گفت‌وگوی جذاب لیونل مسی: از درس خواندن لذت نمی‌برم/ حسرت می‌خورم چرا پیراهن رونالدو را نگرفتم/ گاهی اوقات می‌خواهم فرزاندانم را بکُشم!

لیونل مسی در جشن سالگرد روزنامه آرژانتینی اوله مصاحبه مفصل و متفاوتی انجام داد و در خصوص دوران کودکی، زندگی در بارسلونا، پشیمانی در دنیای فوتبال، مصائب شهرت، رابطه با فرزندان و قهرمانی در جام حذفی صحبت کرد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس، روزنامه اوله چاپ آرژانتین در 25 سالگی خود مصاحبه‌ای مفصل با لیونل مسی انجام داد و با این بازیکن در خصوص بارسلونا، آینده، تیم ملی و اتفاقات ریز و درشت این سال‌ها صحبت کرد.

*اولین خاطره‌ات از اولین شوتی که زدی چیست؟ آیا هشت یا نه ساله بودی که برای اولین بار در زمین فوتبال بازی کردی؟

من 4 یا 5 ساله بودم که با توپ در زمین فوتبال حرکت کردم. اولین بازی خودم با تیم «گراندولی» را یادم هست. من با برادرهای بزرگترم و پسرعموهایم هم‌تیمی بودم چون ما همیشه با هم بازی می‌کردیم. اولین تماس توپم را یادم نیست ولی می‌دانم از سن کودکی با توپ بازی می‌کردم و در 4 سالگی به باشگاه پیوستم.

*مشخصاً مادربزرگت عشق زیادی به تو داشت. او به مربی گفت که تو بازیکن خوبی هستی.

من همیشه با برادرهایم و پسر عمویم بازی می‌کردم. آنها از من بزرگتر بودند و به شکلی دیگر فوتبال بازی می‌کردند. مادربزرگم یک روز آمد و به مربی گفت که به من بازی دهد و او فریاد زد که حتما دیوانه‌ شده‌ای؟ او جثه کوچکی دارد و آنها حتما به او صدمه خواهند زد. مادربزرگم با شنیدن این حرف‌ها اهمیتی نداد و گفت او باید در زمین قرار گیرد. من به داخل زمین رفتم و پس از مدتی مربی به مادربزرگم گفت که برای او یک کفش فوتبال بخر. من هفته بعد او را به تمرینات می‌برم و دیگر فوتبال من آغاز شد.

مسی تمام گل‌های خود را با خوشحالی منحصربفرد خود به مادر بزرگش تقدیم کرده است.

*اولین گلی که زدی را یادت هست؟

من وقتی ویدیوها را دیدم به خاطر آوردم مخصوصا در مسابقاتی که در نزدیکی خانه ما برگزار می‌شد. بعد از آن در تیم نیوولز در چند رقابت شرکت کردم که ویدیوهای آنها نیز در دسترس است و پس از دیدن آنها به خاطر آوردم زیرا واقعا سن کمی داشتم.

*از بازی کردن در خیابان‌های روزاریو چیزی یادت هست؟

یادم می‌‌آید که دوستانم همیشه فوتبال بازی می‌کردند ولی به من هیچ وقت بازی نمی‌رسد زیرا بسیار بچه بودم.

*الان آنها در چه فکری هستند؟

نه، بازی نکردن من به خاطر این بود که صدمه نبینم. من خاطرات زیادی با آنها دارم.

*ما یک عکسی دیدیم که تو با ماسک در بارسلونا بازی می‌کنی. به خاطر شکستگی استخوان گونه. چه شد که چنین اتفاقی رخ داد؟

فکر کنم 14 یا 15 ساله بودم که در کادتس، یکی از تیم‌های آکادمی بارسلونا مقابل اسپانیول به میدان رفتم. آنها مرا با آرنج زدند و استخوان گونه‌ام شکست. پس از آن باید در فینال کاتالونیا بازی می‌کردیم که در آن زمان برای من قهرمانی بسیار اهمیت داشت.یادم هست که برای پویول نیز چنین اتفاقی افتاده بود و او نیز با ماسک بر صورت بازی کرد. همین باعث شد تا من نیز با ماسک به میدان بروم و بتوانم بازی کنم. خیلی نمی‌توانستم بازی کنم و حتی بازی در 5 دقیقه برایم غیرممکن بود.به دقیقه بازی 30 دقیقه‌ رسیده بود که ما 3 بر صفر جلو بودیم و من 2 گل زده بودم. آنها خواستند مرا تعویض کنند ولی در آن لحظه نمی‌فهمیدم که چقدر این مصدومیت ممکن است خطرناک باشم.در آن لحظه فقط می‌خواستم در زمین فوتبال بازی کنم.

*کارهای احمقانه یا عجیب و غریب برای فوتبال انجام دا‌ده‌ای؟

نمی‌دانم و نمی‌توانم مصداقی صحبت کنم. من هر کاری کردم که بتوانم فوتبال بازی کنم. هر جایی که می‌شد فوتبال کردم چه باشگاه ، چه جلوی در خانه و در هر بازی خواستم گلزنی کنم.

*در 13 سالگی با خانواده‌ات به بارسلونا رفتی؟

بله ولی تصمیم سختی بود. در آن زمان درک نمی‌کردم که رها کردن کشور، مردم، دوستانم و شروع کردن یک زندگی جدید به چه شکل است. در ابتدا سخت بود و وقتی که مصدوم شدم، یک سال نتوانستم فوتبال بازی کنم و این قضیه سخت‌تر هم شد. اما بعد از آن خوش شانس بودم و خیلی سریع پیشرفت کردم . با بازیکنان بزرگتر از خودم بازی می‌کردم و به بهتر شدن ادامه می‌دادم. کودکیم در آرژانتین عالی بود. من بطور متفاوتی زندگی می‌کردم. زندگی در آن زمان با این روزها فرق می‌کرد اما من از آن لذت می‌بردم.همیشه حرف زدن در مورد فقر برایم سخت بوده چون مردم می‌گویند که من آن را حس نمی کنم ولی نمی دانند که من چقدر کودکی سختی داشتم و با همه افراد فقیر احساس همدردی می کنم.

*آیا به تحلیل بازیهای فوتبال علاقه داری؟

دوست دارم بازی‌های حریفان را تحلیل کنم. می‌خواهم از آنها لذت ببرم و بازی حریفان و حتی خودمان را تحلیل کنم. مهم نیست که مربی این کار را انجام می‌دهد یا نه. من هم علاقه دارم تا این کار انجام دهم.

*زندگی خانوادگی‌ات چطور است؟ علاقه به همسر و فرزندان؟

من واقعا خوش‌شانس هستم که در تمام روز با آنها وقتم را می‌گذرانم. بچه‌هایم را به مدرسه می‌برم، دنبالشان می روم تا از مدرسه به خانه آنها را بازگردانم، آنها را به فوتبال می‌برم و فعالیت‌های زیادی را با آنها می‌گذارنم که بسیار دوست داشتنی است. چیزی که زندگی مرا لذت بخش کرده که هر روز صبح از خواب بیدار شوم، صبحانه خوردن با آنهاست. البته برخی اوقات هم وجود دارد که می‌خواهید آنها را بکشید( با خنده). حقیقت این است که با بچه‌ها زندگی شیرین است. ما اکنون 3 فرزند داریم و در حال این هستیم که زندگی خودمان را با آنها وفق دهیم. ساعت 8:30 تا 9 غذا می‌خوریم و بعد می‌خوابیم. باید بگویم که با والدین دیگر بچه‌ها در مدرسه رابطه خوبی داریم. تیاگو اولین فرزند ما در مدرسه توانست رابطه خوبی با دوستانش برقرار کند و این به خاطر گروه خوبی بود که در مدرسه وجود داشت.

*چقدر «مسی بودن» سخت است؟

سخت هر از چیزی. من می‌خواهم بی آنکه کسی متوجه شود خرید بروم ولی مردم مرا ببینند همه چیز پیچیده خواهد شد. برخی اوقات است که شما می خواهی بدون فشار کار انجام دهی ولی نمی‌شود. بچه‌ها چنین چیزی را دوست ندارند. آنها هم نمی‌خواهند شناخته شوند. تیاگو آدم خجالتی است و به خاطر این اتفاقات لحظات سختی را می‌گذراند اما متئو کاملاً متفاوت است و دوست دارد همه او را بشناسند. در حال حاضر اکنون همه هر 2 را می‌شناسند.

*در خصوص خرید لباس‌هایت بگو؟

بیشتر اوقات لباس‌هایم را خودم انتخاب می‌کنم اما آنتونتلا، همسرم نیز به من کمک می کند.برای من نوع لباس ارزشی ندارد و برایم تفاوتی ندارد. شاید هر چه باشد را بپوشم.

*از علاقه‌ات به مطالعه و تحصیل بگو؟

راستش را بگویم من از درس خواندن لذت نمی‌برم چون واقعاً برایم سخت است اما همیشه سعی دارم بهترین رفتار را داشته باشم. من دبیرستان را در اسپانیا گذراندم در حالی که خیلی به درس‌ها گوش نمی‌دادم. به درس‌ها گوش ندادم ولی یاد گرفتم که خوب رفتار کنم.

*پشیمانی‌ات چیست؟

اینکه موقع بازی مقابل رونالدو (برزیلی) پیراهنش را نگرفتم. از اینکه از او درخواست نکردم که پیراهنش را به من بدهد زمانی که بچه بودم. هم رونالدو و هم بازیکنانی مثل روبرتو کارلوس که دوست داشتم الان پیراهنشان را داشته باشم.

*در خصوص آخرین جامت بگو. تو کوپا دل ری را گرفتی!

حقیقت این است که قهرمانی در کوپا برایم بسیار خاص بود زیرا ما در لحظات متفاوتی قرار داشتیم. ما چندین سال بود خوب نبودیم و نتایج مثبتی نمی‌گرفتیم. با این رختکن و با وجود بازیکنان جوان، قهرمانی در کوپا دل ری برایم یک اتفاق مثبت بود و برایم خیلی اهمیت داشت. من همیشه برای برد رقابت می‌کنم و بردن جام‌ها و رسیدن به اهداف برایم مهم است. جام حذفی همیشه برای من مهم بود و تیم نیز همیشه قهرمانی در این رقابت برایش اهمیت دارد.

 

دیدگاه تان را بنویسید