در این یادداشت آمده است: مقایسه جهان قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران کافی است تا هر کس از سیاست و اقتصاد و تاریخ و فرهنگ، دانش کمی هم دارد تفاوت ها را درک کند. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی جهان شاهد دو جنگ جهانی خانمانسوز بود که میلیون ها انسان در آن کشته شدند و اروپا و آسیا و ژاپن از جمله ایتالیا و آلمان که اتحاد مثلث را در برابر اتفاق مثلث کشورهای انگلیس، فرانسه و روسیه تشکیل دادند از جنگ جهانی دوم خسارت بی شمار دیدند که ذکر جزئیات آن در صدها کتاب نمی گنجد.
بعد از اتمام جنگ کشورهای پیروز نفوذ خود را در کشورهای شکست خورده آنچنان افزایش دادند که سیاست کلی آمریکا و انگلیس و روسیه برای سیطره بر ذخایر و معادن کشورهای آسیایی و آفریقایی از جمله مهم ترین دستاوردهای جنگ برای آنها بود.
خاورمیانه که ذخایر و منابع نفت و گاز آن در اختیار کشورهای دست نشانده عربی و ایرانی بود برای فروش اسلحه و تجهیزات نظامی تحت نظارت غرب از جمله آمریکا و شریک آنها روسیه قطب بندی شد به گونه ای که ایران، پاکستان و عربستان سعودی تحت الحمایه آمریکا قرار گرفتند و مصر، عراق و یمن تحت الحمایه اتحاد جماهیر شوروی سابق.
رقابت دو ابرقدرت و کشورهای اقماری اروپا برای فروش اسلحه به گونه ای بود که پیشرفته ترین سلاح جنگی در اختیار آنان قرار می گرفت تا هر زمان لازم باشد جنگی منطقه ای زمینه را برای فروش اسلحه بیشتر و نفوذ قوی تر فراهم آورد که به علت چنین رقابتی جنگ هایی اتفاق افتاده و هم اینک هم شاهدیم که انبارهای اسلحه این کشورها مدام پر و خالی می شوند و قدرت مالی ناشی از فروش نفت به مرور به ضعف مالی و قرض از صندوق بین المللی پول و فروش چاه های نفت و خسارت های مالی و جانی بسیار شده است.
مردم ایران که در تنگنای فقر و فاقه عقب نگه داشته شده بودند و بودجه نظامی را چند برابر بودجه آموزش و پرورش و بهداشت و رفاه اجتماعی می دیدند و فساد مالی و اخلاقی بسیاری در دربار طی سالیان دراز را شاهد بودند. هزینه های گزافی بی جهت صرف جشن های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی و رفت و آمد پادشاهان و نمایندگان آنها می شد. حضور و نفوذ مستشاران آمریکایی و انگلیسی در بدنه ارتش از جمله نیروی هوایی را شاهد بودند. امتیازاتی که آمریکایی ها در ایران داشتند و به اصطلاح حق توحش می گرفتند و ما را وحشی قلمداد می کردند و بسیاری مصائب و خسارت های دیگر، امام خمینی (ره) را بر آن داشت تا در خرداد 42 بر علیه شاه قیام کند و این قیام که با حضور و اعتراض مردم مسلمان ایران در تهران، شیراز، ورامین و بعضی نقاط دیگر به خون کشیده شد در واقع بنیان و پایه انقلاب اسلامی را پی ریزی کرد تا زمان انقلاب فرا رسید و امام خمینی در تبعید، انقلاب مردم ایران را هدایت و رهبری کرد که نهایتاً به فرار شاه و پیروزی انقلاب منجر شد.
و اما بعد:
هر چند اولین کشوری که انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت شناخت آمریکا بود اما از همان ابتدای پیروزی انقلاب نیروهای خود را به درون تشکیلات حکومتی کشید به طوری که افرادی مانند بنی صدر و قطب زاده توانستند حساس ترین پست های کلیدی مانند ریاست جمهوری و مدیرعاملی صدا و سیمای کشور را از آن خود کنند که پس از کشف خیانت های آنها بنی صدر با لباس زنانه فرار کرد و قطب زاده به دلیل مشارکت در براندازی اعدام شد.
هر چند انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) و حضور گسترده مردم دست از جان شسته پیروز شد اما از همان ابتدای پیروزی عوامل و گروهک های مخالف با نظام جمهوری اسلامی سر بلند کردند و پس از یارگیری به کمک همان اسلحه هایی که از پادگان ها ربوده بودند دست به ترور مردان انقلابی و شخصیت های سیاسی و مذهبی منتخب امام و دولت انقلابی زدند.
از جمله گروه های تروریست وابسته با سازمان منافقین گروه فرقان بود که سپهبد قرنی، شهید مفتح و شهید مطهری را ترور کردند و بعد از آنها نیروهای سازمان مجاهدین خلق که به علت عملکرد منافقانه شان به منافقین معروف بودند جنگ های خیابانی راه انداختند و پس از شکست، دست به انفجار و ترور شخصیت های ملی، مذهبی و سیاسی زدند که مهم ترین آنها انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری بود که به شهادت بهشتی و هفتاد و دو تن دیگر از اعضای حزب و شهادت شهیدان رجایی و باهنر منجر شد.
این روند مدتی ادامه داشت تا اینکه غائله در داخل تمام شد و گروهک های سیاسی در خارج از کشور توطئه ها و جنگ رسانه ای خود را دنبال کردند و در همین راستا جنگ تحمیلی هم با تحریک آمریکا شروع شد. زیرا با تصرف سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در تهران آمریکا از حفظ منافع خود در ایران قطع امید کرده بود.
امام خمینی (ره) که به مردم قول آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی و رفاه و آسایش در سایه قوانین و مقررات اسلامی داده بود تحت شرایطی قرار گرفت که مردم را برای حفظ مرزهای کشور، انقلاب و هویت ملی به جبهه ها فرا خواند و در طول هشت سال جنگ تحمیلی که خسارت های بسیاری بر مردم و کشور وارد شد مقاوم و استوار و صبور و باتوکل به مبارزه در جبهه های جنگ گرم و نرم ادامه داد؛ تا آنکه حصر آبادان شکسته شد و خرمشهر آزاد گردید. علیرغم آنکه دشمن تصور می کرد ارتش ایران بعد از انقلاب دچار ضعف و تصفیه شده است نیروهای بسیجی، سپاهی و ارتشی متحد و یکپارچه دمار از ارتش دشمن بر آوردند و توانستند با نفوذ به خاک عراق بخش هایی از آن را تصرف کنند.
این تحولات و تحولات بعد از آن مردم مسلمان دیگر کشورها را تحریک کرد تا در مقابل پادشاهان مقتدر و وابسته به کشورهای امپریالیستی بایستند و دست به قیام و انقلاب های خونین دیگری بزنند.
آنچه اتفاق افتاد از دیدگاه غربیان بهار عربی و از دیدگاه دولتمردان ما بیداری اسلامی خوانده شد که صدام را در عراق، قزافی را در لیبی و حسنی مبارک را در مصر از اریکه قدرت به زیر کشید و در همین راستا مردم کشورهای تونس، یمن و بحرین هم قیام کردند و دست به انقلاب زدند. اما چون استعمارگرانی مانند انگلیس و آمریکا از انقلاب اسلامی ایران تجربه آموخته بودند انقلاب مردم مصر را با کودتای نظامی ساقط کردند و جمعی از مردم انقلابی مصر را فریب داده به چنددستگی کشاندند.
در سوریه، لیبی و یمن برادرکشی راه افتاد. داعش را در عراق، سوریه، افغانستان، یمن، لیبی و کشورهای دیگر اسلامی تجهیز و حمایت مالی – نظامی کردند تا به اصطلاح خودشان دفع افسد به مفسد کنند.
ترفند انگلیسی مذهب علیه مذهب را در آشفته بازار تحولات خاورمیانه با ایجاد تفرقه بین مسلمین به کار گرفتند که متأسفانه حاصل آن هزاران هزار کشته، مجروح، آواره، اسیر و پناهنده و بی خانمانند.
و اما بعدتر:
دنیای امروز بعد از انقلاب اسلامی ایران دنیای تحولات و تغییرات سیاسی و اقتصادی است که کوتوله هایی مانند ترامپ در آمریکا بر مسند قدرت نشسته اند و توسط کارشناسان غربی دنیایی طراحی می شود که علیرغم صلح مسلّح جنگ را هم تدارک دیده اند. به نظر می رسد به قول امام راحل تمام کفر در برابر اسلام ایستاده است.
کفر به معنای کتمان انقلابات کشورهای اسلامی و مقابله با آنها، کفر به معنای آزمایش بمب مادر در حریم خانه های مردم مسلمان افغانستان، کفر به معنای کشتار لحظه به لحظه غیرنظامیان بی گناه توسط هواپیماهای بدون سرنشین و کشتار داعش اسراییلی و طالبان فریب خورده و جاهل.
کفر به معنای در دام انداختن کشورهای مسلمانی چون سوریه، عراق، یمن و حتی ترکیه برای تسلیم شدن در برابر آمریکا و متحدانش.
جهان امروز در جنگ نرم برای مدیریت افکار عمومی و زمینه سازی تفرقه و شکست اتحاد مسلمانان است، جهانی که در آن هیچ یک از تحولات بین المللی که آمریکا در آن سهمی داشته باشد معتبر نیست.
جهان امروز شاهد ایران هراسی و اسلام هراسی است. ترفندی که ریشه غربی- آمریکایی دارد و تز دکترین سیاسی اندیشمندان اسراییلی است برای فرار از جنایت هایی که در حق مردم فلسطین کرده اند.
ایران هراسی نشانه ای از قدرت نفوذ ایران در کشورهای اسلامی است. قدرتی که توانست با تأسی به اسلام واقعی انقلاب اسلامی ایران را به ثمر نشاند و انقلابات دیگری را در کشورهای اسلامی پایه ریزی کند.
پس تا وقتی این هراس در دل دشمنان است در دل ما و مردم ما هراسی نیست. بترسیم از زمانی که دشمن از قدرت ما هراسی نداشته باشد.
امام راحل آنچنان اعتماد به نفسی در مردم ما ایجاد کرد که توانستیم از پس تمامی تهدیدها، جنگ افروزی ها، فتنه ها و خسارت های ناشی از توطئه ها برآییم هر چند او از دروازه تاریخ گذشت و به ابدیّت پیوست.
6114/ 2027
دریافت خبر: علی اکبر خرامش ** انتشاردهنده: سیداحمد نجفی
انتهای پیام بعد از اتمام جنگ کشورهای پیروز نفوذ خود را در کشورهای شکست خورده آنچنان افزایش دادند که سیاست کلی آمریکا و انگلیس و روسیه برای سیطره بر ذخایر و معادن کشورهای آسیایی و آفریقایی از جمله مهم ترین دستاوردهای جنگ برای آنها بود.
خاورمیانه که ذخایر و منابع نفت و گاز آن در اختیار کشورهای دست نشانده عربی و ایرانی بود برای فروش اسلحه و تجهیزات نظامی تحت نظارت غرب از جمله آمریکا و شریک آنها روسیه قطب بندی شد به گونه ای که ایران، پاکستان و عربستان سعودی تحت الحمایه آمریکا قرار گرفتند و مصر، عراق و یمن تحت الحمایه اتحاد جماهیر شوروی سابق.
رقابت دو ابرقدرت و کشورهای اقماری اروپا برای فروش اسلحه به گونه ای بود که پیشرفته ترین سلاح جنگی در اختیار آنان قرار می گرفت تا هر زمان لازم باشد جنگی منطقه ای زمینه را برای فروش اسلحه بیشتر و نفوذ قوی تر فراهم آورد که به علت چنین رقابتی جنگ هایی اتفاق افتاده و هم اینک هم شاهدیم که انبارهای اسلحه این کشورها مدام پر و خالی می شوند و قدرت مالی ناشی از فروش نفت به مرور به ضعف مالی و قرض از صندوق بین المللی پول و فروش چاه های نفت و خسارت های مالی و جانی بسیار شده است.
مردم ایران که در تنگنای فقر و فاقه عقب نگه داشته شده بودند و بودجه نظامی را چند برابر بودجه آموزش و پرورش و بهداشت و رفاه اجتماعی می دیدند و فساد مالی و اخلاقی بسیاری در دربار طی سالیان دراز را شاهد بودند. هزینه های گزافی بی جهت صرف جشن های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی و رفت و آمد پادشاهان و نمایندگان آنها می شد. حضور و نفوذ مستشاران آمریکایی و انگلیسی در بدنه ارتش از جمله نیروی هوایی را شاهد بودند. امتیازاتی که آمریکایی ها در ایران داشتند و به اصطلاح حق توحش می گرفتند و ما را وحشی قلمداد می کردند و بسیاری مصائب و خسارت های دیگر، امام خمینی (ره) را بر آن داشت تا در خرداد 42 بر علیه شاه قیام کند و این قیام که با حضور و اعتراض مردم مسلمان ایران در تهران، شیراز، ورامین و بعضی نقاط دیگر به خون کشیده شد در واقع بنیان و پایه انقلاب اسلامی را پی ریزی کرد تا زمان انقلاب فرا رسید و امام خمینی در تبعید، انقلاب مردم ایران را هدایت و رهبری کرد که نهایتاً به فرار شاه و پیروزی انقلاب منجر شد.
و اما بعد:
هر چند اولین کشوری که انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت شناخت آمریکا بود اما از همان ابتدای پیروزی انقلاب نیروهای خود را به درون تشکیلات حکومتی کشید به طوری که افرادی مانند بنی صدر و قطب زاده توانستند حساس ترین پست های کلیدی مانند ریاست جمهوری و مدیرعاملی صدا و سیمای کشور را از آن خود کنند که پس از کشف خیانت های آنها بنی صدر با لباس زنانه فرار کرد و قطب زاده به دلیل مشارکت در براندازی اعدام شد.
هر چند انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) و حضور گسترده مردم دست از جان شسته پیروز شد اما از همان ابتدای پیروزی عوامل و گروهک های مخالف با نظام جمهوری اسلامی سر بلند کردند و پس از یارگیری به کمک همان اسلحه هایی که از پادگان ها ربوده بودند دست به ترور مردان انقلابی و شخصیت های سیاسی و مذهبی منتخب امام و دولت انقلابی زدند.
از جمله گروه های تروریست وابسته با سازمان منافقین گروه فرقان بود که سپهبد قرنی، شهید مفتح و شهید مطهری را ترور کردند و بعد از آنها نیروهای سازمان مجاهدین خلق که به علت عملکرد منافقانه شان به منافقین معروف بودند جنگ های خیابانی راه انداختند و پس از شکست، دست به انفجار و ترور شخصیت های ملی، مذهبی و سیاسی زدند که مهم ترین آنها انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری بود که به شهادت بهشتی و هفتاد و دو تن دیگر از اعضای حزب و شهادت شهیدان رجایی و باهنر منجر شد.
این روند مدتی ادامه داشت تا اینکه غائله در داخل تمام شد و گروهک های سیاسی در خارج از کشور توطئه ها و جنگ رسانه ای خود را دنبال کردند و در همین راستا جنگ تحمیلی هم با تحریک آمریکا شروع شد. زیرا با تصرف سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در تهران آمریکا از حفظ منافع خود در ایران قطع امید کرده بود.
امام خمینی (ره) که به مردم قول آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی و رفاه و آسایش در سایه قوانین و مقررات اسلامی داده بود تحت شرایطی قرار گرفت که مردم را برای حفظ مرزهای کشور، انقلاب و هویت ملی به جبهه ها فرا خواند و در طول هشت سال جنگ تحمیلی که خسارت های بسیاری بر مردم و کشور وارد شد مقاوم و استوار و صبور و باتوکل به مبارزه در جبهه های جنگ گرم و نرم ادامه داد؛ تا آنکه حصر آبادان شکسته شد و خرمشهر آزاد گردید. علیرغم آنکه دشمن تصور می کرد ارتش ایران بعد از انقلاب دچار ضعف و تصفیه شده است نیروهای بسیجی، سپاهی و ارتشی متحد و یکپارچه دمار از ارتش دشمن بر آوردند و توانستند با نفوذ به خاک عراق بخش هایی از آن را تصرف کنند.
این تحولات و تحولات بعد از آن مردم مسلمان دیگر کشورها را تحریک کرد تا در مقابل پادشاهان مقتدر و وابسته به کشورهای امپریالیستی بایستند و دست به قیام و انقلاب های خونین دیگری بزنند.
آنچه اتفاق افتاد از دیدگاه غربیان بهار عربی و از دیدگاه دولتمردان ما بیداری اسلامی خوانده شد که صدام را در عراق، قزافی را در لیبی و حسنی مبارک را در مصر از اریکه قدرت به زیر کشید و در همین راستا مردم کشورهای تونس، یمن و بحرین هم قیام کردند و دست به انقلاب زدند. اما چون استعمارگرانی مانند انگلیس و آمریکا از انقلاب اسلامی ایران تجربه آموخته بودند انقلاب مردم مصر را با کودتای نظامی ساقط کردند و جمعی از مردم انقلابی مصر را فریب داده به چنددستگی کشاندند.
در سوریه، لیبی و یمن برادرکشی راه افتاد. داعش را در عراق، سوریه، افغانستان، یمن، لیبی و کشورهای دیگر اسلامی تجهیز و حمایت مالی – نظامی کردند تا به اصطلاح خودشان دفع افسد به مفسد کنند.
ترفند انگلیسی مذهب علیه مذهب را در آشفته بازار تحولات خاورمیانه با ایجاد تفرقه بین مسلمین به کار گرفتند که متأسفانه حاصل آن هزاران هزار کشته، مجروح، آواره، اسیر و پناهنده و بی خانمانند.
و اما بعدتر:
دنیای امروز بعد از انقلاب اسلامی ایران دنیای تحولات و تغییرات سیاسی و اقتصادی است که کوتوله هایی مانند ترامپ در آمریکا بر مسند قدرت نشسته اند و توسط کارشناسان غربی دنیایی طراحی می شود که علیرغم صلح مسلّح جنگ را هم تدارک دیده اند. به نظر می رسد به قول امام راحل تمام کفر در برابر اسلام ایستاده است.
کفر به معنای کتمان انقلابات کشورهای اسلامی و مقابله با آنها، کفر به معنای آزمایش بمب مادر در حریم خانه های مردم مسلمان افغانستان، کفر به معنای کشتار لحظه به لحظه غیرنظامیان بی گناه توسط هواپیماهای بدون سرنشین و کشتار داعش اسراییلی و طالبان فریب خورده و جاهل.
کفر به معنای در دام انداختن کشورهای مسلمانی چون سوریه، عراق، یمن و حتی ترکیه برای تسلیم شدن در برابر آمریکا و متحدانش.
جهان امروز در جنگ نرم برای مدیریت افکار عمومی و زمینه سازی تفرقه و شکست اتحاد مسلمانان است، جهانی که در آن هیچ یک از تحولات بین المللی که آمریکا در آن سهمی داشته باشد معتبر نیست.
جهان امروز شاهد ایران هراسی و اسلام هراسی است. ترفندی که ریشه غربی- آمریکایی دارد و تز دکترین سیاسی اندیشمندان اسراییلی است برای فرار از جنایت هایی که در حق مردم فلسطین کرده اند.
ایران هراسی نشانه ای از قدرت نفوذ ایران در کشورهای اسلامی است. قدرتی که توانست با تأسی به اسلام واقعی انقلاب اسلامی ایران را به ثمر نشاند و انقلابات دیگری را در کشورهای اسلامی پایه ریزی کند.
پس تا وقتی این هراس در دل دشمنان است در دل ما و مردم ما هراسی نیست. بترسیم از زمانی که دشمن از قدرت ما هراسی نداشته باشد.
امام راحل آنچنان اعتماد به نفسی در مردم ما ایجاد کرد که توانستیم از پس تمامی تهدیدها، جنگ افروزی ها، فتنه ها و خسارت های ناشی از توطئه ها برآییم هر چند او از دروازه تاریخ گذشت و به ابدیّت پیوست.
6114/ 2027
دریافت خبر: علی اکبر خرامش ** انتشاردهنده: سیداحمد نجفی
کپی شد
