به گزارش ایرنا، هزاران سال است که خلیج فارس مورد استفاده تجاری و نظامی ملت های مختلف قرار دارد و این موضوع در اسناد و نوشته های تاریخی مورخان، جغرافی نویسان به صراحت آمده که نشان دهنده اهمیت و قدمت باستانی این گذرگاه و مسیر آبی است.
در قرن 17 میلادی در پی کشف سرزمین های و منابع جدید دول اروپایی، خلیج فارس مورد تاخت و تاز استعمارگان پرتغالی و هلندی قرار گرفت و سرزمین ها و بنادری در چند نقطه را به تصرف خود درآوردند که در مدت حضور خود ساکنان بومی را مورد آزار و اذیت قرار داده و مانع تجارت آزاد در آبهای خلیج فارس می شدند.
پس از شکست و اخراج پرتغالی ها در سال 1622 میلادی توسط دولت صفویه و با همکاری انگلستان از خلیج فارس، به مدت 2 قرن حاکمیت بلامنازع ایران بر این ناحیه جغرافیایی تثبیت شد که جریان آزاد تجارت و دریانوردی در آن حاکم بود.
از زمان قاجاریه و تضعیف ایران به خاطر شکست های پیاپی در جنگ با روسیه تزاری، امپراطوری انگلستان از فرصت پیش آمده جهت اشغال نظامی برخی مناطق خلیج فارس که تحت نفوذ ایران بودند، استفاده کرد و شیخ نشین های حاشیه جنوبی خلیج فارس را به تصرف خود درآورد.
در اختیار قرار گرفتن شاهراه اقتصادی غرب آسیا و همچنین پشتیبانی از کمپانی استعماری هند شرقی و سلطه بر هندوستان از جمله عوامل دولت استعمارگر بریتانیا بر خلیج فارس بشمار می آمد که با سیاست های نفوذ و تفرقه بین اقوام و مذاهب بین ملل و دولت های منطقه پیگیری می شد.
حضور نظامی و تجاری انگلستان در خلیج فارس با کشف و استخراج نفت در سال 1908، وارد فاز جدیدی شد و تسلط استعمارگر پیر کشورهای حاشیه خلیج فارس از راه های مختلف سیاسی و نظامی اعمال و موجب بحران های مختلفی در منطقه شد که تا امروز هم آثار آن ادامه دارد.
با وقوع جنگ جهانی دوم و تضعیف دول اروپایی، آمریکا به عنوان قدرت جدید نوظهور وارد عرصه بین الملل شد و خلیج فارس به لحاظ منابع انرژی غنی( ذخیره نیمی از نفت و گاز جهان در خلیج فارس) یکی از مناطقی بود که بسیار مورد توجه سردمداران این کشور قرار گرفت و شرکت های نفتی و تجاری آمریکا فعالیت وسیعی را در کشورهای این ناحیه آغاز کردند.
با خروج انگلستان از خلیج فارس در اواخر دهه 60میلادی، آمریکا به عنوان قدرت بلامنازع جایگزین بریتانیا در منطقه شد و با استفاده از سیاست 2 ستون اقتصادی(عربستان) و ستون نظامی(ایران)سیاست های خود را در خلیج فارس اعمال می کرد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سقوط رژیم شاه به عنوان مهمترین شریک آمریکا در خلیج فارس و نگرانی از سرایت انقلاب به دیگر کشورهای منطقه موجب تغییر استراتژی این کشور در رابطه با مهمترین کانون انرژی جهان شد و سنگینی کفه حضور نظامی در خلیج فارس افزایش پیدا کرد.
حمله عراق به ایران و سرایت آتش جنگ به منطقه خلیج فارس نگرانی دولت های اروپایی و آمریکا را برای تامین انرژی به همراه داشت، بطوریکه در پی رخدادهایی موسوم به جنگ نفت کش ها، خلیج فارس شاهد حضور پر رنگ ناوگان آمریکا و انگلستان به بهانه حفظ امنیت جریان صدور نفت و گاز بود.
هر چند این حضور نه تنها به امنیت منطقه کمک چندانی نکرد بلکه فجایعی مانند هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی وینسنس و کشته شدن 270 مسافر آن را به همراه داشت و التهاب را در این نقطه از جهان بیشتر کرد.
حمله عراق به کویت در سال 1990 و جنگ اول خلیج فارس، این منطقه را به میدان جنگ و حضور گسترده تجهیزات و سلاح های نظامی کشورهای مختلف کرد که برخی از آنها به ایجاد پایگاه ها نظامی در کشورهای حاشیه ای خلیج فارس پرداختند و برای حضور نظامی طولانی مدت خود برنامه ریزی کردند که تا به امروز ادامه دارد.
آغاز قرن بیست و یکم و رخدادهایی مانند ظهور القاعده و حملات 11 سپتامبر، حمله به عراق و سقوط رژیم صدام، فعالیت گروه های ترورویستی و اعلام موجودیت داعش، حضور نیروهای بیگانه در خلیج فارس را بیش از پیش افزایش داد، طوری که در حال حاضر این منطقه به انبار سلاح و مهمات و نیروی نظامی کشورهای خارجی تبدیل شده است.
اما رهاورد حضور زیانبار بیگانگان در خلیج فارس در 500 سال اخیر چیزی جز شروع جنگ های خونبار و به خطر افتادن امنیت کشورهای منطقه، تحت فشار قرار دادن و استثمار مردم و اختلاف افکنی بین دولت ها و تامین انرژی و منافع خود نبوده است.
هر چند کشورهای خلیج فارس اختلافات متعددی دارند، اما تجربه و تاریخ نشان داده که دخالت دولت های خارجی کمکی برای حل مشکلات نمی کند و این کشورها باید خود به حل و فصل مسائل بپردازند.
*خبرنگار ایرنا مرکز کرمان
7437/ 5054
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.