گوینده پیشکسوت رادیو عنوان کرد؛

ممیزی بلای جان تولیدات رادیو و تلویزیون است

گوینده پیشکسوت رادیو می‌گوید کل تولیدات صداوسیما به واسطه این که مسیر، مورد ممیزی قرار می‌گیرد، سفارشی‌سازی می‌شوند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس، قطعا همه ما یا با صدای او در نمایش‌های رادیویی خاطره داریم یا با هنرنمایی‌اش در آثار سینمایی و تلویزیونی. هنرمندنی که اگرچه در عرصه تصویر کم‌کار است اما باز هم با نقش‌آفرینی‌هایش در ذهن مردم ماندگار شده است. امروز، یکشنبه، چهارم اردیبهشت ۱۴۰۱ هشتادودومین سالروز تاسیس رادیو در ایران است. به بهانه این مناسبت به سراغ صفا آقاجانی که حدود چهل سال است در این عرصه فعالیت می‌کند، رفتیم.

خبرآنلاین نوشت؛ در ادامه گفت‌وگو با این هنرمند را می‌خوانید.

نگاهی بیندازیم به سال ۶۳ و ورود شما به رادیو، همچنان در این حوزه فعالیت دارید. درست است؟

من از همان سال تا حالا کارمند رادیو هستم، بازنشسته نشدم برای اینکه از ابتدا استخدام نشدم، بیمه هم ندارم ولی همچنان مشغول به فعالیت در این زمینه هستم.

چرا و چطور وارد این عرصه شدید؟

ما بسیار با سختی، آزمون‌های عجیب و غریبی را پشت سر گذاشتیم تا وارد رادیو شدیم. پس از انقلاب، می‌خواستند یک نوسازی در ترکیب بازیگران رادیو ایجاد کنند و طراح این ماجرا هم آقای جعفری‌جلوه بودند و تقریبا اکثریت افرادی که در حال حاضر در عرصه نمایش، سینما، تلویزیون، رادیو و تئاتر فعال هستند، در آن آزمون شرکت کردند.

پس از انقلاب خواستند تغییراتی در رادیو اعمال کنند، آزمونی برگزار شد و حدود شش هزار نفر در آن شرکت کردند و از این میان تنها ۱۳ نفر توانستند وارد رادیو شوند که یکی از آن‌ها من بودم

مگر آزمون چند شرکت‌کننده داشت؟

چیزی حدود شش هزار نفر. در نهایت ۲۵ نفر بالا آمدیم و یک دوره یک ساله فشرده در دو ترم را پشت سر گذاشتیم. استاد مسلم تئاتر، حمید سمندریان، طراح و مدرس آن کلاس‌ها بودند و آن دوره‌ها هم از رادیو کل آلمان الگوبرداری شده بود. در نهایت پس از گذراندن آن دو ترم، ۱۳ نفر قبول شدند که یکی از آن‌ها من بودم.

یادتان هست که ۱۲ نفر دیگر چه کسانی بودند؟

همه افراد را یادم هست اما الان بخشی از آن‌ها به خاطرم آمد، آقایان محمد عمرانی، مجید حمزه، دانیال حکیمی، امیر فراهانی‌نیا، خانم‌ها شهین نجف‌زاده، فریبا طاهری و منیژه آقایی در بین این ۱۳ نفر بودند.

یادتان هست که آزمون چگونه بود؟

از اطلاعات عمومی و اطلاعات اختصاصی هنری آزمون گرفته می‌شد، آزمون کتبی، شفاهی و مصاحبه هم داشتیم و بعد هم گزینش شدیم.

پیش از این آزمون هم در رادیو حضور داشتید؟

من پیش از این که این آزمون را بدهم، در رادیو کار کرده بودم. اولین کارم به سال ۱۳۵۴ در رادیو تبریز بازمی‌گردد که در کارهای مختلف نمایشی و جُنگ‌های متعدد شرکت کرده بودم و یک نمایش ۱۳ قسمتی را هم برای رادیو اجرا کردم ولی بعد از گذراندن این کلاس‌ها به شکل حرفه‌ای وارد این عرصه شدم.

اولین کاری که بعد از انقلاب انجام دادید هم کار نمایشی بود؟

ما کلا کار نمایشی انجام دادیم، چون فقط برای این کار تربیت شده بودیم و سال‌ها همین‌گونه کار را پیش می‌بردیم. چون به ما اجازه نمی‌دادند که گویندگی کنیم.

اولین دستمزدی که از رادیو دریافت کردید چه‌قدر بود؟

اولین دستمزدم در سال‌۶۳ و ۶۴ تنها ۸۰۰ تومان بود و در سال ۶۵ حقوقم دو هزار و ۱۰۰ تومان شد.

فکر می‌کنید چرا در حال حاضر عرصه نمایش‌های رادیویی کم‌تر مورد توجه و استقبال عمومی مخاطبان قرار می‌گیرد؟

کل تولیدات صداوسیما به واسطه این که مسیر، مورد ممیزی قرار می‌گیرد، سفارشی‌سازی می‌شود. با بسیاری از هنرمندان کار نمی‌کنند و از بسیاری از نویسندگان کمک نمی‌گیرند و تعدادی از نویسندگان هم با آن‌ها کار نمی‌کنند و بسیاری نوشته‌ها در ممیزی‌هایی که سازمان اعمال می‌کند، از بین می‌روند. از لحاظ مالی هم به گونه‌ای است که هر نویسنده‌ای حاضر نمی‌شود برای رادیو بنویسد و این عوامل سبب می‌شود که به مرور زمان رادیو به برنامه‌های جُنگ تبدیل شود و بخش نمایش پشت پرده بماند.

وضعیت مالی رادیو اصلا خوب نیست و با هزینه‌های آن دخلمان به خرجمان نمیرسد و نهایتا هزینه‌ رفت‌وآمدمان تامین می‌شود

جذاب‌ترین اتفاقی که در این سال‌ها برای شما رخ داد چه بود؟

اینکه شانس و افتخار این را داشتم تا در کنار ژاله علو و رامین فرزاد باشم. همین که در کنارشان بودم اتفاق درخشانی است و خاطرات زیادی را در ذهن من ثبت کرده است.

در حال حاضر وضعیت مالی رادیو چگونه است؟ دخلتان کفاف خرجتان را می‌دهد؟

هرگز، درآمدها به قدری است که فقط پول ترددمان تامین می‌شود و همه باید یک شغل دیگر داشته باشیم.

البته ما این جمله را زیاد می‌شنویم که هنرمندان پولدار هستند.

بله، این جمله را زیاد می‌شنویم اما به این خاطر است که همه از همه چیز خبر ندارند، این موضوع آواز دهل از دور شنیدن است. نکته دیگر اینکه متاسفانه کشور ما حد متوسط ندارد یا فقیر است یا غنی و عده‌ای هرگز نمی‌توانند باور کنند که من در دسته فقیرها می‌گنجم، هنوز مستاجرم، ارزان‌ترین ماشین زیر پایم است. چون اغلب من را در تولیدات می‌بینند فکر می‌کنند در دسته ثروتمندانم. اما پنجاه، شصت نفر بیش‌تر در این عرصه نیستند که وضع مالی مناسبی دارند و به غیر از آن تعداد همه فقیر هستند.

چرا اکنون توجه به رادیو خیلی کم است؟

در هرجای جهان اگر یک رستورانی باز شود که پر مشتری باشد، صاحبان آن هر روز به این فکر می‌کنند که روز بعد چه خدمتی ارائه دهند اما در کشور ما اگر یک رستوران باز شود که مشتری زیاد دارد، از فردایش به این فکر می‌شود که از چه چیزی کم کند تا سود بیش‌تری به دست بیاید. متاسفانه این اتفاق برای رادیو هم رخ داد.

کم‌کم رادیو خیلی بزرگ شد، آن زمان دو رادیو بیش‌تر نداشتیم، رادیو سراسری و رادیو دو که تولیدات داشتند اما به مرور زمان تعداد این رادیوها بیش‌تر شد. بعد نظرهای شخصی و غیرشخصی اعمال کردند. بعد پول به اندازه کافی نبود تا نویسنده‌های خوبی وارد شوند. هر نویسنده‌ای که وارد رادیو شد و نویسنده خوبی شد، به عرصه تلویزیون و سینما ورود پیدا کرد. البته من هنوز امیدوارم، نمی‌دانم چرا. شاید هم چون دستم کوتاه است این امید را دارم.

 

دیدگاه تان را بنویسید