یادداشت جی پلاس

از وزیر ورزش بعدی چه می خواهیم؟

عملکرد پرحفره و پرنوسان وزارت ورزش و جوانان از ابتدای تاسیس تا کنون ، جامعه مخاطب را چشم انتظار آغاز دولت جدید کرده است.

لینک کوتاه کپی شد

گروه ورزشی جی پلاس؛ مصطفی معدنی ثانی: بیش از ده سال از ادغام دو سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان و تشکیل وزارت ورزش و جوانان سپری شده است.  در این بین شش نفر روی صندلی این وزارتخانه نشسته اند که البته فقط سه نفر وزیر  و سه نفر دیگر سرپرست بوده اند. 

محمد عباسی در دولت دهم (وزیر)، رضا صالحی امیری و محمدشریعتمداری در دولت یازدهم، محمود گودرزی در دولت یازدهم(وزیر)، نصرالله سجادی در دولت یازدهم و مسعود سلطانی فر در دولت های یازدهم و دوازدهم(وزیر) شش نفری بوده اند که هدایت ورزش را از دی 89 تاکنون برعهده داشته اند. از این شش نفر، نصرالله سجادی و محمود گودرزی تحصیلات و سابقه فعالیت موثر در حوزه ورزش را داشته اند و چهار نفر دیگر هیچ ارتباط معناداری با ورزش نداشته اند. به این ترتیب با توجه به این که سجادی عملا وزیر نبوده و تنها به عنوان سرپرست مدت محدودی وزارتخانه را اداره کرده می توان گفت گودرزی تنها چهره ورزشی بوده که در این یازده سال، وزیر ورزش و جوانان بوده است.

تشکیل وزارت ورزش و جوانان امیدها را برای رسیدگی بیشتر به ورزش، تشکیل یک چارت حرفه ای، سامان دهی ورزش حرفه ای و قهرمانی، گسترش ورزش همگانی و توجه بیشتر به ورزش بانوان افزایش داد، اما بعد از مدتی تمام این امید و آرزوها نقش بر آب شد و حتی وضعیت به شکلی پیش رفت که بسیاری از کارشناسان به این نتیجه رسیدند که ادغام تربیت بدنی با سازمان جوانان و تشکیل وزارتخانه از اساس و به شکل بنیادین کار اشتباهی بوده است.

یکی از تغییرات ساختاری ناشی از تشکیل وزارت خانه، بحث نظارت بر عملکرد این نهاد بود. از آنجایی که رئیس سازمان تربیت بدنی مستقیما زیرنظر ریاست جمهوری کار می کرد و شخص رئیس جمهور عملا فرصت و تخصص کافی برای ارزیابی این معاونت را نداشت، امید آن می رفت که با تشکیل وزارتخانه و باز شدن پای مجلس به فرایند رای اعتماد، سوال و استیضاح شاهد نابسامانی های گذشته نباشیم اما در عمل این اتفاق رخ نداد و نقش نظارتی مجلس از  فشار نمایندگان شهرهای مختلف به وزیر برای دفاع از حقوق تیم فوتبال شهرشان فراتر نرفت! 

دو قطبی فوتبال - غیرفوتبال در دوران وزارتی شدن ورزش نه تنها نسبت به گذشته کمتر نشد بلکه بیشتر هم شد. وزارت ورزش هرگز نتوانست تعادل و عدالت در همه بخش ها از جمله بودجه را برقرار کند. رفت و آمد دولت های جدید و به تبع آن وزیران جدید هم این مشکل را حل نکرد. دغدغه های فوتبالی، خصوصا از نوع رنگی و باشگاهی در تمام دوره ها حتی در زمان حضور گودرزی که تحصیلات آکادمیک ورزشی داشت، یکی از مهم ترین معضلات و مشکلات بود. مدیریت ضعیف دو باشگاه پرسپولیس و استقلال که بخش عمده ای از وقت، انرژی و بودجه وزارت خانه را اشغال می کند در سال های اخیر بسیار پررنگ تر شد. 

عدم مدیریت صحیح مالی در ارکان مختلف وزارتخانه از جمله فدراسیون ها بیداد می کرد. قراردادهای ضعیف که منجر به هدر رفتن بودجه بیت المال می شد بارها توسط فدراسیون ها بسته شد و وزارت ورزش هیچ سازوکاری برای مقابله با قراردادهای پراشکال و پرضرر نداشت. 

سایه سنگین سیاست بر ورزش، مساله ای که همیشه ورزشی ها از آن گله مند بوده اند از گذشته و حتی پیش از تشکیل وزارتخانه وجود داشته و تا به امروز ادامه داشته است. سروکله همه گونه مدیری از اقتصادی و فرهنگی و امور خارجه و میراث فرهنگی و وزارت نیرو و ...در ورزش پیدا شد و این وسط یکی پیدا نشد که بپرسد توپ و تور و کفش و لباس و دروازه و بازیکن و مربی چه ربطی به سیاست و راه سازی دارد که هر کسی به خودش اجازه می دهد تا این اندازه در ورزش نفوذ کند. 

در این سالها افراد زیادی با تحصیلات، سوابق و تخصص های کاملا بی ربط وارد ورزش شدند و  خسارت های هنگفتی را به این بخش مهم از کشور وارد کردند و رفتند. از تعلیق فوتبال در فیفا گرفته تا خسارت های چند میلیون یورویی، از رواج پدیده دلالی تا فساد لایه ای و سیستماتیک در ورزش، از تعطیلی مراکز ورزشی تا بحران های شدید مدیریتی پرسپولیس و استقلال، از گلایه های بازیکنان و مربیان تا بی اخلاقی ها و بی فرهنگی های باب شده در ورزش، از دست فروشی مدال آوران کنار خیابان تا مهاجرت دسته جمعی نخبگان همه معلول سیستم ناسالم حاکم بر ورزش در سالهای گذشته بوده که باعث شده این فاکتورهای منفی مرتبا در حال افزایش باشد.

جناحی اداره شدن ورزش، رفت و آمدهای اتوبوسی، پست های سفارشی و پارتی بازی از بالاترین سطح مدیریتی تا کارکنان رده پایین وجود داشته و تقریبا در هیچ یک از بخش های مهم تصمیم گیرنده شاهد ثبات مدیریتی نبوده ایم. نبود کار پایه ای و برنامه های درازمدت باعث شده همان برنامه های نصف و نیمه و پراشکال یک تیم هم به شکل کامل اجرا نشود و با ورود تیم بعدی روز از نو روزی از نو.

با وصف دوران گذشته که به سختی می توان از رنگ دیگری جز سیاه برای توصیف آن استفاده کرد، خوش بینانه به نظر می رسد که امیدواری زیادی به یک تحول اساسی در بحث ورزش داشته باشیم. گمانه زنی هایی در رسانه های نزدیک به تیم رئیس جمهوری منتخب مطرح شده و بی تعارف نام افراد مطرح شده و سوابق شان نشان می دهد که اگر در آینده سیستم بدتر شود بهتر نخواهد شد. چرا که در بین گزینه های مطرح شده، باز هم عموم گزینه ها غیرمرتبط با ورزش و ناکارآمد هستند و حتی در حوزه های مدیریتی قبلی شان نیز حرف و حدیث زیادی وجود دارد اگر چه این سخن رئیس جمهور منتخب که مردم را به پرهیز از قضاوت بر مبنای گمانه زنی های موجود دعوت کرد، هنوز جای امیدواری را باقی می گذارد.

خصوصی سازی دو باشگاه پرسپولیس و استقلال، یکسان سازی نگاه به رشته های ورزشی مختلف، توجه واقعی و خارج از کلیشه و شعار به دو بخش مهم یعنی ورزش همگانی و بانوان، ترمیم ساختار معیوب اقتصادی فدراسیون ها و تعریف الگوهای نوین درآمدزایی،  یکپارچه سازی سیستم های استعداد یابی ورزش قهرمانی، آسیب شناسی رشته های پایه و برطرف سازی موانع، توجه به بحث سخت افزاری و ورود تکنولوژی های پیشرفته به ورزش، توجه به نوسازی، ساخت و توسعه اماکن و فضاهای ورزشی و چندین و چند سرفصل مهم دیگر از جمله مسائل روز و مهم ورزش است که باید از سوی تیم مدیریتی بعدی مورد توجه قرار گیرد.

دیدگاه تان را بنویسید