یادداشت جی پلاس از ۲۳ سالگی معجزه ملبورن

حالا پشت مدافعان؛ خداداد عزیزی ...!

23 سال از ماندگارترین بازی ورزش ایران می گذرد و هنوز خاطراتش به اندازه روز اول در ذهن همه وجود دارد اما دریغا که یک بار حتی یک بار دیگر آن سرمستی و خوشی در فوتبال ایران تکرار نشد.

لینک کوتاه کپی شد

گروه ورزشی جی پلاس؛ شبنم روحی- انگار همه چیز همین دیروز اتفاق افتاد؛ نه همین امروز بود که ماندگارترین جملات ورزشی تاریخ ایران در اذهان ثبت شد. 

کریم باقری؛ دایی؛ یه فرصت خوب؛ حالا پشت مدافعان؛ خداداد عزیزی؛ توی دروازه؛ توی دروازه؛ گل؛ گل برای ایران؛ خداداد عزیزی بازهم روی زمین، بازهم روی زمین توپ رو توی دروازه می کنه؛ ایران2- استرالیا 2 ...

امروز هشت آذر 1399؛ درست 23 سال بعد از کارستان شاگردان ویرا؛ به جرات می توان گفت در طول دو دهه یک خاطره جذاب فوتبالی به گرد پای معجزه ملبورن هم نرسید و عجیب هنوز گفتن از آن روز تپش قلب می آورد؛ گویا هنوز در همان سال 76 ماندیم!

از آن روز به قدری در کویر شادی فوتبالی ماندیم که مجبور شدیم برای خوردن گل دقیقه 90 از مسی به خیابان ها بیاییم. آن قدر باختیم و باختیم تا مجبور شدیم برای حسرت ضربه طارمی به پرتغال که گل نشد هم شادی کنیم. ما آن قدر از فوتبال خیر ندیدیم که تصمیم گرفتیم برای لایی امیری به پیکه هم خوشحالی کنیم.

اگر از کسانی که بازی ایران و استرالیا را به یاد دارند درباره بهترین خاطره فوتبالی بپرسیم جز بردن نام این بازی هیچ چیز دیگر به ذهنشان نمی رسد. اصلا در طول این 23 سال کدام حادثه ورزشی ما را به اوج شادی آن روز بُرد؟ اگر منطقی نگاه کنیم هیچ کدام!

اما... اما تا دلتان بخواهد فوتبال ملی ما روزهای غمناک را تجربه کرد. شادی بحرینی ها با پرچم عربستان، شکست برابر ژاپن در نیمه نهایی جام ملت ها با آن تعلل عجیب خط دفاع، باخت به اسپانیا  با گل شانسی کاستا، خوردن گل دقیقه نودی از اعجوبه آرژانتینی، شکست در نیمه نهایی جام ملت ها برابر چین با چیپ آقا یحیی، تساوی یک یک برابر کره جنوبی در مقدماتی جام جهانی 2010 با گل شجاعی و ... .

از آن روز به بعد نه کسی مثل دایی ساندر پل را در آغوش گرفت؛ نه بازیکنی مثل استیلی وسط میدان تنها اشک شوق ریخت و نه کسی مثل مهدوی کیا مشت هایش را گره کرد و فریاد زد!

اگر هزاران هزار خط از آن روز بنویسیم بازهم تمامی ندارد؛ تک تک ایرانی ها از آن روز خاطره دارند. درست مثل خداداد عزیزی که آن زمان غزال تیزپای آسیا بود و نفر اول میدان شد یا حتی مانند کریم باقری که  نتوانست به اندازه اهمیت گلش، شادی کند.

اصلا کسی یادش می آید گل اول ایران آفساید بود یا اینکه دقیقه یک ویدوکا با عابدزاده تک به تک شد؟ 

برای ما مهم نیست...

ما فقط یاد مردی به نام پیتر هور هستیم که کسی نفهمید چطور آمد و تور دروازه ایران را پاره کرد. اصلا کسی نفهمید او چطور با کار زشتش بازی را به نفع ما برگرداند! 

ما وقت کشی ابراهیم تهامی را به یاد داریم که دقیقه 70 آمد و دقیقه 84 از زمین بیرون رفت. همان زمان که با بندکفش هایش بازی کرد تا سرانجام داور کارت زرد را به او نشان دهد و ما چقدر از این وقت تلف کردنش لذت بردیم!

ما امروز فقط بُهت مارک بوسنیچ را به یاد داریم؛ ما زمانی را به خاطر می آوریم که هری کیول وقتی دید ضربه خداداد درون دروازه قرار گرفته بر سر خود زد. ما سیگار ویرا را به یاد داریم که بعد از گل خداداد دوباره از روی زمین برداشت و یک پُک دیگر به آن زد.

بسیاری از اسامی بازیکنان استرالیا را ایرانی ها فقط همان روز شنیدند اما در خاطرشان ماند. ویدوکا، کیول، لازاریدیس، بوسنیچ، ویدمار، آرنولد، مور، فاستر، ندزلیچ و ... هنوز هم در حافظه ایرانی ها هستند و خواهند ماند.

احمدرضا عابدزاده، محمد خاکپور، رضا شاهرودی، افشین پیروانی، خداداد عزیزی، کریم باقری، خداداد عزیزی، مهدی مهدوی کیا، حمیدرضا استیلی، نعیم سعداوی، نیما نکیسا، علی اکبر استاد اسدی، مجید نامجو مطلق، مهرداد میناوند، جواد زرینچه، علیرضا منصوریان، ابراهیم تهامی مردان ویرا در احساسی ترین مسابقه ورزشی ایران بودند که خاطره ای ساختند؛ ماندگار. این خاطره اندازه ای دلچسب بود که رفتارهای غیرحرفه ای امروز این بازیکنان در قامت مربی، سرمربی، سرپرست و هرچیز دیگر یک خط نازک هم روی خاطر ما نمی اندازد.

بعید است تا صد سال دیگر هم کسی ایران و استرالیای سال 76 را از یاد ببرد.

ما هنوز با یادآوری آن لحظه سرتاپا شعف و غرور می شویم؛ و پایان مسابقه و رفتن تیم ملی ایران به جام جهانی فوتبال... .

دیدگاه تان را بنویسید