با توجه به ابلاغ و اجرای منع بکارگیری بازنشستگان ،بحث جایگزینی مسئولان بازنشسته مشمول این مصوبه در سطوح مختلف مطرح و بازار گمانه زنی در خصوص جایگزین آنان داغ شده است.
بر اساس اعلام جمشید انصاری رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور، قانون منع بکارگیری بازنشستگان مصوب سال 95 است و در مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی در اصلاحیه این قانون، محدودیت بکارگیری این قشر بیشتر شده و بر اساس اطلاعات موجود، 210 نفر از مقامات و مسئولان دولتی به جز وزارت اطلاعات و نیروهای مسلح مشمول این مصوبه هستند و باید تا 26 آبان ماه جاری برای جایگزینی آنها اقدام شود.
روبه اتمام رفتن مهلت معرفی جایگزین مشمولان اصلاحیه قانون منع بکارگیری بازنشستگان در 2 ماهه اخیر بازار گمانه زنی ها را در خصوص این افراد افزایش داده و این گمانه زنی ها درخصوص استانداران و برخی شهرداران بیش از سایر شخصیتها در فضای رسانه ای انتشار و بازخورد داشته است.
هر روز در سایت ها و کانال های مختلف گزینه های متعددی برای استانداری فلان استان یا شهرداری فلان شهر مطرح می شود و نکته جالبی که برای اکثر گزینه ها عنوان می شود این است که سوابق و تجربیات کافی برای قرار گرفتن در چنین مسئولیت هایی را ندارند.
بدون شک یکی از مهمترین عوامل انتخابات افراد جایگزین مسئولان بازنشسته، برخورداری از سوابق حرفه ای کافی مرتبط با پست های حساسی است که پیش از این در اختیار مدیران بازنشسته بوده، اما پرسش اساسی این است مدیران جوان باید از چه رزومه ای برخوردار باشند تا در این جایگاه ها قرار بگیرند؟
قبل از پاسخ دادن به این پرسش که افراد جایگزین مدیران بازنشسته باید چه توانمندی هایی داشته باشند، باید پرسید مدیران که تا دیروز و همین امروز در جایگاه های مدیریتی مهم کشور قرار داشته و دارند، توانمندی های لازم برای احراز این پست ها را از کجا کسب کرده و چگونه وارد این جایگاه ها شده اند.
پاسخ دادن به این پرسش دقیقا مانند طرح موضوع مشهور اول مرغ به وجود آمده یا تخم مرغ، است، بدون شک هیچکدام از کسانی که امروز در کشور مسئولیتی دارند از جایی نازل نشده اند، بلکه در بخش های مختلف مسئولیت هایی برعهده گرفته و بعضا بر اساس توانمندی، ارتباطات، لابی و ... پله های ترقی را طی کرده و به جایگاه های بالاتر سیاسی رسیده اند.
به صورت مطلق نمی توان گفت که همه مسئولان بر اساس اصل شایسته سالاری یا عامل ارتباطات و لابی در جایگاه های برتر قرار گرفته اند، چرا که ممکن است از هر دو عامل و یا یکی از این عوامل بهره برده باشند.
یک موضوع باید به صورت جدی از سوی افکار عمومی جامعه و مسئولانی که انتصاب مدیران را برعهده دارند، مد نظر قرار گیرد و آن مهم این است که گردش نخبگان اگر در یک نظام سیاسی اتفاق نیفتد آن ساختار دچار روزمرگی، فرسایش و رکود می شود، مدیران جوان ممکن است تجربیات گذشتگان را نداشته باشند اما انرژی بیشتر و احتمالا تفکرات جدیدی برای کار دارند.
در جامعه ما که تجربه یک انقلاب همراه با جایگزینی مدیران یک نظام خودکامه با جوانان کم تجربه در زمینه کشورداری را در سخت ترین شرایط جنگی با موفقت پشت سرگذاشته، انتظار می رود که گردش نخبگان با سهولت بهتری در سیستم سیاسی انجام شود، شرایط ایران امروز با اواخر دهه 50 و 60 با مدیران جوان کم تجربه قابل مقایسه نیست اگر در آن دوره اعتماد به جوانان نتیجه بخش بود، چرا حالا نباشد.
فراموش نکنیم که مدیران از جایی نازل نمی شوند، بلکه تربیت می شوند، بنابر این باید به جای تلاش برای حفظ مدیران موجود، برای تربیت مدیرانی توانمند که آینده کشور را می سازند، تلاش کنیم، در غیر این صورت گرفتار دایره بسته مدیریت بازنشستگان خواهیم بود.
---------------------------------------------------------------------------------------
*خبرنگار ایرنا
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.