جی پلاس؛ انتشار مصاحبه مفصل ستاره بارسا

لیونل مسی: نمی دانم از بارسلونا می روم یانه/ به روانپزشک نیاز دارم/ دوست ندارم جنازه ام را تصور کنم

لیونل مسی در مصاحبه مهمی که در La sexta منتشر شد گفت: بارسلونا زندگی من است و من با باشگاه و این شهر قصه عاشقانه دارم. اینکه در این تیم می مانم یا نه هنوز مشخص نیست و خودم نمی دانم چه می شود.

لینک کوتاه کپی شد

گروه ورزشی جی پلاس، لیونل مسی که به مناسبت سال  جدید میلادی با "جوردی اوله" مصاحبه مهمی انجام داده بود در این گفت وگو اعلام کرد که هنوز تصمیم نهایی را در خصوص ترک یا ماندن در بارسلونا نگرفته است.

لیونل مسی در ابتدا به خبرنگار گفت: من به قولم همیشه وفادار هستم و وقتی که بهت گفتم ما حتما یک مصاحبه خواهیم داشت، یعنی این اتفاق حتما می افتد. من خودم هم مایل به حرف زدن بودم.

شرح کامل مصاحبه کامل را در زیر می خوانید:

*بسیاری از ورزشکاران قابل تحسین هستند. نادال، فدرر ، لبرون جیمز. در همه ورزش ها ورزشکاری وجود دارد که به خاطر کار خود و آنچه انجام داده قابل تحسین است، مانند کریستیانو در فوتبال.

* وقتی بچه بودم از بابانوئل فقط چیزهای فوتبالی می خواستم مثل کفش و توپ. برای کریسمس بعد از بازی با وایادولید من به آرژانتین می روم البته آنتونلا و پسرانم پیش از این رفته اند. ما بسیاری از کریسمس ها کنار خانواده را جشن می گیریم، برادران  مادرم در آرژانتین هستند و کریسمس لحظه ای منحصر به فرد است و گرچه اکنون با این اوضاع نابسامان و پیچیده است.

*همیشه گفته ام، بارسا زندگی من است. با باشگاه و شهر قصه عاشقانه دارم. بیشتر از 15 سال است که اینجا هستم. فرزندانم همه اینجا به دنیا آمدند و هرچیزی که به این شهر متصل باشد دوست دارم. سعی کردم با تمام توان هر چه که دارم برای باشگاه بگذارم. 

الان خوب هستم. هیجان زده ام و می خواهم برای همه جام ها بجنگیم. تابستان بدی را پشت سرگذاشتم و دلیلش اتفاقاتی بود که در پایان فصل رخ داد. همان طور که گفتم الان خوب هستم . من مشتاقانه منتظر ادامه مسیر هستم.

*وقتی مسیر حرفه ای را شروع کردم، خودم رو وقف فوتبال کردم. سال اول که به بارسلونا آمدم خیلی سخت بود و به خاطر کاغذبازی های اداری و البته مصدومیت نتوانستم بازی کنم. وقتی به بارسلونا آمدم همه چیز را کنار گذاشتم دوستانم، مدرسه و کشورم. به جایی آمدم که کسی را  نمی شناختم و خجالتی هم بودم. خواهرم در آن زمان پنج ساله بود و بیش از من مشکل داشت و مادرم مجبور شد به آرژانتین برگردد. ما خانواده فقیری نبودیم اما مرفه هم زندگی نمی کردیم تنها می توانستیم زندگی خوبی داشته باشیم.

* حال اقتصادی باشگاه خوب نیست و شرایط سختی را می گذراند و خیلی سخت  است که به روال قبل بازگردد. با این حال من برای جنگیدن برای همه عناوین آماده هستم و هدف ما هم این است.

*من هیچ گاه خودم را درگیر مسائلی که عموم می کنند، نمی کنم اما هرکسی نظری دارد. برخی فکر می کنند ما به هیچ چیز اهمیت نمی دهیم و فقط پول در می آوریم اما اینگونه نیست. واقعیت زندگی ما چیز دیگری است. گاهی زندگی ما  اینقدر عادی است که خسته کننده هم می شود. ما صبح بیدار می شویم، صبحانه می خوریم، بچه ها را به مدرسه می بریم، من به تمرین می روم، تلویزیون نگاه می کنیم. تیاگو و متئو هم در هفته دو بار فوتبال بازی می کنند. من واقعا دوست دارم کنار خانواده ام باشم و وقتی پسرانم می خواهند فوتبال بازی کنم، همراهشان باشم. از اینکه با خانواده ام وقت بگذرانم لذت می برم.

* راستش را بخواهید تیاگو از شهرت ما کمی آزار می بیند و خجالتی است اما به شرایط عادت کرده است. او به خاطر اینکه دوستانش به واسطه پسرمسی بودن به اون نزدیک می شوند ناراحت است. من تا به حال جلسه اولیا مربیان نرفتم اما همسرم رفته!

*بازی کردن بدون هوادارا فاجعه است. خیلی سرد و عجیب و غریب است و روی نتایج هم تاثیر می گذارد.

*من رابطه خوبی با گریزمان دارم و به شایعات توجه نمی کنم. ما گاهی با هم قهوه می نوشیم.

* زمانی که خبر مرگ مارادونا منتشر شد من خانه بودم و پدرم خبرم کرد و بعدش از اخبار را دیدم! من مرگ او را باور نکردم و هیچ کس هم نمی تواند آن را باور کند. خیلی فاجعه بود مثل جنون.

* من به مرگ خودم فکر نمی کنم و حتی نمی خواهم جنازه ام را مثل مارادونا تصور کنم و حتی به آن فکر کنم.

* لباسی که در در زمان شادی بعد از گل به احترام مارادونا برتن داشتم را یکی از دوستانم در اولدبویز به من هدیه داد.

* درباره اینکه یکی از زنان فوتبالیست به یک دقیقه سکوت به احترام مارادونا احترام نگذاشت باید بگویم که هرکسی آزاد است هرطور می خواهد فکر کند و هر کاری می خواهد انجام دهد.

* آنتونلا چندین بار به من پیشنهاد داده که به روانپزشک مراجعه کنم و خودم هم می دانم که به آن احتیاج دارم ، اما هنوز قدمی برنداشته ام.

*من واقعا دوست ندارم در مورد سیاست صحبت کنم و علاقه ندارم نظر خود را در مورد انتخابات اعلام کنم. سعی می کنم به همه حرف ها گوش فرا داده و یاد بگیرم. من دوست دارم با مردمم صحبت کرده و نظر خود را ارائه دهم، اما در یک فضای بسته. تنها چیزی که می خواهم این است که شرایط کشور بدون دزدی و تصمیمات عجیب و غریب پیش ببرد.

*نمی دانم ژاوی سرمربی می شود یانه. بگذارید انتخابات بگذرد، یک نفر باید برنده شود و سپس باید سال را به خوبی به پایان رسانیم و قهرمان شویم.

*من با هیچ یک از نامزدهای انتخابات ریاست باشگاه صحبت نکرده ام. اول باید انتخابات برگزار شده، آن ها پیروز شوند و هنگامی که ساکن شدند شروع به اداره امور کنند. ترجیح می دهم از گزینه نام نام نبرم چون همین حالا نیز می گویند مسی باشگاه را مدیریت می کند.

*بارها گفته اند من در انتخاب مربی دخالت می کنم یا در تیم ملی یا باشگاه دوستانم بازی می کنند. مردم هر آنچه را که در روزنامه یا تلویزیون می بینند باور می کنند، بسیاری معتقدند که من در ترکیب دخالت کرده و خریدها و انتخاب مربی با من بوده، اما حقیقت این بوده که این اخبار بسیار دور از واقعیت است.

*من فکر می کنم خواسته های او اجرا شد و کار کومان بسیار خوب و در آغاز دشوار است زیرا افراد جدید و جوانان زیادی وارد تیم شده اند، اما کم کم تیم رشد می کند.

* هدیه دادن یک پیراهن هشتاد یا نود یورو هزینه دارد. برای هر بازی یک پیراهن به ما می دهند ولی اگر بخواهیم به کسانی دیگر هدیه بدهیم باید پیراهن را بخریم و به ما تخفیف زیادی هم نمی دهند.»

*پپ گواردیولا ویژگی های خاصی دارد. نمی دانم اما او باعث می شود همه چیز را به سبک خاصی ببینید. سبک گواردیولا برای آماده سازی قبل از مسابقات، طراحی حملات و البته سبک دفاع کردن متفاوت است. او دقیقا به شما توضیح می دهد که شرایط مسابقه چگونه پیش خواهد رفت و شما چگونه برای پیروز شدن باید روی دروازه حریف حمله کنید.

*من بسیار خوش شانس بودم که با دو تن از بهترین سرمربی های جهان فوتبال یعنی پپ گواردیولا و لوییس انریکه زمان زیادی کار کرده و مسائل فراوانی از این دو نفر آموخته ام. کار کردن زیر نظر آن ها باعث شد که در فوتبال و فهم تاکتیکی رشد زیادی داشته باشم.

*من نمی دانم چه اتفاقی خواهد افتاد. در حال حاضر روی بازی های پیش رو و اتفاقات شش ماه آتی متمرکز شده ام و به این فکر نمی کنم سال چگونه به پایان برسد. صحیح نیست حالا چیزی از تصمیم آینده خود بگویم، زیرا خودم هم نمی دانم چه اتفاقی رخ می دهد. من تا پایان فصل صبر می کنم و سپس تصمیم می گیرم. اگر تصمیم به جدایی باشد باید به بهترین نحو صورت بگیرد چرا که می خواهم دوباره به بارسلونا برگردم.

* در تابستان فرزندانم اصلا مایل به جدایی از بارسلونا نبودند اما من تصمیم را گرفته بودم.

*من دوبار فکس ارسال کرده و در شش ماه گذشته به بارتومئو گفتم که می خواهم جدا شود. اما او گفت برای کمک به من و خودش مجبور به مخالفت است. بارتومئو درباره مسائل زیادی من را فریب داد. من نمی خواهم در مورد آنچه اون قول داد و انجام نداد صحبت کنم. او کارهایی کرد تا من را آدم بد فیلم جلوه دهد، اما من به خودم اطمینان داشته و آرام بودم.

*من می دانستم اگر کار به دادگاه بکشد پیروز می شوم چون چندین وکیل به من گفته بودند ولی نمی خواستم به این شکل بارسا را ترک کنم.

*جذب نیمار بسیار گران خواهد بود و در این شرایط اقتصادی جذب بازیکن سخت است. نیمار نگفت که با هم همبازی می شویم، بلکه گفت که دوست دارم با مسی کار کنم. من درمورد قرعه کشی با نیمار صحبت کردم آن‌ها حتی اگر شرایط خوبی را پشت سر می‌گذارند نمی‌خواستند به مصاف بارسلونا بروند.

* رفتن به رئال مادرید؟! خیر. غیرممکن است. رفتن به اتلتیکو به خاطر سوارس هم اصلا شدنی نیست.

* خبرنگار از مسی پرسید: آیا نقشه پاریس یا منچستر را می خواهی؟ مسی: نه. برای خودتان نگه دارید.

*همیشه گفته ام که دوست دارم زندگی در امریکا را تجربه کنم. تجربه لیگ فوتبال این کشور ولی موضوعی مربوط به آینده است و نه الان.

*من بارها باخته ام و شما باید باخت را بپذیرید. اما شکست مقابل بایرن لحظه سختی بود و دلیلش نتیجه رقم خورده بود. به خصوص به دلیل اینکه ما می دانستیم که یک بازی دشوار پیش رو داریم. ما یک سال سخت را سپری کردیم، می توانستیم شکست خورد اما نباید چنین اتفاقی رخ بدهد. در مدت اخیر در فوتبال سختی های زیادی کشیده ام، اما گریه نکردم. من برای مسائلی به جز فوتبال گریه می کنم. از وقتی وارد فوتبال حرفه ای شده ام خودم را وقف این رشته کرده ام، اما حالا چیزی که باعث می شود از روی مبل بلند شوم سه فرزندم هستند.

*تا به حال نشده که به خاطر شخصیت nobita با بارتومئو شوخی کنم یا او را مسخره کنم ولی بعضی بازیکنان  او را به این شخصیت تشبیه می کردند.

photo_2020-12-28_00-36-35
نوبیتا و بارتومئو!

*به خاطر فوتبال مدت هاست گریه نکردم هرچند سختی زیادی کشیدم. در مورد آخرین باری که گریه کردم توضیح نمی دهم اما فوتبال نبوده است.

* افتخار می کنم به همه چیزی که زندگی به من داده است ولی من هم دوست دارم گاهی مثل یک شخصیت عادی به خرید، رستوران یا سینما بروم. اینکه مسی به من نگاه نکند و 300 نفر عکس و امضا نخواهند. البته که همیشه قدردان مردم و هواداران هستم ولی وقتی با فرزندانم هستم آرامش بیشتری در محیط خارج از خانه می خواهم.

*من می دانم چقدر ثروت دارم. همه چیز تحت نظرم قرار دارد!

* گاهی به خاطر شکست ها فرزندانم با من شوخی می کنند اما بعد از بازی 8-2 کسی چیزی نگفت.

دیدگاه تان را بنویسید