پناهجو نباید با مهاجرغیرقانونی یکی انگاشته شود، و نباید در دام نگاه امنیتی گرفتار شود. در عین حال تشخیص وضعیت اقامتی یک فرد بر عهده دولت است و برخورد قانونی یا حمایت از فرد وظیفه نهاد قانون است و شهروندان از نظر حقوقی و اجتماعی و اخلاقی نمیتوانند و نباید در روند آن مداخله کنند در حال حاضر بهترین کار تلاش برای ایجاد راه هایی برای تسهیل فرایند شناسایی پناهجو از مهاجران غیر قانونی است تا ضمن حفظ کرامت انسانی ظرفیت کشور مقصد برای پذیرش و ادغام پناهجویان افغانستانی هدر نرود.

باید بدانی

که هیچ‌کس کودکانش را بر قایق سوار نمی کند

مگر اینکه آب امن‌تر از خشکی باشد

هیچ‌کس خانه‌اش را ترک نمی‌کند

مگر اینکه خانه‌اش دهان کوسه‌ ای باشد

هیچ‌کس وطنش را ترک نمی‌کند

مگر آنکه خانه‌اش با آوازی عرق‌آلود در گوشش بگوید

برو

از من فرار کن

که من نمی‌دانم به چه روزی افتاده‌ام

اما این را خوب می‌دانم

که هر جای دنیا

از اینجا امن تر است

این شعر از وارسان شایر، شاعر مهاجر سومالیایی، تنها یک استعاره نیست؛ برای میلیون‌ها مهاجر افغانستانی که طی چهار دهه مهاجرت را تجربه کرده اند یک واقعیت تلخ و ملموس است.  در سال‌های اخیر، با قدرت‌گیری طالبان و تشدید فقرو بیکاری و ترور، موج جدیدی از مهاجرت افغانستانی ها آغاز شده است. اکثر قریب به اتفاق آن‌ها راهی ایران شده‌اند؛ کشور همسایه‌ای که به ویژه از دهه 1360 تاکنون، مقصد میلیون‌ها مهاجر بوده است . در حال حاضر این حضور چند دهه ای  به دلیل نادیده گرفته شدن و عدم وجود سازوکارهای قانونی شفاف و دقیق برای سازماندهی این موج های مهاجرتی مختلف به یک وضعیت پیچیده حقوق بشری تبدیل شده است وابهامات بسیاری در مورد آن وجود دارد. مثلا یکی از ابهام‌برانگیزترین مفاهیم در افکار عمومی ایران، تفاوت پناهجو با مهاجر غیرقانونی است. این تفکیک، کلید فهم مسئولیت‌های حقوقی و اخلاقی کشور میزبان است.

 در ادبیات مهاجرت، تفاوت مهمی میان مفاهیم پناهجو و مهاجر غیرقانونی وجود دارد؛ تفاوتی که بی‌توجهی به آن، می‌تواند منجر به نادیده گرفتن حقوق بنیادین میلیون‌ها انسان شود. پناهجو (Asylum Seeker)، فردی است که به دلیل تهدید جدی علیه جان، امنیت یا آزادی‌اش برای مثال، به دلیل جنگ، سرکوب سیاسی، خشونت مذهبی یا قومی کشورش را ترک کرده و از دولت کشور مقصد تقاضای پناهندگی و حمایت می‌کند. بیشتر افغانستانی‌هایی که در سال‌های گذشته از مسیرهای رسمی یا غیررسمی وارد ایران شده‌اند، از نظر تعاریف حقوق بشری پناهجو محسوب می‌شوند، چرا که جان و امنیت‌شان را به‌صورت آشکار مورد تهدید مداوم بوده است؛ به‌ویژه پس از سقوط دولت مرکزی افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت. در مقابل، مهاجر غیرقانونی (Undocumented Migrant) به فردی گفته می‌شود که بدون مجوز رسمی وارد کشور مقصد شده، یا با وجود ورود قانونی، اقامتش را تمدید نکرده و به‌صورت غیرمجاز در کشور باقی مانده است. این اصطلاح اغلب برای کسانی به کار می‌رود که با هدف بهبود شرایط اقتصادی یا کاری مهاجرت می‌کنند. اما در ایران، به‌دلیل فقدان یک سیستم شفاف، فعال و کارآمد برای ثبت و رسیدگی به تقاضای پناهندگی، بسیاری از افغانستانی هایی که در واقع پناهجو هستند، در عمل به‌عنوان «مهاجر غیرقانونی» تلقی می‌شوند. این وضعیت باعث می‌شود که حتی کسانی که به دلایل انسانی و اخلاقی نیازمند حمایت بین‌المللی‌اند، از حق دسترسی به نیازهای اولیه مانند آموزش، سلامت و اقامت امن محروم بمانند و در معرض بازداشت یا اخراج اجباری قرار بگیرند. بنابراین مرز میان «پناهجو» و «مهاجر غیرقانونی» نه فقط یک تمایز زبانی یا حقوقی، بلکه محور اصلی سیاست‌گذاری عادلانه و انسانی در مواجهه با مهاجرت اجباری است. تمایزی که سیاست‌گذاران، رسانه‌ها و افکار عمومی در ایران نباید از آن غافل بمانند.

پناهجویی، در ذات خود، پاسخی انسانی به خطر است؛ واکنشی است اضطراری برای حفظ جان، کرامت و بقا. انسان، هنگامی که با تهدید جدی و مستقیم مواجه می‌شود، چاره‌ای جز ترک خانه و سرزمین خود ندارد. این عمل را نمی‌توان جرم نامید، بلکه باید آن را یک حق انسانی بنیادین دانست که ریشه در اصول اخلاقی و اسناد بین‌المللی دارد که براساس اصل بقا طرح شده اند، در ماده ۱۴ اعلامیه جهانی حقوق بشرآمده است:  هر فردی که مورد تهدید قرار گیرد، حق دارد به کشور دیگری پناه ببرد و از پناهندگی برخوردار شود. در تکمیل آن، اصل بازنگرداندن اجباری ، یکی از اصول کلیدی حقوق بین‌الملل است که کشورها را از بازگرداندن پناهجویان به سرزمین‌هایی که جانشان در آنجا در خطر است، منع می‌کند. این اصل حتی برای کشورهایی که عضو کنوانسیون پناهندگان ۱۹۵۱ ژنو نیستند نیز، در قالب عرف بین‌المللی الزام‌آور است. جمهوری اسلامی ایران عضو رسمی کنوانسیون ژنو نیست، اما به‌واسطه‌ی عضویت در سازمان همکاری اسلامی و تعهدات اخلاقی، فرهنگی و دینی، که به وِیژه در اعلامیه قاهره درباره حقوق بشر در اسلام  ذکر شده است، موظف به رعایت اصول حمایتی از مهاجر است. افزون بر آن، تعالیم اسلامی و سنت‌های ایرانی همواره بر حمایت از مظلوم، پناه دادن به بی‌پناه و حفظ کرامت انسان تأکید داشته‌اند.

از منظر اخلاقی، هیچ مکتب یا دینی  اصل نجات جان را زیر سؤال نبرده است. در نگاه دینی، مهاجرت برای فرار از مرگ و ناامنی، نه تنها قابل درک، بلکه واجب است. فرد پناهجو به دنبال نجات جان خود و خانواده اش است، نه ایجاد هرج و مرج و آسیب زدن به شهروندان جامعه مقصد پس واجب است از تحقیرو تضییع حقوق او خود داری شود. با این نگاه، جرم دانستن یا طرد پناهجویان، نه تنها نقض حقوق بشر است، بلکه لکه‌ای بر وجدان جمعی یک جامعه دینی یا آزاد و دموکرات خواهد بود.

پناهجو نباید با مهاجرغیرقانونی یکی انگاشته شود، و نباید در دام نگاه امنیتی گرفتار شود. در عین حال تشخیص وضعیت اقامتی یک فرد بر عهده دولت است و برخورد قانونی یا حمایت از فرد وظیفه نهاد قانون است و شهروندان از نظر حقوقی و اجتماعی و اخلاقی نمیتوانند و نباید در روند آن مداخله کنند در حال حاضر بهترین کار تلاش برای ایجاد راه هایی برای تسهیل فرایند شناسایی پناهجو از مهاجران غیر قانونی است تا ضمن حفظ کرامت انسانی ظرفیت کشور مقصد برای پذیرش و ادغام پناهجویان افغانستانی هدر نرود. در پایان آنچه باید در محور سیاست‌گذاری و قضاوت عمومی قرار گیرد، حق زندگی، امنیت و کرامت انسانی است؛ اصولی که در مرزها متوقف نمی‌شوند.

 

لطیفه سخی، دانش آموخته مطالعات منطقه اوراسیا و فعال فرهنگی اهل ولایت بلخ

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.