زندگینامه میخائیل گورباچوف

خلاصه مطلب:

میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد شوروی بود،6 او در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی اقداماتی در خصوص اصلاحات سیاسی و اقتصادی انجام داد، اما نتوانست از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جلوگیری کند، اگر چه موجب پایان جنگ سرد شد. او در 1990 توانست جایزه صلح نوبل را دریافت کند. 

 

توضیحات :

میخاییل گورباچف در تاریخ 2 مارس سال 1931 میلادی در خانواده ای کشاورز در دهکده پریول نوی در جنوب روسیه متولد شد. او برای کمک به تامین مخارج خانواده هم زمان با تحصیلش به شغل مکانیکی مشغول بود، تا زمانی که در سن 19 سالگی برای فراگیری درس حقوق از خانواده جدا شده و به دانشگاه بزرگ مسکو رفت. 

 

میخاییل گورباچوف

او توانست به بدنه حزب حاکم وارد شده و به مدارج بالاتر دست یابد. در گام نخست در سال 1970 به عنوان اولین منشی ایالتی انتخاب شد و با جدا شدن از بدنه به سوی صدر هرم قدرت حرکت کرد. او با توجه به جذابیت هایی ظاهری همچون نشاط و امیدبخشی توانست توجه حامیان اصلی حزب را به خود معطوف کند چرا که این تفاوت ظاهری تغییری در کالبد مرده حزب محسوب می شد. 

او در سال 1978 با لئونید برژنف، رئیس حزب دیدار کرد و کمتر از یک ماه بعد از آن در حلقه مهره های اصلی حزب جا گرفت. یوری آندروپوف رئیس بعدی دوران ریاست بسیار کوتاهی داشت و پس از مرگ او در سال 1984، گارد قدیمی حزب کوستانیتن چرنینکوی پیر را به عنوان دبیر اصلی هیات رئیسه انتخاب کرد، اما او به قدری بیمار بود که بیشتر اوقات معاون او یعنی گورباچوف زمام امور را در دست داشت. 

 

پس از درگذشت چرنینکو گورباچوف موفق شد در 11 مارس 1985 میلادی جانشین او شود، و در سن 54 سالگی دبیرکل حزب کمونیست شد. پس از این انتخاب علی رغم آن که کادر عالی رتبه حزب او را انتخاب کرده بود، از ناحیه او ابراز نگرانی می کرد چرا که او تعبیرهای جدیدی در سخنرانی های خود به کار می برد. اما گورباچف بدون توجه به این ژست های حزبی دست به اصلاحات بنیادین در حزب کمونیست زد. 

میخائیل گورباچوف سعی در برقراری ارتباط فرهنگی و بازرگانی با اروپا و آمریکا داشت، و با بسیاری از رهبران غربی همچون مارگارت تاچر نخست وزیر انگلیس، هلموت کهل صدر اعظم آلمان غربی و رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا روابط حسنه برقرار کرد. 

گورباچوف

در سال 1988 میلادی در سازمان ملل گورباچوف اعلام کرد که به صورت یک جانبه زرادخانه هسته ای خود را کاهش می دهد و پس از 10 سال نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج می کند، که این خبر رهبران دنیا را شگفت زده کرد. او با پول حاصل از کاهش این هزینه ها قصد داشت به طبقه فراموش شده رسیدگی هایی داشته باشد.

 

پیام تاریخی امام خمینی (س) به گورباچف

در اواخر سال 1367، که با آغاز سال 1989 میلاد همزمان بود امام خمینی نامه ای ایدئولوژیک به گورباچف می نویسد، در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی هنوز موجودیت دارد، جنگ سرد پایان نیافته، و دیوار برلین به عنوان نماد جدایی شرق و غرب فرونریخته است، همچنین حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و زندگی مردم در جمهوری های این کشور برقرار است، این نامه توسط هیئتی بلندپایه به مسکو ارسال می شود. برای مطالعه بیشتر در این رابطه به بخش نامه امام به گورباچف در خصوص فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در جماران مراجعه کنید. 

 

گورباچف

پس از گذشت 56 روز از ارسال نامه امام خمینی، گورباچف پاسخی تنظیم کرده و با هیاتی به سرپرستی وزیر امور خارجه به ایران ارسال می کند. ادوارد شواردناتزه وزیر امورخارجه شوروی در هفتم اسفند ۱۳۶۷ خورشیدی به محله جماران تهران می‌رسد و پاسخ مکتوب را تسلیم رهبر جمهوری اسلامی می‌کند، محتوای نامه مسکو بیشتر سیاسی است؛ گورباچف از همراهی ۲ طرف برای استقرار صلح در افغانستان و خلیج فارس اعلام خشنودی می‌کند. در بخش دیگری از پاسخ گورباچف، چنین آمده: از فرستادن نامه امام خمینی (س) تشکر می‌کنم، عالمان شوروی را در جریان مضمون نامه قرار دادم. ما قانون آزادی ایمان را در دستِ تصویب داریم. من پیش‌تر گفتم با داشتن ایدئولوژی‌های گوناگون در کشورمان، می‌توان با حُسن همجواری در کنار هم زندگی کرد.

 امام خمینی (َس) در حضور هیات شوروی می گوید: به ایشان بگویید که من می‌خواستم جلوی شما یک فضای بزرگتر باز کنم. من می‌خواستم دریچه‌ای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد از مرگ را که دنیای جاوید است، برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش کند.

در 15 مارس 1990 میلادی گورباچف به عنوان اولین رئیس جمهور اتحاد شوروی انتخاب شد. مهمترین اقدام او در 16 ژوئن 1990 صورت گرفت که با هلموت کهل بر سر وحدت 2 آلمان توافق کرد. به همین خاطر در همان سال به او جایزه صلح نوبل اعطا شد. 

اما پس از یک سال روزهای دشوار او آغاز شد، ابتدا کودتای نظامیان و بازماندگان مرتجع کرملین واقع شد، و پس از آن جنگ قدرت افراد بوریس یلتسین حادث شد که در نتیجه آن گورباچف به کناره گیری از قدرت سوق داده شد. در همین زمان جمهوری های اتحاد شوروی نیز یک به یک اعلام جدایی کردند و هرکدام برای خود کشوری مستقل شدند. 

او در 25 دسامبر سال 1991 میلادی از تمام مقام های خود استعفا داد، اما زمانی که او قدرت سیاسی نداشت و به همراه همسرش در تعطیلات به سر می برد، ماموران اطلاعاتی او را در کمپ استراحتش دستگیر کرده و به زندان بردند. 

در سال 1992 او بنیاد گورباچف را تاسیس کرد، و در سال 1996 کاندیدای ریاست جمهوری روسیه شد اما به دلیل عدم محبوبیت اش به خاطر فروپاشیدن اتحاد جماهیر شوروی تنها توانست حدود یک درصد از آرا را به دست آورد. 

در 25 نوامبر سال 2001 میلادی او حزب سوسیال دموکرات روسیه را بنیان گذاری کرد، و در سال 2005 به دلیل نقش آفرینی دوباره در اتحاد مجدد 2 آلمان توانست جایزه پوینت آلفا را دریافت کند. 

گورباچف در بیستمین سال فروپاشی دیوار برلین از جانب دولت آلمان دعوت می‌شود تا دومینوهای ساخته شده به شکل دیوار را حرکت دهد تا همه آن‌ها فرو ریزند. او سرانجام در فهرست ۱۰۰ چهره تأثیرگذار تاریخ بشری، جای می‌گیرد.

او در مسکو زندگی می کرد، و سرانجام در 9 شهریور ماه سال 1401 پس از یک دوره طولانی بیماری سخت در سن 92 سالگی از دنیا رفت. 

مقالات