کتاب "حوض خون" روایت زنان از یک رخت شورخانه در اندیمشک در دوران دفاع مقدس است.

به گزارش جماران؛ میترا لبافی خبرنگار حوزه کتاب صدا و سیما در صفحه اینستاگرام خود نوشت : کتاب "حوض خون" روایت زنان از یک رخت شورخانه در اندیمشک در دوران دفاع مقدس است  که در حال خواندن آن هستم. این قسمتش برایم جالب بود.

پاسخ سوالی که چرا برخی کشورها در جنگ ها به راحتی میدان را واگذار می کنند و ایران در 8 سال جنگ تحمیلی حتی یک وجب خاکش نرفت. شما هم این بخش خاطرات خانم زهرا ملک نژاد را در کتاب حوض خون بخوانید تا دلتان قرص شود

"سه چهار روز از شروع جنگ گذشته بود. قبل از ظهر ایستاده بودم جلوی درِ حیاط. پسر جوانی با لباس سربازی آمد، با سروصورت آفتاب سوخته و خیس از عرق. نفس نفس میزد. گفت: «عراقی ها خیلی از بچه های ما رو کشتن. من تا اینجا دویدم. خیلی تشنمه.»

حالش زار بود، اما نمیتوانستم قبول کنم مردی از وسط معرکه فرار کرده باشد. گفتم: «بهت آب نمیدم. ما به امید شما موندیم اینجا. اگه شما هم ول کنید برید پس ما چیکار کنیم؟!»

سرش را انداخت پایین. دلم برایش سوخت. رفتم کاسه ای پر از آب آوردم دادم دستش. آن را یک نفس سر کشید و کاسه را داد بهم. بهش گفتم: «این مردانگی نیست فرار کنی. دوست داری الان خواهرومادر خودت اینجا دست دشمن بیفتن؟ برگرد برو دفاع کن.»

سری تکان داد و برگشت سمت کرخه. کمتر از یک هفته، نیروهای ارتش و مردم اندیمشک عراقی ها را از کنار رود کرخه عقب زدند."

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.