در این مطلب آمده است: بالاخره چکش رییس اجلاس یونسکو به نشانه تایید بر سندان فرود آمد و یزد به عنوان ششمین شهر جهان، میراث بشری شد. اگر ابتدای این هفته در دلمان رخت می شستند و نگران شایعات و خبرهای ضد و نقیض از این اجلاس بودیم، حالا قند در دلمان آب می شود و خوشحالیم که هم سنگ شهرهای بزرگ و تاریخی جهان از یزد نیز نام برده می شود.
هرچند که این افتخار و احترام جهانی ماحصل داشته ها و کشته های امروزی مان نیست و آن را مدیون آبا و اجدادی هستیم که با دست هایی پینه بسته و چهره هایی آفتاب سوخته خشت خشت بافت تاریخی را بنا نهادند و برای زنده نگهداشتنش فرسنگ ها قنات حفر کردند و جان ها دادند تا امروز جهان نما شویم والا اگر به ما بود که سالهاست خانه های بافت تاریخی را برای نشستن در آپارتمان رها کرده ایم و تنها به هوس پیتزا خوردن یا انداختن چند عکس برای ایسنتاگرام گاهی قدم به محل زندگی نیاکانمان می گذاریم.
آری این روزها خانه پدری مان جولان گاه اتباع بیگانه است و حقیقتا باید دست این مهاجرین را بوسید که حضورشان باعث زنده نگهداشته شدن زندگی در بافت و ثبت جهانی آن شده است.
تقارن ثبت جهانی یزد با ایام برگزاری کنکور سراسری را هم باید به فال نیک گرفت. اصولا در باور اغلب ما قبولی در کنکور آن هم پس از چند سال تلاش پیوسته و تست زدن های پیاپی رسیدن به همه آرزوها و تضمین کننده آینده زندگی مان است و غافلیم از اینکه تازه خان اول را رد کرده ایم و ماجرای اصلی تازه در دانشگاه شروع شده است.
ثبت جهانی نیز فقط و فقط برداشتن گام نخست از یک مسیر طولانی است و اگر تا دیروز با ماله کشی بر کاستی های بافت تاریخی و کمبودهای زیرساختی گردشگری یزد ناپلئونی توریست ها را راضی می کردیم و نانی به کف می آوردیم اما امروز آقا بالاسری به نام همه مردم جهان داریم که یزد را متعلق به خود می دانند و موی را از ماست مالی های ما بیرون می کشند.
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم این روزها بجای آنکه باید از ثبت جهانی یزد خوشحال باشیم، بیشتر باید به بار سنگینی که بر دوشمان گذاشته شده فکر کنیم و بدانیم جهانی ماندن بسی سخت تر از جهانی شدن است.
هنوز هزاران کار انجام نشده یا نیمه تمام در این مجموعه وجود دارد و هنوز از مدیریت جامع شهری در این حوزه رنج می بریم.
این اقدام یونسکو سوای محبت و احترام به یزد به گونه ای یک پس گردنی هشدار است برای تک تک یزدی ها اعم از مسئول یا شهروند عادی تا دریابند صاحب آثاری هستند که جهانیان به داشتنش غبطه می خورند و باید بجای بی تفاوتی و کاهلی، برای میزبانی از گردشگران مشتاق جهان آماده اش سازند. حالا که همه جهانیان را برای مهمانی به یزد دعوت کرده ایم باید آداب این ضیافت را هم فرا بگیریم.
رسیدن به ثبت جهانی به گونه ای همانند قهرمانی در جام جهانی است. تلاش های بسیار و تدارکات مفصلی لازم است تا تیمی موفق به قهرمانی جهان شود اما این فتح شورانگیز پایان راه و تمام شدن تلاش ها نیست چرا که از این پس هر تیمی که با قهرمان جهان روبرو می شود انتظار بازی درخور قهرمانی جهان از او دارد و سطح انتظارجهانیان از آن تیم بالا می رود.
اگر در گذشته توریست ها یزد را به عنوان یک شهر تاریخی از میان صدها شهر دیگر ایران انتخاب می کردند، امروز به یزد به عنوان شهری جهانی می نگرند و با این انتظار که به میراث جهانی بشر می آیند، بلیط های خود را به مقصد ایران رزرو می کنند.
انتظار توریست ها قطعا از 18 تیرماه 96 به بعد بسیار بالا می رود و متناسب با آن میزبان نیز باید سفره ای جهانی برایش گسترده سازد. اگر گذشتگانمان بدون ادعا توانستند آثاری خلق کنند که جهانیان حسرت داشتنش را می کشند چرا ما نتوانیم در نگهداری آن کوشا باشیم؟
7532/6197 دریافت کننده:سعیدصادقی مقدم** انتشار: فلاح
irnayazdd@
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.