ایران براساس آمارهای رسمی از نظر ذخایر ارزی و ریالی و پشتوان هایی مانند طلا ، کشوری توانمند و کم نظیر است، اما چرا دچار بحران اقتصادی، پولی و مالی شده ایم؟
آخرین آمارها حکایت از 120 هزار میلیارد دلار ذخیره ارزی و انباشت 1600 هزار میلیارد تومان نقدینگی است و آنچه شرایط کشور را به این مرحله کشانده به گمان نویسنده در یک سو عدم کارآمدی ها در دو دهه اخیر و از سوی دیگر عدم استفاده از فرصت هاست.
یک زمانی آرزوی کلینتون رئیس جمهوری وقت آمریکا افزایش ارزش دلار در برابر ریال ایران بود و می خواست هر دلار به هر شکل ممکن به مرز هزار تومان برسد. امروز عده ای اعتقاد دارند که رئیس دولت آمریکا که فردی نامتعادل است این آرزو را به میزان 12 برابر ارتقاء داده و دلار را به حدود 12 هزار تومان رسانده است.
این نگاه قطعا یک دیدگاه اشتباه است و آنچه ارزش دلار آمریکا را افزایش داده هرگز سیاست ها و اقدام های صرف دونالد ترامپ نبوده و نیست ' البته اثراتی موضعی داشته ' اما اشکال کار در داخل کشور و درمدیریت حوزه اقتصادی است.
تیم اقتصادی دولت که در دو سال اول دولت یازدهم با قرار دادن اقتصاد کشور در حالت ' ایستا' به صورت موقت این حوزه را به خوبی تحت کنترل گرفت، در این خصوص طی چند ماه اخیر بسیار بد عمل کرده و باید در رسانه ملی به اشتباهات اعتراف کنند که این عمل عین شجاعت و شفاف سازی است.
وقتی اقتصادی را در حالت رکود و ایستا نگه دارید، مانند آب رودخانه ای است که پشت یک سد خاکی جمع می شود و در زمان خودش سرریز کرده و یا سد را تخریب می کند. امروز همان روز است و آن تصمیم نادرست و احساسی اقتصادی، امروز در بهار و تابستان 1397 خودش را نشان می دهد و التهاب آفرین شده است.
اکنون این التهاب و نابسامانی قابل مهار است، مشروط بر آنکه همه وارد صحنه شوند و به کشور و مدیران کمک کنند. امروز زمان اطلاع رسانی به مردم است که بدانند در کشور چه می گذرد و چشم انداز شش ماه و یکسال آینده چگونه است. اینگونه نباشد که معاون اول رئیس دولت هر از گاهی اعلام کند، اقتصاد تحت کنترل دولت است و دلار از 4200 تومان بالاتر نمی رود و ما به فکر معیشت مردم هستیم، اما در میدان عمل هیچ یک از این سخنان اساساً قابل اجرا و انجام نباشد و اعتماد عمومی از دولت سلب شود.
باید از توان اقتصاددان های داخلی و خارجی که دلسوز نظام هستند یا بیطرفانه واقعیت های را بازگو می کنند، ایجاد همدلی و همزمانی مدیران با هم و با مردم ، اطلاع رسانی فوری و شفافیت ' با محرم دانستن افکار عمومی' و توان داخلی بهره گیری شود تا کشور از این مرحله به سلامت عبور کند.
استانداری های سراسر کشور با تشکیل اتاق فکر و وقت گذاشتن استاندارها برای این بخش افکار عمومی را نسبت به آنچه می گذرد آگاه سازند، کاری که هم اکنون انجام نمی شود! اینگونه نباشد که مثلا کمبود بنزین در گیلان آنقدر اطلاع رسانی نشود و کسی به صحنه نیابد که رسانه های بیگانه آن را یکی دیگر از بحران ها اعلام و بگویند، رانندگان تانکرهای سوخت اعتصاب کرده اند یا به زودی این بحران و التهاب به دیگر استان های کشیده می شود.
اگر به هنگام و به فوریت ' از طریق اتاق های فکر عملیاتی' اطلاع رسانی شود در چنین فضایی قرار نمی گرفتیم که دشمن هرلحظه برای براندازی نظام خواب های آشفته ببیند.
2007
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.