در این یادداشت به قلم حمید مقدس فرد آمده است: برخی درس خوانده های دانشگاه های خارجی با مشکل تطبیق مدارک روبرو هستند و دانشگاه ها و وزارت علوم مدرک آنها را نمی پذیرند و برخی دانشجویان هم به جایابی شغلی معترضند که اعتراض های خود را هم رسانه ای کرده اند.
برخی از آنها دردانشگاه های خارجی دوره دیده اند و گویا وزن اعتباری آن دانشگاه ها در وضع حرفه ای و جایابی تعیین کننده بوده. این فقط یک بخش کوچک پدیده بیکاری درس خوانده هاست که هنوز همه ابعاد آن آشکار نشده است.
اشتغال آنها نیز ماجرای پیچیده درهزارتوی مصاحبه و قوانین استخدام کشوری است. اگر از فهرست بلند توصیه ها و سفارش ها بگذریم پرسش های اصلی درنهایت به سوابق شغلی و حقوق درخواستی خلاصه می شود که هردو هم یکی هستند. به اضافه اینکه سابقه کار دراصل به میزان اطاعت پذیری درخواست کننده کارگره می خورد با یک پس زمینه مهم : اینکه درخواست کننده برای همان پست شغلی ، بسیار است و بسیاری پشت درصف کشیده اند.
کمبود نوسانی درفرصت های شغلی به دلیل اشباع فرصت های سرمایه گذاری دربازار کسب و کار. شرکتها برای جبران این نارسایی به کاهش هزینه ها دست می زنند وبنا بریک رویه دیرینه ازتعدیل نیرو شروع می کنند که به معنای اخراج نیروی کار است. این ویژگی سلسه مراتبی بازار کار ایران را تشدید می کند و موانع افزایش بازدهی را از اینکه هست بلندتر و گذرناپذیر تر می کند.
رقابت درطیف روابط نیروی کار به جای مهارت ها و توانایی های حرفه ای برای تحقق اهداف بنگاه ، جلب نظر رؤسا درسلسله مراتب است.
این وارونگی نیروی کار را در ضعیف ترین وضع زمین گیر کرده است. این چیزی است که رابطه میان نیروی کارداوطلب رابا نیرویی که شاغل است نیز بحرانی می کند.
اینکه یک لشکر ذخیره ازنیروی کار بیکار وجود دارد فقط برای کارکنان، نامطلوب نیست. برای مدیریت شرکت ها هم خوشایند نیست . چون شرایط کار وروابط نیروی کار را بیش ازیک وضع عادی ، میان ریاست وتوده کارکنان ، قطبی می کند و تأثیرونقش سلسله مراتب را صد چندان می کند . این چیزی است که برخود کار نیز اثر منفی می گذارد و ارزشهای آن را ازمیان می برد.
سیستم پاداش ها در این شرایط به شدت نامتقارن است و بیشترین پاداش به کمترین تلاش و بیشترین رعایت سلسله مراتب اختصاص داده می شود که این همان سیستم رانت است.
نامطلوب شدن فضای کار نتیجه این سیستم نیست . توزیع نابرابر فرصت های اشتغال و ارتقای شغلی ، بیکاری نیروی کار تحصیلکرده و ماهر و فرارمغزها از نتایج دیگر آن است.
نامتقارن شدن فضای کار براثر پدیده هایی مانند بیگانگی حرفه وشغل با رشته تحصیلی فشار شرایط را چند برابر می کند . آسیب زایی این وضع با سرایت این شرایط به پیش ازشرایط کار ، بیشتر شده . به دلیل شرایط تحصیلات عالی و تکمیلی و به خاطر امکان انتخاب های پرشمار و تصادفی شدن.
فشار مضاعف بر نیروی کار جویای کار و بخصوص بر تحصیلکرده ها چنان است که آنها خواستار هر شغلی هستند هرچند با علایق و هدفهای آنها و با منزلت و طبقه اجتماعی شان ناسازگار باشد.
ترجیح اولویت های شرکت استخدام کننده و مجبوربودن داوطلب کار به تحمل همان فضای نامطلوب و غیرحرفه ای ازبحرانی بودن وضع نیروی کار تحصیلکرده بیکار و جویای کارحکایت می کند.
این بخش از نیروی کار در اقتصاد ایران جایی برای خود نمی یابد چون جایی برای آنها نیست. وزیر بهداشت دو یا سه سال پیش از روسای دانشگاه ها خواست روش های خود را در آموزش و پذیرش عوض و پذیرش را دررشته هایی که برای آنها فرصت شغلی نیست متوقف کنند.
این همان کاری است که درهمه پیکره اقتصاد و بازاربرای افزایش نرخ اشتغال تحصیلکرده ها باید دنبال شود یعنی بستن کانال هایی که فقط فرصت تحصیلی پرهزینه برای داوطلب تحصیل عالی و تکمیلی و سودآور برای موسسه های آموزشی فراهم می کند و بدون فرصت شغلی هستند. این به بیرون آمدن از تنگنای بیکاری تحصیلکرده ها کمک و صف آنها را پشت درهای بازار کار کوتاه تر می کند.
6114/ 2027
دریافت: علی اکبر خرامش ** انتشاردهنده: سیداحمد نجفی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.