکی ایران به پایگاه العدید قطر را نیز محکوم کرد.

به نظر می‌رسد اکنون پاکستان با در نظر گرفتن جمیع جهات و به‌ویژه رایزنی با آمریکا، چین و عربستان سعودی به آرزوی دیرینه خود ـ امضای پیمان دفاعی با عربستان ـ دست پیدا کرده، به این امید که با چتر اتمی و ارتش نیرومند خود جای پای ایران قبل از انقلاب به‌عنوان ژاندارم منطقه بگذارد و از مزایای اقتصادی کشورهای حوزه خلیج فارس در جهت رفع مشکلات اقتصادی خود بهره‌مند گردد.

مردم پاکستان به‌ویژه شیعیان همچنان به‌عنوان سرمایه‌های روابط دوجانبه با ایران محسوب می‌شوند که هر دولتی در اسلام‌آباد نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد، گرچه طی چند دهه گذشته بی‌اعتمادی بر روابط سایه افکن شده و گروه‌های تندرو مانند سپاه صحابه و لشکر جنگوی با ترور مسئولین خانه فرهنگ ایران در لاهور و مولتان همچنین ترورهای دیگری از جمله چند دانشجوی نظامی و مهندس ساختمانی ایرانی در پاکستان بر روابط دوجانبه اثر منفی گذاشته‌اند. در حوزه منطقه‌ای نیز اسلام‌آباد نسبت به توسعه روابط ایران و هند، حضور عناصر اطلاعاتی هند در زاهدان و چابهار و برخی عناصر بلوچ ضدپاکستانی در ایران گلایه داشته و خواستار رفع این شبهات شده است.

از سوی دیگر، ایران نیز نیروهای امنیتی پاکستان را حامی گروه‌های شورشی بلوچ و تسهیل تردد آنان در نواحی مرزی قلمداد کرده است. ولی دو کشور بزرگ با حدود ۱۰۰۰ کیلومتر مرز مشترک و نگرانی‌های مشترک ناچار به تحمل یکدیگر و تعامل و همکاری دوجانبه می‌باشند. ایران با پشتوانه تاریخی و فرهنگی باید با تقویت و تحکیم روابط اقتصادی به ارتقای روابط دوجانبه بپردازد و مسئولین ایرانی با اجتناب از موضع‌گیری‌های احساسی علیه پاکستان و عربستان آتش‌بیار معرکه در این شرایط خاص نباشند.

به نظر می‌رسد پاکستان اکنون دو کشور چین و عربستان را به‌عنوان اولویت‌های اساسی خود انتخاب کرده و با آنها وارد فاز استراتژیک شده است. روابط با هند به‌عنوان دشمن شماره یک در دست نظامیان است، روابط با افغانستان نیز با تسلط طالبان در مرداد ۱۴۰۰ و علنی شدن خصومت تهدیدکننده امنیت ملی و تمامیت ارضی پاکستان نیز در دست نظامیان قرار گرفته است. در این میان روابط با ایران آن‌گونه که منظور پاکستانی‌هاست پیش نرفته و استعداد آن را دارد که در دست نظامیان قرار گیرد.

به‌دیگر روایت، دوران روابط طلایی ایران ـ پاکستان قبل از انقلاب به دوران بی‌اعتمادی بعد از انقلاب تبدیل شده است. به نظر می‌رسد از فاکتورهای مهمی که برای تحکیم روابط لازم است، تنها قرابت‌های فرهنگی و افکار عمومی شیعیان در جهت حمایت از ایران است و دیگر فاکتورها از جمله اراده دولت، نظامیان، شرایط زمانی منطقه، امنیتی، نظامی، اقتصادی، سرمایه‌گذاری و... در جهت مثبت برای همکاری سیر نمی‌کند. به علاوه اینکه پاکستان حاضر نیست روابط با ایران را قربانی روابط با اروپا و آمریکا کند، ولی در این حال برای اقناع داخلی، به‌ویژه شیعیان، به سیاست آمد و شد با ایران ادامه می‌دهد. پاکستانی‌ها در مراودات با ایران دندان ما را شمرده‌اند و به گفتمان مداهنه‌آمیز و تعریف و تمجید برای جلب رضایت ما می‌پردازند. مسئولین ایران نیز در این عصر انزوا از بد حادثه به پاکستان سفر می‌کنند؛ هرچند که نتیجه‌ای ملموس از آن عاید نشود. وزارت خارجه ایران نیز از آنجا که نقشی در تدوین استراتژی برای کشورها ندارد تنها به فراهم‌کردن اسباب سفر می‌پردازد و به بهشت و جهنم آن کاری ندارد! نویسنده شخصاً شاهد سفر دو رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد و روحانی بوده‌ام و سفرهای رئیسی و پزشکیان نیز تعقیب کرده‌ام و با قاطعیت می‌توانم ادعا کنم که هیچ‌کدام از این سفرها نقش عمده‌ای در روابط اقتصادی یا دیگر حوزه‌ها ایفا نکرده است.

پیمان دفاعی پاکستان ـ عربستان گویای یک سلسله همگرایی در منطقه و جهان و به‌دیگر روایت واگرایی از جمهوری اسلامی ایران است. این پیمان روشن ساخت که در این برهه حساس از حیات جمهوری اسلامی ایران نه تنها آمریکا و غرب و اسرائیل، بلکه عربستان و پاکستان، همسایه دیواربه‌دیوار ما نیز در توقف غنی‌سازی، کاهش برد موشکی و جمع‌کردن نیروهای متحد ایران هم‌عقیده‌اند؛ چه‌بسا دیگر کشورهای همسایه و منطقه نیز در همین راستا سیر کنند.

این پیمان در این مقطع حساس برای ایران پیام دیگری نیز در پی دارد که روند آن به سود ایران نیست. لذا روزبه‌روز شاهد بسته شدن دست ایران و کم شدن فرصت‌ها و امکانات ایران هستیم و در نتیجه با بازگشت تحریم‌ها در نتیجه فعال شدن مکانیسم ماشه و اعمال فشار آمریکا و تقابل با اروپا و آماده‌حمله‌بودن اسرائیل، فشارها چنان بر مردم ایران عرصه را تنگ کند که در حوزه داخلی نیز حکومت را با مشکل جدی مواجه سازد. ضمناً به تناسب در انزوا قرار گرفتن ایران و نمایان شدن ضعف بیشتر، دوری کشورهای همسایه نیز بیشتر برملا خواهد شد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.