پنجمین گزارش فارن پالیسی از سلسله پروندههای محرمانه سیا، اینبار بر هند متمرکز است؛ کشوری که جنگ سرد آن را به میدان رقابت سرویسهای اطلاعاتی غرب و شرق بدل کرد. از پناهدادن به دالاییلاما و حضور پررنگ سیا در دهلی نو گرفته تا عملیاتهای مشترک در هیمالیا برای رصد فعالیتهای هستهای چین، تاریخچهای پیچیده از بیاعتمادی، همکاری و رویارویی آشکار میشود. کتاب تازه «پل مکگر» با عنوان جاسوسی در آسیای جنوبی نشان میدهد چگونه مداخلات بریتانیا و آمریکا، بهجای تقویت نفوذ غرب، دموکراسی هند را کند و فرهنگ بدبینی و توطئهانگاری را در این کشور نهادینه کرد؛ میراثی که امروز نیز بر سیاست هند و روابطش با واشنگتن سایه انداخته است.
«وقتی شیخ حسینه، نخستوزیر بنگلادش، در اوت گذشته تحت فشار اعتراضات گسترده دانشجویی استعفا داد، برخی از حامیان ملیگرای هندو نارندرا مودی، نخستوزیر هند، بیدرنگ و بدون شواهد جدی، سازمان سیا را مقصر دانستند. این نظریهپردازان توطئه استعفای اجباری حسینه را «انقلاب رنگی» توصیف کردند و هشدار دادند که رخدادی مشابه میتواند در دهلینو نیز رقم بخورد. هدف اصلی آنان، بیاعتبار کردن اپوزیسیون هند و اعتراضات احتمالی علیه مودی بود؛ در این میان، نسبت دادن نقش آمریکا در بیثبات کردن دولت حسینه، ایالات متحده را به یک سپر بلا مناسب بدل کرده بود.»
این مطلب برگرفته از کتاب تازه مکگر و بازخوانی جنگ سرد پنهان، «جاسوسی در آسیای جنوبی؛ بریتانیا، ایالات متحده و جنگ سرد پنهان هند» نوشته پل م. مکگر – استاد کالج کینگز لندن است. مکگر در این کتاب به تاریخ فعالیتهای سازمانهای اطلاعاتی غرب در هند و واکنشهای سخت رهبری سیاسی این کشور به تهدیدات واقعی و خیالی میپردازد. او نشان میدهد که مداخلات بریتانیا و آمریکا در دوران جنگ سرد، به جای تقویت نفوذ غرب، خودویرانگر بود:
• نفوذ غرب را تضعیف کرد.
• روند دموکراسی در هند را کند نمود.
• «فرهنگ ملی توطئهاندیشی و بدبینی» را در هند تقویت کرد که هنوز هم ادامه دارد.
بازتاب امروز در سیاست هند
مکگر با کنار گذاشتن سوگیریهای شخصی و روایتهای ملیگرایانه رسمی، دورهای را تصویر میکند که در آن کشمکشهای متناقض، روابط هند با آمریکا و بریتانیا را شکل میداد. این تنشها امروز نیز در صحنه سیاسی هند دیده میشود. او تأکید میکند که مطالعه این دوره میتواند به سیاستمداران غربی نشان دهد که همکاری نزدیک با دهلینو محدودیتهای جدی دارد و آنان را به ارزیابیهای اطلاعاتی دقیقتر و اهداف سیاسی واقعبینانهتر برساند.
هند پس از استقلال؛ عدم تعهد و میدان رقابت
هند پس از استقلال در سال ۱۹۴۷ سیاست عدم تعهد را در پیش گرفت. دهلینو روابط دوستانهای با قدرتهای بزرگ داشت، اما نه به بلوک کمونیستی شوروی پیوست و نه به «جهان آزاد» تحت رهبری آمریکا. این موقعیت هند را به کانونی غیرمنتظره برای نبرد پنهانی دو ابرقدرت تبدیل کرد. کتاب مکگر با جزئیات دقیق، تاریخ این رقابت در آنچه آن زمان «جهان سوم» خوانده میشد را روایت میکند.
ماجرای دختر استالین در دهلی نو
برخی از چشمگیرترین رویدادهای اطلاعاتی میان آمریکا و شوروی در دهلینو رخ داد. نمونه بارز آن در سال ۱۹۶۷ بود، زمانی که سوتلانا آلیلویوا، دختر ژوزف استالین، رهبر شوروی، از مراقبان خود گریخت و وارد سفارت آمریکا شد. او که همسر یک کمونیست هندی بود، پس از مرگ همسرش به هند آمد تا خاکستر او را در این کشور پخش کند. سوتلانا که مدعی سرخوردگی از کمونیسم شوروی بود، درخواست اقامت در هند را مطرح کرد؛ اما با مخالفت روبهرو شد و در یک تصمیم ناگهانی، به ایالات متحده پناهنده شد.
سوتلانا آلیلویوا، دختر ژوزف استالین، در ۲۲ آوریل ۱۹۶۷ پس از پناهندگی به غرب، در نیویورک یک نشست خبری برگزار میکند.
دهلی نو در ادبیات جاسوسی
دهلی نو حتی به ادبیات داستانی هم راه یافت. جان لوکاره، رماننویس مشهور بریتانیایی، قهرمان اصلی خود ـ یک افسر اطلاعاتی بریتانیا ـ را در میانه دهه ۱۹۵۰ در سلول زندانی در دهلی، برای نخستین بار با رقیب شورویاش روبهرو میکند.
هند؛ کانون مطلوب جنگ اطلاعاتی
با شدت گرفتن کنترلهای مرزی و بسته شدن پرده آهنین بر اروپای شرقی، هند در نگاه غرب به مرکز مهمی برای عملیات اطلاعاتی تبدیل شد. به گفته یکی از جاسوسان بریتانیایی که به مسکو پناهنده شد، هند «مطلوبترین شرایط برای برقراری ارتباط با شهروندان شوروی» را فراهم میکرد. همین منطق، سرویسهای اطلاعاتی شوروی را نیز به دهلی نو کشاند؛ هرچند مسکو در زمینه زبان و نیز فقدان ارتباطات استعماری با هند، در موضع ضعف قرار داشت.
بیاعتمادی نهرو به میراث استعماری
بریتانیا هنگام ترک هند، حافظه نهادی و سازوکارهای امنیتی خود را به کشور تازهاستقلالیافته منتقل نکرد. جواهر لعل نهرو، نخستوزیر نخستین هند، که نزدیک به یک دهه را در زندانهای استعمار گذرانده بود، به شدت به ساختار اطلاعاتی بریتانیا بیاعتماد بود. او در سال ۱۹۴۷ در جمع وزیران امنیتی خود تصریح کرد: «دستگاه اطلاعاتی استعماری کمابیش فروپاشیده، همانطور که باید هم فرو میپاشید، چون برای مقاصد دیگری طراحی شده بود … سرویس اطلاعاتی جدید باید به گونهای متفاوت ساخته شود.» با این حال، نهرو اعتراف داشت که یک دولت نوپا میتواند از تجربه اربابان پیشین بهره بگیرد.
شراکت با بریتانیا و احتیاط در برابر آمریکا
زیستن در یک خلأ اطلاعاتی، آسان نبود. نهرو با وجود بدبینی شخصی، تشکیل شراکتهای اطلاعاتی نزدیک با بریتانیا را تأیید کرد. او اما در همکاری با ایالات متحده محتاطتر بود، گرچه دستگاه اطلاعاتی هند روابطی با همتایان آمریکایی برقرار ساخت. نهرو مرتب به مأموران اطلاعاتی خود هشدار میداد که از شیفتگی کورکورانه به مأموران غربی پرهیز کنند و بر توسعه تواناییهای بومی تمرکز نمایند.
جواهر لعل نهرو، نخستوزیر هند (چپ)، در کنار لویی ماونتبیتن (راست) در لندن، ۳ ژوئیه ۱۹۵۶
چالشهای نخستین سالهای هند مستقل
در سالهای ابتدایی استقلال، رهبران هند با دو تهدید عمده مواجه بودند: ملیگرایی هندو و کمونیسم. به باور جواهر لعل نهرو، ملیگرایی هندو خطری جدی برای ثبات بلندمدت هند بهعنوان کشوری سکولار با اقلیتهای مذهبی گسترده بود؛ بهویژه پس از آنکه برخی از طرفداران این جریان به مشارکت در ترور مهاتما گاندی متهم شدند. نهرو در انتخابات سال ۱۹۵۲ موفق شد نیروهای راستگرای هندو را شکست دهد و فعالیتهای آنان به حاشیه رانده شد. با این حال، حتی در درون حزب خود او نیز ارادهای جدی برای مقابله مستقیم با این جریان وجود نداشت.
کمونیسم و شورش در جنوب هند
در همین دوران، کمونیسم جرقه یک شورش مسلحانه وسیع در جنوب هند را زد. نیروهای امنیتی این شورش را سرکوب کردند، اما ظهور حزب کمونیست هند با نفوذ گسترده در اتحادیههای کارگری و بین دهقانان، نگرانی جدی در میان همحزبیهای محافظهکار نهرو ایجاد کرد. پس از آنکه حزب کمونیست در ایالت کرالا به قدرت رسید و نخستین دولت کمونیستی منتخب دموکراتیک جهان را تشکیل داد، پایتختهای غربی به شدت نگران شدند. آنها از سازوکارهای اطلاعاتی برای تحت فشار قرار دادن دولت کرالا بهره گرفتند؛ گاهی نیز این اقدامات با همکاری دستگاههای امنیتی هند انجام میشد.
تمرکز دستگاه امنیتی بر کمونیسم
با ذهنیتی که از میراث استعمار به جا مانده بود، سازمانهای اطلاعاتی هند نیز با وسواس بر تهدید کمونیسم متمرکز شدند و فعالیتهای شوروی در کشور را به دقت زیر نظر گرفتند. نهرو حتی به وزارت خارجه هند دستور داد سفیر شوروی را احضار و به او هشدار دهند. با این حال، همانطور که مکگر یادآور میشود: «اگر نهرو از میزان گفتوگوهای جاری در واشنگتن ـ درباره اینکه ایالات متحده چگونه میتواند صحنه سیاسی کرالا را بازآرایی کند ـ مطلع بود، احتمالاً به وزارت خارجه دستور میداد [السورث بانکر]، سفیر آمریکا در هند را نیز به همان شیوه احضار و بازخواست کند.»
دالاییلاما پس از فرار از تبت در آوریل ۱۹۵۹ وارد موسوری هند میشود
آمریکا، چین و هند در دوران مککارتیسم
به روایت مکگر، در حالی که ایالات متحده گرفتار فضای مککارتیسم بود و رابطهاش با جمهوری خلق چین را صرفاً در چارچوب مهار کمونیسم تعریف میکرد، برای هند مشکل با چین بیشتر ریشه در یک اختلاف مرزی تشدیدشونده داشت؛ اختلافی که روابط دوستانه پیشین را به خصومتی خشونتآمیز کشاند. در این شرایط، اداره اطلاعات هند (IB) از سازمان سیا درخواست کمک کرد. سیا خود مشتاق بود از دهلی نو بهعنوان ابزاری برای مقابله با پکن استفاده کند. با وجود این، دولت نهرو همچنان نسبت به همکاری نزدیک با سیا محتاط بود و بیم داشت که آمریکاییها از درخواستهای هند بهعنوان پوششی برای مداخله در امور داخلی کشور بهره ببرند.
نفوذ سیا در دستگاه حکومتی هند
به نوشته مکگر، اسناد هندی و آمریکایی نشان میدهد که سیا توانست نیروهای نفوذی در درون دولت هند جذب کند. ایستگاه سیا در دهلی نو «آشکارا به خود میبالید که میتواند نسخهای از هر سند تولیدشده در دولت هند را به دست آورد.» این وضعیت پیچیدهتر میشد، زیرا در واشنگتن این تصور وجود داشت که نهرو ذاتاً ضدآمریکایی است؛ برداشتی کاملاً نادرست از انتقادهای او نسبت به سیاستهای ایالات متحده در زمینه استعمار، سرمایهداری بازار آزاد و سیاست مهار کمونیسم.
تبت، پناهندگان و فرصتطلبی آمریکا
هند در اوایل دهه ۱۹۵۰ حاکمیت چین بر تبت را به رسمیت شناخت، اما از بهکارگیری ارتش آزادیبخش خلق برای کنترل این سرزمین ناخشنود بود. نهرو پذیرفته بود که هند توان مداخله در تبت را ندارد، اما آماده بود به پناهندگان تبتی کمک کند.
این وضعیت فرصتی برای ایالات متحده فراهم آورد و سیا آن را بهخوبی به کار گرفت:
• هواپیماهای سیا از حریم هوایی هند برای پشتیبانی از عملیات مقاومت در تبت استفاده کردند.
• مأموران آمریکایی در سال ۱۹۵۹ به فرار دالاییلاما از لهاسا کمک کردند؛ او وارد خاک هند شد و نهرو به او اجازه اقامت داد.
بدینترتیب، هند در میانه عملیاتهای آمریکا قرار گرفت و این تحرکات جاسوسان و مأمورانی از سراسر جهان را به شهرهای مرزی این کشور کشاند. در این میان، شهر کوهستانی کالیمپونگ در نزدیکی مرز چین بیش از همه بدنام شد. نهرو نوشته بود که در این شهر «بیش از مردم عادی، جاسوس وجود دارد.» او از استفاده مأموران آمریکایی از کالیمپونگ بهعنوان پایگاه عملیات در تبت به شدت ناخشنود بود و نگران تحریک چین. از همین رو، به رئیس دستگاه اطلاعاتی خود دستور داد تا مطمئن شود فعالیت مأموران خارجی در این شهر تا حد امکان «بیسر و صدا» انجام شود.
خشم چین از پناه دادن به دالاییلاما
چینیها از هند بهشدت خشمگین بودند؛ مهمترین دلیل، پناه دادن به دالاییلاما بود. با این حال، چوئنلای، نخستوزیر چین، فعالیتهایی را که از شهر کالیمپونگ هدایت میشد نیز یکی از عوامل اصلی تیرگی روابط معرفی کرد. چوئنلای علاوه بر این، موضوع پروازهای شناسایی سیا بر فراز مرز هند و چین و کمک آمریکا به شورشیان مسلح تبت را مطرح کرد. هنگامی که نهرو خود را به بیاطلاعی زد، نخستوزیر چین با جزئیات دقیق مسیرهای پروازی و محمولههای حملشده را شرح داد. این مسئله نهرو را شرمسار ساخت، زیرا نشان میداد پکن از همه جزئیات مطلع است و مهمتر آنکه، اطلاعات ارائهشده بهطور مستقیم پای هند را به همکاری با ایالات متحده باز میکرد.
پایان موقت فعالیتهای سیا در هند
در سال ۱۹۶۱، با انتصاب جان کنت گالبریث بهعنوان سفیر آمریکا در دهلی نو از سوی دولت جان.اف.کندی، فعالیتهای پنهانی سیا در داخل هند رسماً محدود شد. همچنین عملیات پروازهای حمایتی از شورشیان تبتی متوقف گردید. به روایت مکگر، گالبریث این اقدامات را «بیپروا» توصیف کرده بود. هرچند برخی گزارشهای دیگر حاکی از آن است که سیا فعالیتهای خود را ادامه داد، در حالی که سفیر آمریکا را در بیخبری کامل نگه میداشت.
جنگ ۱۹۶۲ و تغییر رویکرد نهرو
اما اوضاع در اکتبر ۱۹۶۲ بهشدت تغییر کرد. نیروهای چینی به پاسگاههای مرزی هند حمله کردند و بهسرعت پیشرویهای نظامی چشمگیری داشتند. در این شرایط، نهروی هراسان اعتراف کرد که کشورش بهشدت نیازمند «همدردی و حمایت» بینالمللی است. ایالات متحده به این درخواست پاسخ داد. هرچند دامنه دقیق همکاریها پنهان ماند، اما اسناد از طبقهبندی خارجشده نشان میدهد که سیا نقش محوری در حمایت از هند طی جنگ مرزی ۱۹۶۲ ایفا کرد.
ین کندی، بانوی اول آمریکا، به همراه جان کنت گالبریث، سفیر ایالات متحده، در مارس ۱۹۶۲ از هند بازدید میکنند
آغاز شراکت اطلاعاتی تازه علیه چین
جنگ مرزی چین و هند سرآغاز یک شراکت اطلاعاتی جدید میان دهلینو و واشنگتن شد که تمرکز اصلی آن بر مهار چین قرار داشت. مکگر مینویسد: «برداشت از ناکارآمدی اطلاعاتی که در پی جنگ چین و هند شکل گرفت، شرایطی ایجاد کرد که در آن بیمیلی دهلینو برای همکاری با سازمانهای اطلاعاتی غربی کنار گذاشته شد.» شکست نظامی هند باعث شد که روایت «شکست اطلاعاتی» در حافظه سیاسی کشور نهادینه شود و اصلاحات عمدهای در ساختار اطلاعاتی آغاز گردد. این همکاری با تحلیل دولت کندی درباره مزیتهای ژئوپولیتیکی همسو بود. واشنگتن بر این باور بود که درگیری مرزی، شوروی را وادار خواهد کرد بین پکن و دهلینو یکی را انتخاب کند و فرصتی برای نزدیکی هند و پاکستان پدید آورد. اما نتیجه بر خلاف انتظار بود: تا پایان دهه ۱۹۶۰، هند به شدت به شوروی برای تأمین تجهیزات نظامی وابسته شد و بار دیگر بر سر کشمیر وارد جنگ با پاکستان گردید.
دگرگونی در روابط اطلاعاتی هند، آمریکا و بریتانیا
با وجود این، روابط اطلاعاتی هند با ایالات متحده و بریتانیا دگرگون شد و شامل اقدامات مهمی گردید:
• تشکیل یک واحد مخفی جنگی در هند برای رصد تبت،
• استفاده از یک باند فرودگاه متروکه جنگ جهانی دوم در ایالت اُدیشا برای عملیات محرمانه،
• و پروازهای شناسایی U-2 از خاک هند.
این پروازها تأیید کردند که چین در منطقه لوپنور در سینکیانگ، یک مرکز آزمایش هستهای ساخته است.
عملیات هَت؛ جاسوسی هستهای در هیمالیا
جسورانهترین اقدام، اجرای پروژهای با نام رمز عملیات هَت (یا «کوه آبی») بود؛ طرحی برای نصب تجهیزات هستهای نظارتی بر قلههای هیمالیا در امتداد مرز هند و چین، با هدف رصد آزمایشهای هستهای چین. در سال ۱۹۶۵، یکی از این دستگاهها که در قله نَندا دِوی نصب شده بود، در یک بهمن گم شد. این اتفاق تا امروز سوخت نظریههای توطئه درباره بلایای طبیعی منطقه باقی مانده است. در سال ۱۹۷۳، مأموریت اطلاعات ارزشمندی از آزمایشهای موشکی بالستیک چین به دست آورد، حتی در شرایطی که تجهیزات زمینی جای خود را به فناوری ماهوارهای داده بودند.
موفقیت نسبی و تغییر مسیر واشنگتن
به روایت مکگر، ایالات متحده معتقد بود که بهترین راه برای کاهش نگرانیهای هند از بمب اتم چین، همکاری برای جمعآوری اطلاعات دقیق درباره توانمندیهای هستهای پکن است. از نگاه واشنگتن، این پروژه نوعی موفقیت نسبی بود، چرا که «اطلاعات مفیدی» به بار آورد. اما در همین زمان، سیاست خارجی آمریکا تغییر مسیر داد: ریچارد نیکسون و هنری کیسینجر تصمیم گرفتند روابط دوستانهای با چینِ مائو تسهتونگ برقرار کنند؛ تصمیمی که همکاری اطلاعاتی با هند را بیفایده ساخت. در سال ۱۹۷۸، انتشار گزارش یک مجله آمریکایی درباره این پروژه محرمانه، شوک بزرگی به فضای سیاسی هند وارد کرد و زلزلهای رسانهای در کشور به راه انداخت.
تغییر تمرکز آمریکا و آغاز تنشهای دیپلماتیک
خیلی زود تمرکز ایالات متحده به سمت جنوب شرق آسیا تغییر یافت؛ تحولی که باعث افزایش تنشهای دیپلماتیک میان دهلینو و واشنگتن شد ــ از جمله بر سر پیامدهای جنگ چین و هند. در این دوره، به روایت مکگر، اتحاد شوروی از یک سو و ایالات متحده و بریتانیا از سوی دیگر، در هند ماموریتهای تبلیغاتی و عملیات اطلاعات غلط اجرا میکردند. هند عمدتاً به دنبال مقابله با چین بود، در حالی که غرب به شکلی یکجانبه بر مهار کمونیسم تمرکز داشت؛ ایدئولوژیای که دیگر برای هند مسئله اصلی محسوب نمیشد.
نفوذ سیا و ترس از نیروهای خارجی
از اواخر دهه ۱۹۶۰، شهادتهای کنگره آمریکا و گزارشهای روزنامهنگاران نقش سیا در عملیاتهای مخفی برای سرنگونی حکومتها را تأیید کرد ــ حکومتهایی که اغلب محبوب، دموکراتیک و نزدیک به شوروی بودند. همزمان، اطلاعاتی درباره همکاری هند با سرویسهای اطلاعاتی غرب منتشر شد و عملیاتهای اطلاعات غلط به این باور دامن زد که نظام سیاسی هند پر از جاسوسان و نفوذیهایی است که برای سیا یا کا.گ.ب کار میکنند. در نتیجه، ترس از دخالت خارجی برای بیثباتسازی کشور به روایت مسلط سیاست هند تبدیل شد. نخستوزیران وقت این نگرانیها را بارها مطرح کردند، در حالی که کشورهای غربی هرگز نتوانستند افکار عمومی هند را درباره نقش واقعی خود قانع کنند. با این حال، همکاریهای اطلاعاتی همچنان بدون وقفه ادامه یافت. مکگر مینویسد: «در یک سطح، عملگرایی سختگیرانه بر تصمیمات حاکم بود؛ اما در سطح دیگر، نگرانیهای هند و گرفتار شدن آمریکا در دام فرافکنی برداشتها و تعصبات سیاسی، فرهنگی و راهبردی خود بر هندیها، مرزهای همکاری را به شدت محدود کرد.» به همین دلیل، اثرگذاری بر نظام اطلاعاتی هند نهایتاً گذرا بود و نه تحولآفرین.
تداوم سایه سیا در سیاست هند
امروز واشنگتن شناخت بهتری از دهلینو دارد؛ با این حال، سایه باقیمانده از سیا و شکاف میان منافع آمریکا و گفتمان ملیگرایی هندو همچنان سوءظنهایی را در هند برمیانگیزد. پس از شکست انتخاباتی در ژوئن، نارندرا مودی «افراد قدرتمند در داخل و خارج کشور» را متهم کرد که به دنبال برکناری او هستند. اجیت دووال، مشاور امنیت ملی هند و مأمور پیشین اطلاعاتی، آشکارا از عملیاتهای مخفی دفاع کرده است. در همین زمان، مأموران اطلاعاتی هند به دلیل اتهام صدور دستور ترور فرامرزی جداییطلبان سیک در آمریکای شمالی با مشکلاتی جدی روبهرو شدهاند. با وجود این تنشها، روابط نهادی میان دستگاههای اطلاعاتی هند و آمریکا هیچگاه به این اندازه مستحکم نبوده است. هر دو کشور امروز شریک راهبردی یکدیگر هستند و مقامات دو طرف اذعان دارند که ستون اصلی این همکاری، مقابله مشترک با تهدید راهبردی چین است.
اما درس تاریخ روشن است: منافع دو کشور ممکن است امروز همسو باشد، اما اگر این همکاری بر ارزشها و چشمانداز مشترک استوار نباشد، محاسبات بهسرعت تغییر خواهد کرد. تاریخ همچنین نشان داده است که ایالات متحده در برابر فراز و فرودهای سیاست داخلی هند مصون نیست.
با این حال، زیادهروی سرویسهای اطلاعاتی هند در عملیاتهای خارجی در کشورهای دموکراتیک غربی میتواند همکاری نهادی هند و غرب را تضعیف یا حتی از مسیر خارج کند.
شکایتهای حقوقی گروههای سیک در آمریکا منجر به صدور احضاریه قضایی علیه دووال و رئیس پیشین سازمان اطلاعات خارجی هند شد. همین موضوع باعث شد دووال در سپتامبر، برای نخستینبار از زمان روی کار آمدن مودی در سال ۲۰۱۴، او را در سفر به آمریکا همراهی نکند.
در حالی که عملیاتهای اطلاعاتی هند بیش از پیش زیر ذرهبین قرار گرفته، کتاب مستند و پژوهششده مکگر منبعی ارزشمند است. انتشار اثری مشابه از منظر هندی میتوانست مکمل این کتاب باشد، اما میل دهلینو به محرمانهسازی اسناد رسمی چنین امکانی را عملاً ناممکن میکند.
کتاب جاسوسی در آسیای جنوبی نه تنها باید با دقت در پایتختهای غربی خوانده شود، بلکه سیاستگذاران و تحلیلگران هندی نیز باید آن را مطالعه کنند تا کمک کند دستگاه سیاسی کشور عملیاتهای اطلاعاتی را نه صرفاً ابزاری برای اقدام مخفی و سرکوب، بلکه بهعنوان بخشی از حکمرانی همراه با سازوکارهای نظارت و توازن در نظر بگیرند.