به اولین عکسی که با نبودن تو گرفتم نگاه می‌کنم، اولین عکس با عکس تو! همین دوهزار و صد و سی و نه هفته پیش بود، هیچ پیر نشدی پدر، تکان نخوردی! موهای من ولی سفید شده‌اند، من پیر نشدم، ذوب شده‌ام!

به گزارش جماران؛ محمّد مَهدی همّت نوشت:

چهل و یک سال! امروز از رفتن‌ات چهل و یک سال گذشت! مثل برق گذشت، مثل باد گذشت، چهل و یک سال مثل یک لحظه گذشت!

به اولین عکسی که با نبودن تو گرفتم نگاه می‌کنم، اولین عکس با عکس تو! همین دوهزار و صد و سی و نه هفته پیش بود، هیچ پیر نشدی پدر، تکان نخوردی! موهای من ولی سفید شده‌اند، من پیر نشدم، ذوب شده‌ام!

به اولین عکسی که توی آغوش غریبه‌ها گرفته‌ام نگاه می‌کنم، همین چهارده‌هزار و نهصد و هفتاد و پنج روز پیش بود، همه دوستان تو بودند، من اما فقط تو را می‌شناختم. سر سفره محبت دیگران دنبال تو می‌گشتم و هیچ‌کس در دنیا مثل تو نبود. از آن روز هیچ چیز تغییر نکرده، جز من که دیگر منتظر نیستم تو برگردی، حالا دیگر حتی منتظر محبت دیگران هم نیستم!

دیشب مادر از اولین تب یتیم تو تعریف کرد، همین سیصد و پنجاه و نه هزار و چهارصد ساعت پیش بود، تو رفته بودی و یک زن دوتا بچه تب کرده‌اش را به دندان گرفته بود و تقلا می‌کرد، بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم کاش از آن شب پیرتر نمی‌شدم!

می‌بینی آقای ابراهیم؟ من آمار دقیقه‌ها و ثانیه‌هاش را هم دارم! هرچند، همه می‌گویند مثل برق گذشت، مثل باد گذشت، بله، چهل و یک سال مثل یک لحظه گذشت، اما نگذشت! حتی اگر این چهل و یک سال هم گذشته باشد من از این چهل و یک سال بدون تو نمی‌گذرم!

#محمد_ابراهیم_همت

#شهید_همت

#حاج_همت

۱۳ فروردین ۱۳۳۴

۱۷ اسفند ۱۳۶۲

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.