عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: من همیشه حسرت میخورم که نگاههای احساسی و عاطفی، یا نگاه آزادیخواهانه و انقلابی - که خوب است و من آنها را رد نمیکنم و لازم هستند - غلبه یافتهاند، اما جای این نگاه فقهی - حقوقی بسیار خالی است. خیلی کار مانده است. یک کار سترگ لازم است که یک انسان اهل قلم این کارستان را انجام دهد؛ از ابتدای خروج امام از مدینه، خود وصیت امام، مسیر امام، نحوه دعوت امام (ع)، تا حادثه کربلا. اگر کسی اینها را بررسی کند، حادثه عاشورا همان میشود که چاولا، رهبر سیکهای پاکستان، میگوید: «امامِ تمام بشریت».
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به ابعاد فقهی و حقوقی واقعه عاشوا، گفت: من همیشه حسرت میخورم که نگاههای احساسی و عاطفی، یا نگاه آزادیخواهانه و انقلابی - که خوب است و من آنها را رد نمیکنم و لازم هستند - غلبه یافتهاند، اما جای این نگاه فقهی - حقوقی بسیار خالی است. خیلی کار مانده است. یک کار سترگ لازم است که یک انسان اهل قلم این کارستان را انجام دهد؛ از ابتدای خروج امام از مدینه، خود وصیت امام، مسیر امام، نحوه دعوت امام (ع)، تا حادثه کربلا. اگر کسی اینها را بررسی کند، حادثه عاشورا همان میشود که چاولا، رهبر سیکهای پاکستان، میگوید: «امامِ تمام بشریت».
به گزارش خبرنگار جماران، آیتالله ابوالقاسم علیدوست طی سخنانی با عنوان «تحلیل فقهی - حقوقی واقعه عاشورا» در مؤسسه فرهنگی فهیم، گفت: اگر بخواهیم به عاشورا به عنوان واقعهای فارغ از تعبدات شیعی نگاه کنیم، برخی از مفسران ذیل آیه «وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ»، به اصل واقعه عاشورا اشاره میکنند. مرحوم امینالاسلام طبرسی میگوید این آیه دلالت میکند بر حرمت اقدام به کاری که انسان در آن تأمین جانی ندارد، یا قطعاً ندارد یا حتی خوف از دست دادن جانش را دارد.
این استاد حوزه علمیه قم افزود: طبرسی ادامه میدهد که پس چرا حسین بن علی(ع) تنها قیام کرد؟ منظور از «تنها» معلوم است، یعنی بدون لشکری مناسب و امکانات کافی؛ وگرنه امام که تنها نبودند، اما آن مقدار لشکر، به حساب نمیآید. ایشان در جواب میگوید دو احتمال وجود دارد: یکی اینکه گمان میکرد به سبب جایگاهش نزد رسول خدا(ص) او را نخواهند کشت. جواب دوم این است که امام میدانستند راه گریز و گذار ندارند و ابنزیاد ملعون، ایشان را با شکنجه و در زندان به شهادت میرساند.
وی ادامه داد: به نظر من مرحوم آقای طبرسی باید به این سؤال پاسخ دهند که شما بردن اهل بیت، آن هم به این شکل - همه اهل بیت، حتی طفل تازه متولد شده و زنی که تازه وضع حمل کرده – را چگونه توجیه میکنید؟ باید تحلیل دیگری بر قضیه گذاشته شود که شاید دست فقها را باز بگذارد تا بگویند اصلاً اینجا قضیه، امر به معروف و نهی از منکر عادی نیست. اینجا دیگر امر به معروف یا نهی از منکر با خوف نفس کنار نمیرود.
آیتالله علیدوست یادآور شد: مرحوم امام خمینی در کتاب «تحریر الوسیله»، برخلاف کتب معروف دیگر، بحث شرط بودن تأثیر امر به معروف یا کنار رفتن نهی از منکر در صورت خوف جان را مطرح میکند. این مطلب را در کتابهای دیگر نمیبینید یا کمتر میبینید، ولی مطلبی نیست که گمان کنم مورد مخالفت احدی از فقهای بزرگ و ایستاده بر قله فقه باشد. ایشان در واقع، کلیت اسلام را در مقابل کلیت کفر میبینند و اینجا دیگر تحلیل واقعه عاشورا از نظر فقهی آسان میشود و نیازی به این جوابهای جناب طبرسی نیست.
وی با اشاره به قضیه شهادت مسلم بن عقیل، گفت: برخی گفتهاند که چرا مسلم، عبیدالله را به درک واصل نکرد؟ شاید گفته شود که مجازات قبل از جنایت بود. اما به قول فقها «دفع منکر» هم مانند «رفع منکر» است و عبیدالله دیگر منکر مجسم بود و معلوم بود که فردا چه خواهد کرد. این خود یک مورد قابل بررسی برای تحقیق است که آیا کار جناب مسلم درست بود؟ ما میگوییم حتماً درست بود، اما چون فعل او حجت نیست، جای تحلیل و بررسی فقهی دارد. در یک برنامه تلویزیونی، مجری از من پرسید چرا مسلم این کار را نکرد؟ گفتم: نمیخواست حادثه کربلا، که سراسر اخلاق، حقوق و فقه است، با یک واقعهای که حداقل در نگاه بسیاری ناجوانمردانه است، آغاز شود.
این استاد حوزه علمیه قم افزود: روز دوم محرم لشکر حر با هزار نفر آمدند؛ امام حسین(ع) به آنها آب خنک داد. امام میفرمایند ما میخواهیم نماز بخوانیم. جناب حر میگوید: «شما نماز بخوانید، ما هم به شما اقتدا میکنیم.» یعنی اولین نمازی که هر دو لشکر با یک امام—امام حسین (ع)— خواندند، روز دوم محرم بود. اینجاست که انسان تأسف میخورد که بر ما مسلمانان چه میگذرد. دو نفری که بالاخره همدیگر را تا این حد میشناسند که نمازی هست و امام را برای نماز قبول دارند، اما خون همان امام باید اینگونه ریخته شود. خب ببینید، این خود یک تعین اخلاقی است.
وی با اشاره به اینکه روز سوم محرم با یک واقعه فقهی - حقوقی مواجهیم، تصریح کرد: امام بنیاسد را خبر میکنند. طبق آنچه مرحوم طریحی در جلد پنجم، صفحه ۴۶۱ نقل میکند، زمینی را از بنیاسد که مالک آن منطقه بودند، میخرند و باز آن را به بنیاسد برمیگردانند. یعنی زمین را میخرند، پولش را هم میدهند و میفرمایند این برای حرم و محل دفن ماست. طبق این روایت، امام اکنون در ملک خودشان مدفون هستند. جالب اینکه نقل میکنند امام شرط میکنند که بنیاسد از زائرین قبر من سه روز پذیرایی کنند. مرحوم نوری میگوید بنیاسد به این شرط عمل نکردند.
آیتالله علیدوست در خصوص «تقید به حقالناس و حقالله» در واقعه عاشورا نیز اظهار داشت: امام حسین(ع) شب عاشورا فرمودند: «هرکس حقالناسی بر گردنش است، برود». حتی خود جناب مسلم، میدانید که ۷۰۰ درهم در کوفه قرض میگیرد. بعد برای اینکه قرضش را ادا کند، زره خود را به عمر بن سعد میدهد و او را وصی خود قرار میدهد که پس از شهادتش، زره را بفروشد و ۷۰۰ درهم قرض او را ادا کند.
وی در پایان گفت: من همیشه حسرت میخورم که نگاههای احساسی و عاطفی، یا نگاه آزادیخواهانه و انقلابی - که خوب است و من آنها را رد نمیکنم و لازم هستند - غلبه یافتهاند، اما جای این نگاه فقهی - حقوقی بسیار خالی است. خیلی کار مانده است. یک کار سترگ لازم است که یک انسان اهل قلم این کارستان را انجام دهد؛ از ابتدای خروج امام از مدینه، خود وصیت امام، مسیر امام، نحوه دعوت امام (ع)، تا حادثه کربلا. اگر کسی اینها را بررسی کند، حادثه عاشورا همان میشود که چاولا، رهبر سیکهای پاکستان، میگوید: «امامِ تمام بشریت». از خدای بزرگ میخواهیم که انشاءالله بزرگانی یا مؤسسهای این را در دستور کار خود قرار دهد و برای پنج سال دیگر، ما حداقل هزار صفحه کار فاخر و ارزشمند راجع به تحلیل فقهی، حقوقی و اخلاقی عاشورا داشته باشیم.