محمدکاظم تقوی
سوم اسفند سال 1367 بود که امام خمینی (س ) پیامی پرنکته و تاریخی خطاب به « روحانیون سراسر کشور و مراجع بزرگوار اسلام و مدرسین گرام و طلاب عزیز حوزه های علمیه و ائمه محترم جمعه و جماعات » صادر کردند. پیامی که « منشور روحانیت » نام گرفت .
طلیعه این منشور با نثار « صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبه شهیدان خصوصا شهدای عزیز حوزه ها و روحانیت » معطر شده است . حضرت امام در توصیف « حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت بر این باور است که آنان « رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شب چراغ ساخته اند. « آنان » در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا رااز پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سروده اند. » اینان همان سرو قامتان و مرزداران هویت و عزت اهل قبله و هادیان و حامیان پیروان اهل بیت (ع ) هستند « که تا کشف حقیقت تفقه تاختند و برای قوم و ملت خود منذران صادقی شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهی کرده است . »
امام خمینی پس ازتوصیف بلیغ خود می گوید : « و حقا از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظار نمی رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم خود اولین قربانی ها را بدهد و مهر ختام دفترش شهادت باشد. »
کارنامه روحانیت اسلام
امام بیدار و بیدارگر پس از توصیف چهره درخشان روحانیت راستین و ترسیم سیمای عالمان ربانی و فقهای وارسته در نگاهی کلان بر این نظر است که « علمای بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده اند تا مسائل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند این نقش اولیه و اصیل آنها به گونه ای تعیین کننده وبی بدیل بوده است که « اگر فقهای عزیز نبودند معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به خورد توده ها داده بودند. » در رشته ها و شعبه های پرتعداد و گوناگون علوم اسلامی مفسران محدثان فقیهان متکلمان عارفان و فیلسوفان با شاگردی در محضر ثقلین به ودیعت نهاده شده رسول اکرم (ص ) و درس آموزی از مکتب قرآن و عترت میراثی عظیم و نفیس از علم و حکمت و اخلاق و فقاهت پدید آوردند و برای آیندگان گذاشتند که : « جمع آوری و نگهداری علوم قرآن و اسلام و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین ـ علیهم السلام ـ و ثبت و ثبوت و تنقیح آنان در شرایطی که امکانات بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت همه امکانات خود را به کار می گرفتند کار آسانی نبوده است که بحمدالله امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتب با برکتی هم چون کتب اربعه و کتاب های متقدمین و متاخرین از فقه و فلسفه ریاضیات و نجوم و اصول و کلام و حدیث و رجال تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامی رشته های متنوع علوم مشاهده می کنیم . »
امام خمینی (س ) پس از ترسیم دقیق کارنامه درخشان عالمان راستین و امنای سیدالمرسلین می نویسد : « اگر ما نام این همه زحمت و مرارت را جهاد فی سبیل الله نگذاریم چه باید بگذاریم »
ایشان پس از « تعریف و توصیف » روحانیت راستین و اشاره به « کارنامه علمی » آنان به حضور تاثیرگذار روحانیت در تحولات سیاسی ـ اجتماعی قرون اخیر اشاره می کند و می گوید : « آنان در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارتها و تلخی هایی متحمل شده اند و همراه با تحمل اسارتها و تبعیدها زندانهاو اذیت و آزارها و زخم زبان ها شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نموده اند. » و « در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی علمای اسلام اولین کسانی بوده اند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است . » به همین خاطر « در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سرنیزه بوده است نه سرمایه پول پرستان و ثروتمندان بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیده اند »
حفظ استمرار شیوه سلف صالح
حضرت امام (س ) پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بنیانگذاری نظام جمهوری اسلامی با توجه به دغدغه های جدی در امر ساماندهی و روزآمد کردن حوزه های علمیه و برغم حکومت بر قلوب و پذیرش مثال زدنی ایشان از سوی عموم حوزویان با شیوه اصلاح و سامان یابی درون زا را به جای اصلاح از بیرون و آمرانه برگزید و البته در این میان بر اموری بسیار مهم توصیه های مکرر داشتند که یکی از آنها توصیه به حفظ شیوه سلف صالح در تحقق و تتبع و کاوش های علمی است .
« بحمدالله حوزه ها از نظر منابع و شیوه های بحث و اجتهاد » غنی و دارای ابتکار است . تصور نمی کنم برای بررسی عمیق همه جانبه علوم اسلامی طریقه ای مناسبتر از شیوه علمای سلف یافت شود. تاریخ بیش از هزار ساله تحقیق و تتبع علمای راستین اسلام گواه بر ادعای ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است . »
این توصیه و رهنمود که در موارد دیگر به شکل های دیگری از سوی ایشان بیان می شد بیانگر یکی از دغدغه های مهم آن مرجع بزرگ و فقیه ژرف اندیش است . ایشان نمی توانست بپذیرد که به نام ایجاد نظم نوین و جدید اصالت های اخلاقی ـ علمی حوزه ها به فراموشی سپرده شود. امام در فراز دیگری از همین منشور تاریخی و راهگشا تکرار و تصریح می نماید و « در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزه ها اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم اجتهاد به همان سبک صحیح است . » البته ایشان در این موضوع مانند موضوعات دیگر بانفی نگرش تک بعدی دیدگاه جامع و همه جانبه را بیان می کند و در کنار اصرار بر حفظ شیوه های معقول و منطقی متداول در حوزه ها بر پویایی مبتنی بر مبانی و اصول متین نیز تاکید می ورزد : « ولی این بدان معنانیست که فقه اسلام پویا نیست . زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند مسئله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند. »
روحانیت و نهضت اسلامی
پس از رحلت فقیه بزرگ حضرت آیت الله بروجردی (اعلی الله مقامه ) و طغیان آشکار رژیم آمریکائی پهلوی و اسلام ستیزی علنی شاه علما و مراجع و نیز مردم متدین با محوریت و رهبری امام خمینی (س ) با تاسی به حضرت سیدالشهدا(ع ) قیام کردند چرا که آن حضرت فرمود : اگر مسلمانی حاکم ستمگری را ببیند که نسبت به دین و حلال و حرام الهی پرده دری می کند ولی در مقابله با او کاری نکند جایگاهش آتش دوزخ است !.
در آن مقطع حساس و تعیین کننده از تاریخ معاصر کشورمان بعد از چند مرحله که موج هایی از نهضت دین خواهانه و استقلال طلبانه بود رژیم استبدادی نهایت خشونت و سرکوب را از خود نشان داد و رهبر قیام را از کشور تبعید کرد. پس از این اقدام عده ای از مبارزین اولیه با استناد به توجیهاتی دینی از مبارزه کنار کشیدند و کار مبارزان مقام را حرکتی عقیم و حتی غیر عرضی حق تعالی و حضرت بقیه الله (عج ) قلمداد کردند! عده ای هم یا از آغاز در مبارزه نبودند و یا در ادامه مسیر بدون ابراز توجیهات گروه اول عافیت پیشه کردند و از صف مجاهدین فی سبیل الله کنار کشیدند. اما در این میان و شرایط وانفسای سیاسی ـ اجتماعی شخصا « فئه قلیله ای » بودند که « قالو ربنا الله » نه شاه و نه آمریکا و دیگر مستبدان سلطه جو « شم استقاموا » و بجای قعود قیام کردند و همه گونه سختی و هزینه شکنجه و تبعید و محرومیت های اجتماعی را به جان خریدند.
در آن دوران غربت اسلام و مجاهدان با ایمان و استقامت گدازنده تر از گلوله های سربی ستمگران تیرهای زهرآگین مقدس نمایان منحرف زجر آور بود : « تا جائی که دخالت در سیاست دون شان فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی اجانب را به همراه می آورد. » تا آنجا که از نظر امام خمینی (س ) « ضربات روحانیت نا آگاه و آگاه وابسته به مراتب کاری تر از اغیار بود. » ایشان مقطع آغازین مبارزات مومنان راستین را چنین توصیف می کنند : « در شروع مبارزات اسلامی اگر می خواستی بگویی شاه خائن است بلافاصله جواب می شنیدی که شاه شیعه است ! عده ای مقدس نما واپسگرا همه چیز را حرام می دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. »
امامی که در سراسر عمر طولانی خود از کمتر کسی یا چیزی شکوه کرده است در این موضوع و پیرامون عملکرد این فرقه منحرف می گوید : « خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است چرا که به زعم بعض افراد روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد والا عالم سیاسی و روحانی کاردان و زیرک کاسه ای زیر نیم کاسه به شمار می رفت . » این فاجعه از چنان عمق و ریشه ای برخوردار بود که امام دردمندانه می نویسد : « در مدرسه فیضیه فرزند خرد سالم مرحوم مصطفی از کوره ای آب نوشید کوزه را آب کشیدند چرا که من فلسفه می گفتم . » امام سرنوشت تاریک و تلخ آن زمان و افکار مسلط آن روزها را با تلخی برای هوشیاری آیندگان بیان می کند. آن خطر چنان مهم و ویرانگر است که امام کتوم و حافظ اسرار خود را ملزم به بیان گوشه ای از آنچه دید و چشید می شود :
« تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می یافت وضع روحانیت و حوزه ها وضع کلیساهای قرون وسطی می شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مسجد واقعی حوزه ها را حفظ نمود. »
البته ایشان در کنار یاد کرد تلخی ها و تاریکی ها روشنائی ها و روشنگران را نیز می بیند و قدرشناسی می کند : « علمای دین باور در همین حوزه ها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند. »
اما راستی « دیگران » چه کسانی بودند و متهم تر کدام فرقه بودند و چه افکاری داشتند که « یاران راستین امام » و مجاهدین با استقامت صفوف خود را از آنها جدا کردند امام خود آنها را معرفی می کردند : « دیروز حجتیه ای » ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند. » حضرت امام (ره ) به جای اشخاص افکار برایش مهم بود و همانگونه که خواهان بسط افکار متعالی اسلامی بود از جولان دادن افکار انحرافی بویژه با ظاهری دینی و خیر خواهانه به شدت برخورد می کرد و همکاران را ـ بویژه عالمان دینی و زمامداران کشور را ـ هشدار می داد که : « حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ایها همه چیزتان را نابود کرده اند! » این هشدار آن پیر فرزانه که به مصداق « المومنون ینظر بنور الله » تجاوز صدام پلید به کشورهای عربی حامی صدام در تجاوزات او به ایران و انقلاب اسلامی و نیز سقوط تفکر الحادی و ستیزگر با دین یعنی کمونیسم را پیش بینی کرده بود و موجبات اعجاب دوست و دشمن را فراهم کرده بود برای امروز و هر روز بسی جای تامل دارد که مخاطبان آن در رفتارشان کنجکاوی کنند و با وارسی وسواس گونه در افکار و اعمال خود بپرهیزند که مبادا و خدا نیاورد که این پیش بینی آن عارف صادق تحقق یابد.
یادآوری دیروز برای امروز و فردا
امام خمینی (س ) تاریخ را صرفا برای تاریخ و یا به عنوان مورخ نمی گوید بلکه با یادآوری قطعه و دوره ای از تاریخ معاصر و برش بخشی از آن و توجه به جان مایه فکری و اندیشه ای آن خطرها را نشان می دهد و راه درست را می نمایاند. او هشدار می دهد که « هنوز حوزه ها به هر دو تفکر آمیخته اند و باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از سیاست از لایه های تفکر اهل جهود به طلاب جوان سرایت نکند. و هشدار می دهند که : « خطر تحجر گرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند و دردمندانه شکوه می کند و گواه می آورد که : « راستی اتهام آمریکایی و روسی و التقاطی اتهام حلال کردن ها حرام ها و حرام کردن حلال هااتهام کشتن زنان آبستن و حلیت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر می شود از آدم های لامذهب یا از مقدس نماهای متحجر و بی شعور »
دعوت جریان های روحانی به وحدت
حضرت امام همواره همگان را به وحدت و همگرایی فرا می خواند و نهایت ظرافت را در رهبری های خود برای حفظ « اعتدال و بهره گیری از همه ظرفیت ها و نیروهای خدمتگزار; بکار می برد. او جناح های روحانی را مخاطب قرار می دهد و در این منشور ماندگار می نویسد : « راستی شکست هر جناحی از علما و طلاب انقلابی و روحانیون و روحانیت مبارز و جامعه مدرسین پیروزی چه جناحی و چه جریانی را تضمین می کند جناحی که پیروز شود یقینا روحانیت نیست و اگر آن جناح الزاما به روحانیت رو آورد راستی به سراغ کدام قشر و تفکر از روحانیت می رود »
با دریغ و تاسف باید گفت که امروزه جمع و جریانی در فعالیت و تکاپو هستند که اساسا به روحانیت و بویژه به نهاد تاثیرگذار و خدمتگزار « مرجعیت » توجهی ندارند و با بی حرمتی هایی که به این نهاد با عمر بیش از هزار ساله و هر نامه علمی و عملی درخشان و افتخارآمیز با جلوتر از مراجع شعار مذهبی سر می دهند اما کارهای خود را پی می گیرند!
به همین خاطر بود که آن رهبر خیرخواه و آگاه با صدای رسا به همگان گفت : « اختلاف به هر شکلی کوبنده است . » و لذا ایشان در فضایی که از جایگاه رهبری و بر فراز گروهها و جناحها و جریان ها برای حفظ اعتدال و بهره گیری از همه نیروهای خدمتگزار همواره تذکرات تلخ و شیرین می داده است . اینکه ایشان « برای حفظ اعتدال جناحها همیشه تذکرات تلخ و شیرین » می داده مبتنی بر این باور و برداشت بوده که همه را فرزندان و عزیزان خود می دانست .
امام میان اختلاف نظر و اعتراض به یکدیگر با تقابل خصمانه تفاوت قائل می شدند و می فرمود : « نگران تقابل و تعارض جناحهای مومن به انقلابم » و این یعنی همان اوضاع تلخ و اسف باری که امروز به همگان می گذرد! راستی چه زود هشدارهای آن پیر فرزانه را فراموش کرده ایم و چه وضعیت « خنک » و تلخی را بوجود آورده ایم !
اگر هواهای نفسانی مهار می شد و هدایت های او به گوش جان شنیده شود امید بهبودی هست .
امام خمینی : حقا از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمی رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم خود اولین قربانی ها را بدهد و مهر ختام دفترش شهادت باشد
امام خمینی : اگر فقهای عزیز نبودند معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به خورد توده ها داده بودند
آنان در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارتها و تلخی هایی متحمل شده اند و همراه با تحمل اسارتها و تبعیدها زندانهاو اذیت و آزارها و زخم زبان ها شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نموده اند
امام خمینی : خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند
با دریغ و تاسف باید گفت که امروز جمع و جریانی در فعالیت و تکاپو هستند که اساسا به روحانیت و بویژه به نهاد تاثیرگذار و خدمتگزار « مرجعیت » توجهی ندارند »
امام میان اختلاف نظر و اعتراض به یکدیگر با تقابل خصمانه تفاوت قائل می شدند و می فرمودند : نگران تقابل و تعارض جناحهای مومن به انقلابم