تحولات سالهای اخیر نشان میدهد ایران برای پیگیری منافع ملی خود نیازمند رویکردی تازه در دیپلماسی منطقهای است. لازم است این رویکرد نه با اتکاء صرف به ترتیبات چندجانبه، بلکه بر تقویت روابط دوجانبه، اعتمادسازی مستقیم و گفتوگوی بیواسطه با پایتختهای عربی استوار باشد.
به گزارش جماران؛ رضا نصری حقوقدان بین الملل نوشت: تحولات سالهای اخیر نشان میدهد ایران برای پیگیری منافع ملی خود نیازمند رویکردی تازه در دیپلماسی منطقهای است. لازم است این رویکرد نه با اتکاء صرف به ترتیبات چندجانبه، بلکه بر تقویت روابط دوجانبه، اعتمادسازی مستقیم و گفتوگوی بیواسطه با پایتختهای عربی استوار باشد.
واقعیت این است که بسیاری از اختلافات و سوءتفاهمها در مناسبات ایران و کشورهای عربی تنها از طریق گفتوگوی رو در رو، با زبان مشترک و در فضایی انسانی قابل حلوفصل است. در صحنه امروز منطقه، سازوکارهای معمول بروکراسی سنتی بهتنهایی توان پاسخگویی به پیچیدگیهای جدید را ندارند. منطقه بهسرعت در حال بازآرایی است؛ رژیم اسرائیل و دولت ترامپ در صدد گسترش پیمانهای موسوم به ابراهیم هستند؛ و عزمی جدید – بر اساس روایتی مخدوش از جنگ دوازدهروزه – برای اختلافافکنی میان ایران و جهان عرب در حال شکلگیری است. در چنین شرایطی، ایران باید از سازوکاری جدید و چهرهای بهره ببرد که هم ظرفیت و وزن سیاسی کافی دارد و هم میتواند در سطح رهبران عرب تعامل سازنده ایجاد کند.
در همین راستا، دکتر علیاکبر صالحی برجستهترین و شایستهترین گزینه نه برای مدیریت یک سفارتخانه، بلکه برای عهدهدار شدن سمت پیشنهادی «نماینده ویژه جمهوری اسلامی ایران در جهان عرب» است.
دکتر صالحی تنها یک وزیر امور خارجه اسبق یا یک مدیر باسابقه نیست. او سرمایهای ملی است که بخش بزرگی از اعتبارش را در صحنه دیپلماسی بینالمللی، مجامع علمی و محافل فرهنگی ساخته و حفظ کرده است. تحصیلات ممتاز او، تسلط طبیعیاش به چند زبان (از جمله عربی)، شناخت عمیق از فرهنگ سیاسی منطقه و منش آرام، متین و مطمئن او باعث شده بسیاری از مردم و مقامات عربی نهتنها او را میشناسند، بلکه به او اعتماد دارند.
اهمیت ایجاد سمت «نماینده ویژه جمهوری اسلامی ایران در جهان عرب» - با تصدی شخصیت مانند دکتر صالحی - زمانی دوچندان میشود که به تحرکات جدید دولت ترامپ در پرونده غزه توجه کنیم. دولت ترامپ برای پیشبرد «طرح ۲۱ مادهای» خود درباره آینده غزه، ساختاری ویژه ایجاد کرده و یک «هیئت صلح» در سطح عالی برای پیگیری این طرح تعیین کرده است. این هیئت - که احتمالا توسط فردی سرشناس هدایت خواهد شد - عملاً هماهنگکننده تمام گفتوگوهای مرتبط با طرح مزبور خواهد بود؛ و نقش عمدهای در رایزنی با دولتهای عربی، تعامل با افکار عمومی و ارتباط با بازیگران غیردولتی خواهد داشت.
در چنین بستری، اگر ایران در سطحی مشابه وارد میدان نشود، فضای سیاستگذاری و روایتسازی در منطقه بهطور کامل در اختیار واشنگتن و تلآویو قرار خواهد گرفت و نقش ایران در روندهای آینده و شکلدهی به نظم در حال ظهور تضعیف خواهد شد.
در کنار این ملاحظات ساختاری و منطقهای، بُعد داخلی این انتخاب نیز اهمیت اساسی دارد. از منظر فضای داخلی، دکتر صالحی این توانایی را دارد که با هماهنگی کامل با عالیترین مقامات کشور و در همکاری تنگاتنگ با دستگاه دیپلماسی، به شکلی منظم، سنجیده و مؤثر در جایگاهی ایفای نقش کند که با سطح ظرفیتها و سرمایه ملی او تناسب داشته باشد. به بیان دیگر، انتصاب او در قالب یک مأموریت فراسفارتی، هم در داخل با استقبال و اجماع همراه خواهد شد و هم در منطقه این پیام را منتقل میکند که ایران در مسیر ارتقای روابط راهبردی با کشورهای عربی با حسننیت، جدیت و خلاقیت گام برمیدارد.
در نهایت، شرایط استثنایی، تصمیمها و ابتکارهای استثنایی میطلبد؛ ابتکارهایی که بتواند ظرفیتهای واقعی ایران را فعال کند، پیام روشنی از اراده سیاسی تهران به جهان عرب مخابره کند و جایگاه کشور را در معماری جدید منطقهای تثبیت کند.