مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر، یک مجموعه نسبتا خوش ساخت است که در برابر رقبای خارجی خود، از جمله مجموعه مصری که سالها بعد ساخته شد، سربلند مانده است.

حرف و حدیث هایی درباره فیلمنامه آن هست که چون فرج الله سلحشور از دنیا رفته، شایستگی پیگیری این ادعاها را به قوه قضائیه وامی سپاریم.

اما فیلم، روال دراماتیک خود را بخوبی حفظ کرد و البته از گزند نگاه های سیاسی آن زمان نیز بی اثر نماند.

آن سالها تازه احمدی نژاد به قدرت رسیده بود و سعی می شد تا تناظرهایی بین رفتار او و یوسف در ذهن بینندگان ایجاد شود. بحمدالله با گذشت زمان، دیگر کسی حتی ذهنش هم به سمت این تناظرها نمی رود! و اگر من نمی نوشتم، کسی آن را حتی به یاد هم نمی آورد!

اما غرض من از نوشتن این پیام، تعریف و تمجید از آن مجموعه نیست! به عکس؛ قصد نقد آن را دارم. 

مجموعه با مشاوره کارشناسان متعدد مذهبی نوشته شده و از این جهت نسبتا کم ایراد است. از تورات برای پر کردن برخی خلأها استفاده شده است. غیر از ایمان آوردن آختانون(آمین هوتپ چهارم) که ساخته تخیّل نویسنده است. و البته برخی اقدامات عجیب او نظیر تحمیل یکتاپرستی بر مردم!

طببعی است که داستان قرآن فقط ناظر به نکاتی است که برای هدایت ما مورد نیاز است، و برای تبدیل شدن به فیلمنامه نیازمند برخی افزودنی های مجاز هستیم! اما اینکه یوسف در خواب خود مدام پیرزنی را در سایه روشن ببیند که او را می خواند و نتواند تعبیر خواب خود را بفهمد، از آن افزدونی های غیرمجاز است! چرا که او اساسا هنرش در تعبیر خواب بود، حال چگونه از تعبیر خواب خود درمانده می شود؟!

مجموعه براساس تفاسیر موجود تهیه شده است. تفاسیر نیز نتوانسته اند پاسخ مناسبی به بسیاری از شبهات و سوالات پیرامون این ماجرا بدهند.

یعقوب را چهره ای ناتوان، ذلیل و غیرقابل درک! ترسیم می کند.

درباره کوری و بی تابی یعقوب اغراق می کند تا جایی که حتی پیش از سفر دوم برادران به مصر، گزارش کوری و بی تابی او را به یوزاسیف می دهند! (قرآن این بی تابی را بعداز سفر دوم می داند)

هیچ توجیه منطقی و عاقلانه ای برای گذاشتن مال التجاره در بار برادران(در سفر اول) بیان نمی شود. توجیهات بیان شده، کافی نیستند. به همان دلیل، نمی تواند تکرار همان ترفند را در بار دوم(گذاشتن پیمانه در بار بنیامین) توجیه کند.

به خلاف تاکید قرآن، توجه و دقتی به نیت یوسف برای بازگشت آنان(پیش از نوبت دریافت سهمیه) نمی کند و لذا گزارش موجود در عهد عتیق را مبنی بر برگرداندن پول، باور می کند. حال آنکه دلایل متعددی وجود دارد که آنان نه تنها زودتر از موعد بازنگشتند، بلکه پول را هم برنگرداندند و حتی سخنی هم از آن به میان نیاوردند! تا جایی که یوسف از این همه روحیه «از خودراضی بودن» برادران برآشفت و تصمیم گرفت تا از همان روش برای بار دوم استفاده کند. اما این بار بنیامین را بنا به «سنت مردم کنعان» در نزد خود نگه می دارد.

یعقوب در نوبت قبل می بیند که مال التجاره را پس داده اند آن هم به طور پنهانی! متوجه می شود که حاکم موجود در مصر، هم مهر خود را به تمامی دریغ نکرده و هم عدم اعتماد خود را به برادران نشان داده و هم بنیامین را طلب کرده است! 

لذا با آنکه در ابتدا از اعزام بنیامین خودداری می کند اما با مشاهده «مال التجاره پنهان»! درمی یابد که گویا این پیغام سری است که از سوی کسی آشنا می آید.

لذا دستور داد تا فرزندان از دورازه های مختلف وارد شوند که شناسایی نشوند. 

با بازگشت کاروان و ماندن بنیامین و لاوی(برادر بزرگتر) یعقوب دریافت که آنان شناسایی شده اند، پس یوسف در آنجا است. اما یا فرزندان به او نمی گویند یا یوسف آنان را شایسته معرفی خود نیافته است. 

اینجا است که یعقوب، گزارش فرزندان از دزدی پیمانه را دروغ نمی خواند، اما فرزندان را به بیماری «خودشیفتگی» هشدار می دهد. تاب از کف می دهد و پس از سالیان دراز نام یوسف را دوباره جاری می کند. به آنان دستور می دهد که به دنبال یوسف و برادرش بگردید(و آنان هم نمی گویند که یوسف را که گرگ خورده!) یعقوب هیچ اشاره ای به ستم برادران نمی کند، زیرا در این صورت، آبرویی برای آنان در نزد فرزندانشان و قوم و قبیله باقی نمی ماند. پس صبر جمیل می کند و دم برنمی اورد و شکوه و گلایه خود را فقط نزد خدا می برد و از خداوند نجات فرزندان و وحدت و جمع دوباره آنان را تقاضا می کند. 

فرزندان در بیماری خودشیفتگی خود از دریافت حقیقت کور می شوند. و حتی در زمان بازگشت به نزد یوسف برای دریافت سهمیه، فراموش می کنند که توصیه پدر را در جستجوی یوسف و بنیامین اجرا کنند! آنان دنبال گندم می آیند!

دوست داشتم تا می توانستم روند داستان را با کمک هوش مصنوعی به همین سمت تغییر دهم و علاوه بر آنکه توجیهاتی درست و منطقی از رفتار یعقوب و یوسف به نمایش گذارم، درمانی برای خودشیفتگی ها و خود حق پنداری های رایج در جامعه خود داشته باشم. 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.