در این یادداشت به قلم سامیه طهورنیان آمده است: امروزه درهر شهر، روستا و یا مکان های مسکونی تعداد فراوانی از سوپرمارکت ها و فست فود ها وجود دارد.
این به طور تقریبی رضایت بخش است که حتی در دورافتاده ترین روستاها یا شهرک ها سوپر مارکت هایی یافت می شوند که انواع کنسرو، نوشیدنی های صنعتی، انواع و اقسام بیسکویت و تنقلات را دارند. شاید این در نگاه اول خوب باشد اما ما با پدیده جدیدی به نام «بیابان غذایی» مواجه هستیم
طبق تعریف USDA بیابان غذایی در واقع به هرگونه دشواری در دسترسی به مواد غذایی تازه بخصوص انواع سبزی ها و میوه ها گفته می شود.
این مساله پیامدهای خطرناکی چون چاقی، دیابت، لاغری، کوتاه قدی، بیماری های گوارشی و یا نبود «امنیت غذایی» برای ساکنان منطقه در پی دارد.
امنیت غذایی طبق تعریف ANA به دسترسی مرتب به وعدههای غذایی سالم و محدود نبودن در انتخاب غذا گفته میشود. متاسفانه با این تعریف بسیاری از شهرک ها، روستاها و مجتمع های مسکونی در تعریف بیابان غذایی قرار می گیرند.
از علت های پیدایش بیابان غذایی را می توان به موارد زیر اشاره کرد: موانع اقتصادی، بالا بودن قیمت مواد غذایی تازه، درآمد پایین ساکنان، هزینه بالا، حمل و نقل و فروش مواد غذایی تازه به این نقاط است.
حتی در کشورهای پیشرفته نیز چنین مشکلی وجود دارد. بنابر آخرین آمار USDA بیست و 4 میلیون آمریکایی در بیابان غذایی زندگی می کنند که به طور عمده مردم سیاه پوست و مهاجر هستند.
در بیابان غذایی ساکنان شاید به مواد غذایی دسترسی داشته باشند ولی تا شعاع یک کیلومتری در برخی استانداردها تا 5 کیلومتری آن ها سبزی ها، لبنیات، انواع پروتئین چون گوشت، غلات کامل و آجیل یافت نمیشود.
در ایران آمار پراکنده و به روز نشده ای از بیابان غذایی و سوء تغذیه مردم وجود دارد. بعد از استان سیستان و بلوچستان، استان هرمزگان یکی از مکان هایی است که خیلی از مناطق آن در تعریف بیابان غذایی قرار می گیرند.
این مساله خود باعث شیوع کوتاه قدی، کم وزنی تا 12.5 درصد شده که در استانی مانند گیلان زیر 0.5 گزارش شده است.
برای مثال حمل و نقل و فروش یک کنسرو تن ماهی با تاریخ نگه داری بالا و هزینه پایین در این مناطق، بسیار مقرون به صرفه از فروش یک ماهی تازه با نگه داری چند ساعته و قیمت بالا است.
فروش یک نوشابه بسیار مطلوب تر، پرسود تر و راحت تر از تهیه و فروش آب میوه های طبیعی است.
سوء رفتار و سوء تغذیه در کودکان و نوجوانان از طرفی و ضعیف بودن نوزادان از طرف دیگر باعث بالا رفتن آمار مرگ و میر آنها شده است.
در کشورهای پیشرفته یکی از راهکارها، توزیع غذاهای تازه به صورت زمان بندی شده در بیابان های غذایی هست.
درحال حاضر کشور ایران و از همه بیشتر استان هایی چون بوشهر، سیستان بلوچستان و هرمزگان با خشکسالی و بی آبی شدید روبه رو هستند. در بعضی نقاط حتی به ابتدایی ترین مواد غذایی هم دسترسی ندارند.
چندی پیش مقاله ای منتشر شد که در آن توضیح می داد که برخی از کودکان جازموریان در عمرشان حتی میوه هم نخورده اند. با این حال مردم شهرنشین هم با در اختیار داشتن انواع میوه فروشی و پروتئین فروشی ها به غذای با کیفیت دسترسی ندارند.
در استان هرمزگان آرد با کیفیت توزیع نمی شود. سبزی ها و میوه ها با بالاترین سطح سم پاشی کشت می شوند، قیمت ماهی های تازه نسبت به درآمد برخی شهروندان بسیار بالاست و از طرفی آلوده نیز هستند.
هم چنین برای سودآوری و پایین نگه داشتن قیمت تولید کننده های مواد غذایی دست به هر کاری می زنند.
آنها با غربالگری در بین مردم آماری از کمبودهای موادغذایی منطقه پیدا کرده و در راستای همان مردم را آموزش داده و یا تشویق به کشاورزی و پرورش دام کردهاند.
در واقع می توان گفت با این بی تدبیری ها برای صنعت غذا و نحوه ی دسترسی و توزیع به مواد غذایی تازه، استان های محروم بیشتر از هر نقطه ایران ضرر خواهند کرد.
بعد از این بایستی سلامت برخی نقاط استان را با مناطق جنگ زده مقایسه کرد .
7195/ 6048
این به طور تقریبی رضایت بخش است که حتی در دورافتاده ترین روستاها یا شهرک ها سوپر مارکت هایی یافت می شوند که انواع کنسرو، نوشیدنی های صنعتی، انواع و اقسام بیسکویت و تنقلات را دارند. شاید این در نگاه اول خوب باشد اما ما با پدیده جدیدی به نام «بیابان غذایی» مواجه هستیم
طبق تعریف USDA بیابان غذایی در واقع به هرگونه دشواری در دسترسی به مواد غذایی تازه بخصوص انواع سبزی ها و میوه ها گفته می شود.
این مساله پیامدهای خطرناکی چون چاقی، دیابت، لاغری، کوتاه قدی، بیماری های گوارشی و یا نبود «امنیت غذایی» برای ساکنان منطقه در پی دارد.
امنیت غذایی طبق تعریف ANA به دسترسی مرتب به وعدههای غذایی سالم و محدود نبودن در انتخاب غذا گفته میشود. متاسفانه با این تعریف بسیاری از شهرک ها، روستاها و مجتمع های مسکونی در تعریف بیابان غذایی قرار می گیرند.
از علت های پیدایش بیابان غذایی را می توان به موارد زیر اشاره کرد: موانع اقتصادی، بالا بودن قیمت مواد غذایی تازه، درآمد پایین ساکنان، هزینه بالا، حمل و نقل و فروش مواد غذایی تازه به این نقاط است.
حتی در کشورهای پیشرفته نیز چنین مشکلی وجود دارد. بنابر آخرین آمار USDA بیست و 4 میلیون آمریکایی در بیابان غذایی زندگی می کنند که به طور عمده مردم سیاه پوست و مهاجر هستند.
در بیابان غذایی ساکنان شاید به مواد غذایی دسترسی داشته باشند ولی تا شعاع یک کیلومتری در برخی استانداردها تا 5 کیلومتری آن ها سبزی ها، لبنیات، انواع پروتئین چون گوشت، غلات کامل و آجیل یافت نمیشود.
در ایران آمار پراکنده و به روز نشده ای از بیابان غذایی و سوء تغذیه مردم وجود دارد. بعد از استان سیستان و بلوچستان، استان هرمزگان یکی از مکان هایی است که خیلی از مناطق آن در تعریف بیابان غذایی قرار می گیرند.
این مساله خود باعث شیوع کوتاه قدی، کم وزنی تا 12.5 درصد شده که در استانی مانند گیلان زیر 0.5 گزارش شده است.
برای مثال حمل و نقل و فروش یک کنسرو تن ماهی با تاریخ نگه داری بالا و هزینه پایین در این مناطق، بسیار مقرون به صرفه از فروش یک ماهی تازه با نگه داری چند ساعته و قیمت بالا است.
فروش یک نوشابه بسیار مطلوب تر، پرسود تر و راحت تر از تهیه و فروش آب میوه های طبیعی است.
سوء رفتار و سوء تغذیه در کودکان و نوجوانان از طرفی و ضعیف بودن نوزادان از طرف دیگر باعث بالا رفتن آمار مرگ و میر آنها شده است.
در کشورهای پیشرفته یکی از راهکارها، توزیع غذاهای تازه به صورت زمان بندی شده در بیابان های غذایی هست.
درحال حاضر کشور ایران و از همه بیشتر استان هایی چون بوشهر، سیستان بلوچستان و هرمزگان با خشکسالی و بی آبی شدید روبه رو هستند. در بعضی نقاط حتی به ابتدایی ترین مواد غذایی هم دسترسی ندارند.
چندی پیش مقاله ای منتشر شد که در آن توضیح می داد که برخی از کودکان جازموریان در عمرشان حتی میوه هم نخورده اند. با این حال مردم شهرنشین هم با در اختیار داشتن انواع میوه فروشی و پروتئین فروشی ها به غذای با کیفیت دسترسی ندارند.
در استان هرمزگان آرد با کیفیت توزیع نمی شود. سبزی ها و میوه ها با بالاترین سطح سم پاشی کشت می شوند، قیمت ماهی های تازه نسبت به درآمد برخی شهروندان بسیار بالاست و از طرفی آلوده نیز هستند.
هم چنین برای سودآوری و پایین نگه داشتن قیمت تولید کننده های مواد غذایی دست به هر کاری می زنند.
آنها با غربالگری در بین مردم آماری از کمبودهای موادغذایی منطقه پیدا کرده و در راستای همان مردم را آموزش داده و یا تشویق به کشاورزی و پرورش دام کردهاند.
در واقع می توان گفت با این بی تدبیری ها برای صنعت غذا و نحوه ی دسترسی و توزیع به مواد غذایی تازه، استان های محروم بیشتر از هر نقطه ایران ضرر خواهند کرد.
بعد از این بایستی سلامت برخی نقاط استان را با مناطق جنگ زده مقایسه کرد .
7195/ 6048
کپی شد