در این گزارش آمده است: با صنعتی شدن شهرها که به مهاجرت روستاییان به شهرها و پیدایش محلات حاشیه ای انجامید شهرهای بزرگ همواره با این مسئله به عنوان یک معضل مواجه بوده اند.در جوامع کاملا صنعتی معمولا محلات حاشیه ای را با نام شهرک های حاشیه ای می شناسند که با تمرکز خانواده کارگران و کارکنان یک مجتمع صنعتی به وجود می آید و هرگز معضل آفرین نیست و از سطح فرهنگی بالایی نیز برخوردار هستند. اما در جوامع نیمه صنعتی و یا کمتر توسعه یافته محلات حاشیه ای معمولا از افرادی که شغل و مهارت آنچنانی ندارند و بر اثر گرانی هزینه های سکونت در شهرها به حاشیه شهرها پناه می آورند تشکیل می شود. با این وجود بسیاری از کشورها در جهان با این مسئله بعنوان یک معضل درگیر هستند.
در مورد حاشیه نشینان دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. عده ای معتقدند که حاشیه نشینان گروهی از افراد جامعه هستند که مجبور به سکونت در منطقه ای از شهر یا مناطقی از کلان شهرها شده اند اما در عین حال جذب فضای شهری نمی شوند که این امر به دلایل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
در حقیقت چون این افراد توانایی هماهنگی با مناسبات شهری را ندارند بنابراین چه از جهت فضا و چه از جهت زندگی اجتماعی به حاشیه می روند.
دیدگاه دیگری هم صنعتی شدن جوامع را عامل اصلی حاشیه نشینی در شهرها دانسته و حاشیه نشینی را این گونه تعریف می کند: حاشیه نشینی فرآیند شکل گیری، تثبیت کانون ها و گروه های اجتماعی از جوانان و افراد مختلف است که در حاشیه شهرها مستقر شده اند و تعامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با مرکز شهر دارند و نیروی کار را در اختیار شهر قرار می دهند و مدرن شدن یا به روز شدن را از شهر وام می گیرند.
دیدگاه دیگری بر این باور است که نوعی سکونت گاه های غیر رسمی که در حاشیه شهرها شکل می گیرد و شامل حاشیه نشینی، آلونک نشینی، سکونت گاه های نیمه دایم و سکونت گاه های خودرو می باشد.
با این حال حاشیه نشینی از نگاه کشورهای توسعه یافته با تعریفی که در ایران از آن می شود متفاوت است. حاشینه نشینی در غرب با وقوع انقلاب صنعتی شکل گرفته و گسترش یافت و در ایران پس از انقلاب مشروطه. بسیاری از جامعه شناسان بر این باورند که حاشیه نشینی مانند فرهنگ آپارتمان نشینی در ایران پدیده ای وارداتی است که به صورت ناقص وارد ایران شد و حاشیه نشینی به معنای آن چیزی که در اروپا شکل گرفته در ایران وجود نداشت و دلیل این امر نیز نبود تقسیم کار اجتماعی پیشرفته در جامعه ایرانی بود. اما در اروپا اگر حاشیه نشینی شکل گرفت از مرکز یک سری تمهیدات و سیاست گذاری ها و قانون ها وضع می شود که رابطه بین حاشیه و مرکز را تسهیل، قانونمند و به روز کند.
از طرف دیگر فرد از روستا و یا شهر کوچکتر وارد کلان شهر می شود و با ورود خود دچار یک شوک فرهنگی می شود که اگر فرد مهاجر از لحاظ مالی نیز توانایی زندگی در مرکز شهر را داشته باشد به دلیل تفاوت فرهنگی ترجیح می دهد به حاشیه و اطراف شهر که افرادی با دیدگاه و شیوه رفتار زندگی وی سنخیت بیشتری دارند نقل مکان کند چرا که کلان شهرها مسایل و شیوه زندگی خاص خود را دارند و هضم این شیوه برای این فرد آسان نیست.
همین مسائل باعث بروز اختلافات فرهنگی و روی آوردن افراد حاشیه نشین غیرماهر به کارها و مشاغل پست و بعضاً غیر قانونی می شود. کرمانشاه نمونه بارزی از کلان شهرهای درگیر با مسائل حاشیه ای است بخصوص اینکه جدای از دلایل و عللی که جامعه شناسان برای بوجود آمدن این محلات عنوان کرده اند باید معضل وقوع جنگ تحمیلی و کوچ اجباری بسیاری از مردم آواره شده را به شهر کرمانشاه را نیز به آن اضافه کرد. با این وجود و بر اساس آمار اعلام شده امروزه حدود410 هزار نفر در بافت‌های فرسوده و حاشیه استان زندگی می کنند که 35 درصد جمعیت شهری استان را شامل می‌شوند و این مسئله در خود شهر کرمانشاه چشمگیر تر است. مروری بر معضلات کرمانشاه و جایگاه این استان در کشور در خصوص مشکلاتی مانند بیکاری، اعتیاد، طلاق، سرقت، کودکان کار، تکدی گری و...ارتباط روشنی را با میزان جمعیت حاشیه نشینان برای هر تحلیل گری روشن می سازد.
در سال 1375 و با بحرانی شدن مسئله حاشیه نشینی بحث ساماندهی این بافت‌ها در دستور کار دولت قرار گرفت و با مطالعات و اقدامات انجام شده این بافت‌ها به پنج بخش تاریخی، روستایی که در دل شهر ادغام شده، میانی مسئله‌دار، حاشیه نشینی و کاربری‌های ناسازگاری که در بافت های شهری هستند تقسیم بندی شدند که حل مشکلات هر یک از این بخش‌ها راهکارهای خاص خود را می طلبید. کرمانشاه نیز در کنار شهرهایی که بیشترین میزان حاشیه نشینی را در کشور دارند از جمله زاهدان، کرج، اهواز و مشهد ناگزیر از برنامه ریزی و ایده پردازی برای حل این معضل گردید. بر اساس طرحی که در آن سال ها اعلام گردید باید تا سال 1404 شاخص‌های توسعه بافت‌های فرسوده و ناکارآمد به میانگین شاخص‌های شهری برسد و برای این کار هنوز برنامه ای خاصی جز تخریب یکی از محلات پرحاشیه طراحی و اعلام نگردیده است. این در حالیست که همین بی توجهی ها باعث افزایش معضلات اجتماعی و جایگاه نخست کرمانشاه در بسیاری از این معضلات گردیده است.
یکی از مهمترین راهکارهایی که در دنیا برای کاهش اثرات منفی حاشیه نشینی بر امنیت و سلامت اجتماعی شهر ها اعمال شده است تمرکز زدایی مراکز خدماتی و تولیدی و انتقال آنها در کنار محلات حاشیه ای است. در کرمانشاه تنها در محله سرخه لیژه و باغ ابریشم با قرار گرفتن دانشگاه های رازی و علوم پزشکی و نیز بیمارستان امام رضا (ع) تا حدودی اثرات منفی این محلات با تبادل فرهنگی و افزایش درآمد و ظهور شغل های خدمات رسان به دانشجویان و مراجعان به بیمارستان و نیز غلبه یک نگاه فرهنگی بر نگاه حاشیه نشینان کاهش یافته است و این اتفاق هرگز در محلات دیگر تکرار نشده است. در بسیاری از کلانشهرهای کشور از جمله شیراز و اصفهان مراکز خرید و تجاری عظیمی در خارج از شهرها و نزدیک محلات حاشیه ای بوجود آمده اند و برای رفع نیاز نیروی انسانی در مشاغل دم دستی و نه چندان مهم مانند پارکبان، نظافتچی، نگهبان، راننده و...از افراد ساکن در این محلات استفاده شده است که تاثیرات زیادی در کاهش معضلات اجتماعی و فرهنگ پذیری این افراد و تبدیل آنها به یک انسان قانون مند با نگاه شهروندی داشته است.
راهکار دیگر نیز تقویت فرهنگ عمومی و تاثیرگذاری بر روی نسل جوان و نوجوان این مناطق است. متاسفانه در کرمانشاه نگاه فرهنگی به جامعه تنها یک مسئله شیک و فانتزی است و هرگز به میزان اثرگذاری آن توجه نمی شود. به عنوان مثال بسیاری از نمایشگاه های سیار نقاشی و یا کارهای فرهنگی دیگر در محلات لوکس شهر مانند نوبهار و فردوسی و...برگزار می شود که میزان اثر گذاری آنها بر تقویت فرهنگ عمومی بسیار ناچیز است به این دلیل که مخاطبین آن خود از افراد فرهیخته و متمول جامعه هستند اما انتقال همین نمایشگاه ها و دیگر کارهای فرهنگی به محلات حاشیه ای و مدارس و مهدکودک های موجود در این محلات می تواند در دراز مدت اثرات مثبت خود را بگذارد و به تربیت عمومی و تقویت فرهنگ شهروندی آنها و رهایی از حس پوچ انگاری که بر اثر فقر و محرومیت در آنها بوجود آمده کمک شایانی بنماید.
یکی دیگر از راهکارهای اساسی که کمترین توجهی به آن نشده است توانمندسازی حاشیه نشینان است که باید بر اساس مهارت و علاقه ای که دارند به آنها آموزش های لازم داده شود و شرایط ایجاد اشتغال و تولید را نیز برای آنها فراهم آورد. این مسئله در خصوص قدیمی ترین حاشیه نشینان کرمانشاه یعنی «کولی»ها که تبحر بسیار زیادی در ساخت صنایع دستی و چوبی دارند می توانست بسیار قبل تر و با یک برنامه ریزی مدون و با نظارت های قوی انجام می گرفت تا شاهد ظهور یک قطب سازنده صنایع دستی پر درآمد در حاشیه کلانشهر کرمانشاه باشیم مانند آنچه در بسیاری از روستاها و محلات حاشیه ای همدان انجام گرفته است و امروزه همدان یکی از قطب های مهم و اصلی در ساخت صنایع چوبی از جمله مبل، قاب عکس، سفال و ... است.
نتیجه اینکه برای تغییر مثبت یک شهر باید به سه ضلع مطالعات عمیق، راهکارهای مناسب و اقدام اساسی باور داشت.
3033
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.