در عصر حضرت رضا(ع) علاوه بر تکثر، تنوع و تعمیق چالشهای کلامی و درون دینی که در اواخر قرن نخست و اوایل قرن اول هجری ایجاد شده بود, چالش های برون دینی و ظهور تکثر معرفتی بر آن افزوده شد. در چنین شرایطی امام(ع) می بایست از یک سو شبهاتی را که اصل اندیشه دینی را مورد پرسش قرار می داد پاسخ دهد و از اصالت و حقانیت آن دفاع کند و از سوی دیگر تعارضات درون حوزه تفکر دینی را حل کند.

به گزارش جماران؛ گزیده ای از سخنرانی آیت الله سید عباس حسینی قائم مقامی در کنگره جهانی امام رضا (ع) در سال 1371 در پی می آید:

*عصر حضرت رضا (سلام الله علیه) را باید آغاز «تحول فکری مسلمانان و دوره آشنایی با معارف بیرونی» نامید. اگرچه «نهضت ترجمه» دیرسالی بود که از دوران اموی شروع شده و در عصر عباسی به اوج رسیده بود، اما تا پیش از خلافت مأمون، ترجمه‌ها، عمدتاً، به متون سایر حوزه‌های غیرفلسفی مربوط بود .

*از این پس به دلایلی چند، از جمله نقش ویژه عنصر عقلانی در مذهب اعتزال، ترجمه متون منطقی و فلسفی در مرکز توجه قرار گرفت.

*معتزله، به عنوان نخستین گروه متکلمانی که در آغاز قرن دوم هجری در بصره ظهور یافته بودند، در این دوران با راهیابی به مراکز قدرت، از نفوذ اجتماعی و اقتدار سیاسی کم‌نظیری برخوردار شدند، به‌طوری که علاوه بر مأمون، بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و صاحب‌نفوذان درباری همچون یحی بن اکثم، یحی بن مبارک، ابوالهذیل علّاف و ابراهیم بن یسار از پیروان و نظریه‌پردازان این گروه بودند و به‌شدت از آن دفاع می‌کردند. برخورداری عقل‌گرایان معتزلی از قدرت سیاسی، این سود انکارناپذیر را داشت که راه را برای عرضه اندیشه‌های گونه‌گون فلسفی و کلامی گشود و فضایی باز برای جولان آنها فراهم آورد.

*..یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های عصر رضوی(ع)، تنوع و تکثر دینی و معرفتی بود. در این میان رأس الجالوت یهودی، جاثلیق مسیحی، نسطاس رومی،  فرنبغ مجوسی، یزدانبخت مانوی و متکلمانی چون عمران صابی و سلیمان مروزی، هریک به میدان کارزار انظار آمدند.

*بی تردید تا آن زمان هیچ‌گاه مباحثات و مناظرات علمی منظم، سازمان یافته، متنوع و پرحجمی بدان سان وجود نداشته است. به گزارش برخی مورخان، گذشته از جلسات گفت وگو که گاه و بی‌گاه میان صاحبان افکار، به تناسب شرایط در می‌گرفت، به طور مرتب روزهای سه‌شنبه در هر هفته، بزرگانی از یهودیان، نصرانیان، زرتشتیان، زنادقه(مادیون)، ثنویه و...، یک روز کامل در مکانی مخصوص حاضر می شدند و در حضور مأمون به بحث و مناظره می‌پرداختند.

*اما برخورداری معتزله از قدرت سیاسی، در کنار فوایدی که بدان اشاره شد، آفاتی را نیز در پی داشت. گرچه خردگرایی معتزله، نوعی آزاداندیشی و تمایل به تکثّر معرفتی را اقتضا داشت، تا بدان جا که برخی مورخان ادیان، آنان را نخستین فرقه لیبرال اسلام نامیده اند، اما افراط در عقل گرایی از یک سو و آمیختگی با قدرت سیاسی از سوی دیگر، بحران های اساسی را در حوزه دین و فرهنگ آفرید. شاید بتوان دوران حضور معتزله در حاکمیت سیاسی را نخستین تجربه ای دانست که در آن به گونه‌ای برجسته، الگوی نادرستی از درهم آمیزی «قدرت» و «اندیشه» به ظهور پیوست.

*معتزلیان که در مواجهه با ادیان و نحله های کلامی، آن همه تساهل و سماحت نشان می دادند، در مواجهه با رقبای فکری خود یعنی «اهل حدیث» که مهم‌ترین و اصلی ترین رقابت و تقابل فکری را با اندیشه اعتزال داشتند، بس خشن و نابردبار رفتار می‌کردند تا بدان جا که مأمون، امام «احمدبن حنبل»، پیشوای مکتب حنبلی،  را به جرم انکار نظریه معتزله در حدوث و مخلوقیت قرآن، تازیانه زد و محبوس ساخت.وجود دو جریان فکری افراطی، یکی خردگرایی معتزلی و دیگری ظاهرگرایی اهل حدیث و رویاروییِ دشمنانه آنان با هم، یکی دیگر از عوامل بحران ساز است که این عصر را اهمیت و حساسیتی ویژه می بخشد.

*در عصر حضرت رضا(ع) علاوه بر تکثر، تنوع و تعمیق چالشهای کلامی و درون دینی که در اواخر قرن نخست و اوایل قرن اول هجری ایجاد شده بود, چالش های برون دینی و ظهور تکثر معرفتی بر آن افزوده شد. در چنین شرایطی امام(ع) می بایست از یک سو شبهاتی را که اصل اندیشه دینی را مورد پرسش قرار می داد پاسخ دهد و از اصالت و حقانیت آن دفاع کند و از سوی دیگر تعارضات درون حوزه تفکر دینی را حل کند.

*شواهد نشان می دهد که گرایش عقلی معتزله، متأثر از اندیشه های یونانی و برون دینی بود و در نتیجه، به دلیل محرومیت از یک الگوی تعادلی، مسیر افراط را برگزیدند و چه بسا ناخواسته به نفی پاره ای از ظواهر و سنت های دینی پرداختند؛ خصوصاً این که در طرف مقابل، منادیان شناخته شده "سنت" که عَلَم مخالفت با خردگرایی را بر دوش می کشیدند، افراطیانی بودند که به بهانه وحی، "عقل" را تعطیل میکردند و همین کشمکش، فضای فکری آن روزگار را به شدت دوقطبی و شکننده کرده بود.

*حضرت رضا(ع) کوشید در کشاکش دو جریان افراطی، با ایجاد موازنه میان عقل و نقل و تبیین نحوه تعامل آن دو، «اعتدال و عقلانیت اسلام» را توأمان به اثبات برساند.

*نقش بی بدیلی که امام رضا(ع) در فرایند نهضت علمی شیعه، که امامان معصوم(ع) بنیان‌گذار و آغازگر آن بودند، ایفا نمود، تبیین علمی و عملی جایگاه عنصر عقلانیت در اندیشه اسلامی ـ شیعی است. پرداختن به همین ضرورت را می توان یکی از چند دلیل اصلی برانگیزنده پذیرش ولایتعهدی از سوی آن حضرت برشمرد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.