«محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی، که زمانی در محافل دیپلماتیک نادیده گرفته میشد، اکنون به یکی از بازیگران کلیدی در مذاکرات مربوط به غزه و اوکراین تبدیل شده است.
به گزارش جماران، نیویورک تایمز نوشت: «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان، که همواره در پی تثبیت جایگاه خود بهعنوان یک بازیگر برجسته در عرصه جهانی بوده است، این هفته در کانون تحولات دیپلماتیک دو بحران مهم بینالمللی قرار داشت. روز دوشنبه، او در ریاض، پایتخت عربستان، با «مارکو روبیو»، وزیر امور خارجه آمریکا، دیدار کرد و درباره آینده غزه و جنگ اوکراین به گفتگو پرداخت. یک روز بعد، در همین شهر، مذاکراتی دوستانه میان نمایندگان روسیه و ایالات متحده برگزار شد. برگزاری این مذاکرات در عربستان سعودی، که از اهمیت فوقالعادهای برخوردارند، نشانهای دیگر از آن است که ولیعهد این کشور به هدف خود برای تبدیل شدن به یک بازیگر کلیدی در عرصه قدرت جهانی نزدیکتر شده است. این دیدارها نشاندهنده تغییری چشمگیر در موقعیت «محمد بن سلمان»، ولیعهد پادشاهی سعودی است. او برای مدتی در محافل دیپلماتیک منزوی شده بود و به نقض شدید حقوق بشر متهم شد—اتهاماتی که همواره رد کرده است—از جمله تأیید قتل «جمال خاشقجی»، روزنامهنگار مخالف سعودی که در سال ۲۰۱۸ برای واشنگتن پست کار میکرد.
در ادامه، نگاهی خواهیم داشت به اقدامات گذشته ولیعهد و برنامههای او برای آینده عربستان سعودی:
چشمانداز ۲۰۳۰؛ طرح بلندپروازانه برای آینده عربستان
در سال ۲۰۱۶، حدود یک سال پس از آنکه پدرش، «ملک سلمان»، به تخت پادشاهی عربستان سعودی رسید، «محمد بن سلمان» که در آن زمان معاون ولیعهد بود، برنامه چشمانداز ۲۰۳۰ را معرفی کرد. این طرح جسورانه با هدف کاهش وابستگی عربستان به نفت و متنوعسازی اقتصاد کشور تدوین شد. برنامه چشمانداز ۲۰۳۰ شامل افزایش اشتغال شهروندان سعودی در بخش خصوصی، از جمله زنان، جذب سرمایهگذاری خارجی و عرضه سهام شرکت آرامکو—غول نفتی دولتی عربستان—برای تأمین سرمایه در راستای توسعه سایر بخشهای اقتصادی مانند گردشگری بود. این برنامه بلندپروازانه نقشی کلیدی در تثبیت جایگاه «محمد بن سلمان» بهعنوان ولیعهد و وارث تاجوتخت داشت. و او را به معمار اصلی آینده عربستان تبدیل کرد.
اصلاحات اجتماعی و اقتصادی؛ تغییر چهره عربستان
برای اجرای موفقیتآمیز برنامه اقتصادی خود، «محمد بن سلمان» نیازمند ایجاد تغییرات ساختاری و کاهش محدودیتهای اجتماعی محافظهکارانه بود. او وعده داد که ممنوعیت جنجالی رانندگی زنان را لغو کند و همزمان، یک کنفرانس مالی مجلل را برگزار کرد تا توجه سرمایهگذاران بینالمللی را به فرصتهای اقتصادی عربستان جلب کند. در جریان این تلاشها، ولیعهد از «اسلامی میانهرو و متعادل که به روی جهان، تمام ادیان، سنتها و ملتها باز است» سخن گفت و بر تغییر رویکرد اجتماعی و فرهنگی کشور تأکید کرد.
تصفیه حسابهای سیاسی به بهانه مبارزه با فساد
کنفرانس سرمایهگذاری سال ۲۰۱۷ در هتل ریتز-کارلتون ریاض برگزار شد، اما مدتی بعد، این هتل به محلی برای بازداشت شماری از قدرتمندترین چهرههای عربستان تبدیل شد. در جریان این سرکوب گسترده، صدها تن از ثروتمندترین و بانفوذترین شخصیتهای عربستان، از جمله برخی از اعضای خاندان سلطنتی و نزدیکان «محمد بن سلمان»، در این هتل تحت بازداشت قرار گرفتند. دولت این اقدام را بخشی از مبارزه با فساد عنوان و ولیعهد را به ریاست کمیتهای که مسئول هدایت تحقیقات بود، منصوب کرد. اما منتقدان بر این باور بودند که این موج بازداشتها، تلاشی حسابشده برای تحکیم قدرت «محمد بن سلمان» بود. بسیاری از بازداشتشدگان تنها در ازای پرداخت مبالغ هنگفت و واگذاری کنترل شرکتهایشان به دولت، موفق به آزادی شدند. در واکنش به این انتقادات، ولیعهد این ادعا را مضحک خواند و تأکید کرد که این اقدامات برای ریشهکن کردن فساد و جلب اعتماد سرمایهگذاران خارجی ضروری بوده است.
جنگهای فرامرزی
«محمد بن سلمان» نهتنها در داخل عربستان، بلکه در سطح منطقه نیز از قدرت و اجبار برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده است. او برای کاهش نفوذ منطقهای ایران، به رویارویی با گروههای نیابتی تهران، از جمله شبهنظامیان حوثی در یمن و حزبالله در لبنان پرداخت—اما این سیاست نتیجهای معکوس داشت. در سال ۲۰۱۵، زمانی که «محمد بن سلمان» وزیر دفاع بود، عربستان سعودی رهبری ائتلافی نظامی را برای جنگ علیه حوثیهای یمن بر عهده گرفت. با این حال، این عملیات نهتنها به ریشهکن شدن حوثیها منجر نشد، بلکه باعث تلفات گسترده غیرنظامیان یمنی شد. تا سال ۲۰۱۸، جنگ یمن به بنبستی خونین تبدیل شده بود و عربستان به دلیل اقداماتش در این درگیری، با انتقادات شدید بینالمللی روبهرو شد. این کشور متهم شد که با ایجاد محاصره اقتصادی، مردم یمن را «در گرسنگی نگه داشته است.»
ماجرای استعفای اجباری سعد حریری در عربستان
در سال ۲۰۱۷، عربستان سعودی در اقدامی جنجالی تلاش کرد نفوذ حزبالله در لبنان را با سناریویی از پیش طراحیشده کاهش دهد: وادار کردن «سعد حریری»، نخستوزیر وقت لبنان، به استعفا و متهم کردن ایران. این حرکت با هدف تحریک مردم لبنان علیه حزبالله و محدود کردن نفوذ ایران در این کشور انجام شد. «سعد حریری»، که از متحدان عربستان و مخالفان حزبالله به شمار میرفت، به ریاض احضار شد. در آنجا، تحت فشارهای شدید و برخوردهای تحقیرآمیز، مجبور شد در تلویزیون دولتی عربستان استعفای خود را اعلام کند و ایران را عامل بیثباتی لبنان معرفی کند. اما این اقدام نتیجهای معکوس داشت. چند هفته بعد، «حریری» اجازه یافت به لبنان بازگردد و بار دیگر مقام خود را به دست گیرد. این ماجرا که به یک رسوایی بینالمللی تبدیل شد، نهتنها نفوذ حزبالله را کاهش نداد، بلکه در نهایت به تقویت قدرت این گروه منجر شد.
قتل خاشقجی
در سال ۲۰۱۸، «جمال خاشقجی»، روزنامهنگار منتقد سعودی و نویسنده واشنگتن پست، در کنسولگری عربستان در استانبول به قتل رسید—حادثهای که به یکی از بزرگترین جنجالهای بینالمللی دوران «محمد بن سلمان» تبدیل شد. سازمانهای اطلاعاتی آمریکا پس از تحقیقات گسترده به این نتیجه رسیدند که ولیعهد عربستان شخصاً دستور این قتل را صادر کرده است. این افشاگری موجی از محکومیت جهانی علیه «محمد بن سلمان» به همراه داشت، اما «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور وقت آمریکا، همچنان متحد نزدیک او باقی ماند و روابطش با ریاض را حفظ کرد. در جریان انتخابات ۲۰۲۰، «جو بایدن» وعده داد که به دلیل این قتل، عربستان را به کشوری منزوی تبدیل خواهد کرد. در ۲۰۲۱، دولت او گزارشی رسمی منتشر کرد که نشان میداد قتل «خاشقجی» به دستور مستقیم «محمد بن سلمان» انجام شده است. دولت عربستان بلافاصله این گزارش را محکوم کرد و اعلام داشت که «این جنایت هولناک را بهطور قاطع رد میکند.» برای مدتی، بایدن از تعامل مستقیم با ولیعهد عربستان خودداری کرد. اما در ۲۰۲۲، با تأثیر جنگ اوکراین بر قیمت نفت سیاست واشنگتن تغییر کرد. «بایدن» برای احیای روابط با ریاض گام برداشت و در اقدامی نمادین، با «محمد بن سلمان» در ریاض دیدار کرد. این دیدار، نقطه عطفی در بازگشت ولیعهد عربستان به عرصه دیپلماتیک جهانی بود و فرصتی برای ترمیم وجهه بینالمللیاش فراهم کرد.
نقش ترامپ در تثبیت قدرت محمد بن سلمان
در سال ۲۰۱۸، «دونالد ترامپ» در حالی «محمد بن سلمان» را «متحدی واقعاً فوقالعاده» توصیف کرد که سازمان سیا به این نتیجه رسیده بود که ولیعهد عربستان دستور قتل «جمال خاشقجی» را صادر کرده است. «ترامپ»، «محمد بن سلمان» را شریک مورد علاقه خود در خاورمیانه معرفی کرد و او را به محور اصلی استراتژی منطقهای دولتش تبدیل نمود. در این دوران، عربستان سعودی یکی از بزرگترین خریداران تسلیحات آمریکایی بود و قراردادهای چند میلیارد دلاری تسلیحاتی میان دو کشور امضا شد. اما روابط «ترامپ» با ریاض فراتر از تعاملات دولتی بود و به منافع خانوادگی و تجاری او نیز گسترش یافت. بسیاری از این روابط، در قالب قراردادهای املاک و مستغلات شکل گرفت که به استفاده از نام تجاری «ترامپ» در پروژههای ساختمانی منجر شد و سودهای کلانی را برای او به همراه داشت.
توافقنامه ابراهیم و چالش عادیسازی روابط با اسرائیل
«دونالد ترامپ»، توافقنامه ابراهیم ۲۰۲۰—که به برقراری روابط رسمی بین اسرائیل و چهار کشور عربی (امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان) انجامید—را یکی از بزرگترین دستاوردهای سیاست خارجی خود میداند. او در تلاش است تا در دوره کنونی، این روند را ادامه دهد، و جلب موافقت عربستان سعودی برای پیوستن به این توافق، نقطه عطفی مهم در این مسیر محسوب میشود. با این حال، «ترامپ» اخیراً با یک پیشنهاد جنجالی، کشورهای عربی را خشمگین کرد. او طرحی را مطرح کرد که بر اساس آن، ایالات متحده کنترل نوار غزه را به دست بگیرد و آن را به ریویرای خاورمیانه تبدیل کند، در حالی که فلسطینیان به کشورهای همسایه مانند مصر و اردن منتقل شوند. عربستان سعودی بلافاصله این ایده را رد کرد و تأکید داشت که بدون تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی، عادیسازی روابط با اسرائیل امکانپذیر نخواهد بود. روز جمعه در ریاض، نمایندگان مصر، اردن، عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی گرد هم آمدند تا برنامهای برای بازسازی غزه تدوین کنند. این طرح که با تأمین مالی کشورهای عربی همراه خواهد بود، بر حفظ امکان تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی تمرکز دارد.
میانجیگری در جنگ روسیه و اوکراین؛ جاهطلبی جدید ولیعهد
عربستان سعودی در نقش یک میانجی در جنگ روسیه و اوکراین ظاهر شده و تأکید دارد که در این درگیری از هیچیک از طرفین حمایت نمیکند. در حالی که کمکهای بشردوستانه به اوکراین ارسال کرده، همزمان روابط نزدیکی با روسیه حفظ کرده است. این هفته، میزبانی مذاکرات میان مقامات روسی و آمریکایی در ریاض باعث ناخرسندی «ولودیمیر زلنسکی»، رئیسجمهور اوکراین، شد و او سفر برنامهریزیشده خود به عربستان را به تعویق انداخت. با این وجود، این نشست «محمد بن سلمان» را در جایگاه یک میانجیگر کلیدی در عرصه بینالمللی تثبیت کرد—رهبری که قادر است قدرتهای جهانی را به پای میز مذاکره بکشاند و نقش عربستان را فراتر از خاورمیانه، در صحنه دیپلماسی جهانی تقویت کند.